هر وقت صحبت از یادمانی از عشق می شود،مثل همین سنت فرنگی والنتاین که به نظرم فراتر از بوم و زبان و فرهنگ خاصی یک جور پاس داشتن دوست داشتن هست،یاد فیلم به یاد ماندنی سرگذشت «ادل ه »به کارگردانی تروفو می افتم که بازی درخشان ایزابل اجانی به خوبی سرگذشت واقعی دختر ویکتور هوگو را برای همیشه توی ذهن ماندگار کرده،عشقی هر چند شاید غیر منطقی ولی قابل ستایش که فراتر از ان چه ادل به ان عشق می ورزد،ذات عشق او ادم را تحت تاثیر قرار می دهد.
صداقت و سادگی عاشقانه ی ادل در تقابل با دنیایی که با حسابگری های عقلانی جایی برای نگاه زلال او باقی نگذاشته،داستان سرگذشت او تبديل به قصه ای جذاب شده كه نمی توان به سادگی از كنار ان عبور كرد.
بازخوانی یادداشت جالبی از نیکی کریمی در نشریه ایده ال هم درباره این فیلم خالی از لطف نیست.
«... با تمام احساساتی بودن روايت هرگز به ورطه سطحي نگری نمی افتد ادل با بازي تاثير گذار ايزابل اجاني مي كوشد تا براي پايبندي به عشق جنون اميزش از تمام چيزي كه به نام غرور در اوست بگذرد تا به وصال كسي كه در عشق او مي سوزد برسد....
در صحنه ای مي بينيم كه ادل شب هنگام به اتاقش باز مي گردد در حالي كه صداي ادل را بر روي تصوير ش كه در حال نوشتن خاطرات روزانه است مي شنويم ...مي دانم كه نبردهاي روحی دستاورد تنهايی است ...مي توانم همه چيز را خودم ياد بگيرم اما براي عشق محتاج اويم....»