جمعه، دی ۱۰، ۱۳۸۹

نیکی کریمی و یک مصاحبه با نشریه همشهری جوان

در استانه ی سال نو میلادی هستیم،زمستان هم زیبایی های خاص خودش را دارد،به جشنواره ی فیلم فجر هم نزدیک می شویم ،جشنواره ای که امسال با حضور پر رنگ نیکی کریمی با سه فیلم همراه است .

بازی در فیلم خیابان های ارام کمال تبریزی ،خیابان بیست و چهارم سعید اسدی و نویسندگی کارگردانی و بازی در فیلم سوت پایان که سومین اثر سینمایی بلند نیکی کریمی بعد از یک شب و چند روز بعد است.

در خبرها درگذشت محمد رازدشت فیلمساز اثار مستند و عکاس منعکس شد که تدوینگر فیلم «داشتن یا نداشتن» اثر نیکی کریمی هم بود .

مصاحبه ی نیکی کریمی با نشریه ی همشهری جوان شماره ی ۲۳۷ در ابان ۱۳۸۸ مطالب خواندنی زیادی داشت که بخش هایی از ان را  نقل می کنم :

بعضی از ان ها یی که پیگیر کارهای شما هستند این ایراد را می گیرند که بعضی کارهایتان در حد نامتان نیست؟

ببینید من نه مثل خیلی بازیگرها سریال بازی می کنم و نه تله فیلم ،الان خیلی بازیگرها هستند که سالی پنج تا تله فیلم کار می کنند .من فقط ممکن است در طول سال یک فیلم تجاری کار کنم مثل پارسال که دو خواهر را بازی کردم که باز هم اولین باری بود که این کار را کردم و امسال هم اقای هفت رنگ .یک کار هم قرار است با اقای فرحبخش کار کنم که کمدی نیست و ژانر پلیسی و جنایی است که مطمئنم خوب می شود 

شاید من هر سال فعالانه دو ،سه ماه فیلم کار کنم سال پیش هم فیلم فرزاد موتمن را کار کردم که یک فیلم هنری و ایده الیستی است ،همچنین محاکمه در خیابان مسعود کیمیایی که هم فیلم خیلی خوبی است و هم یک فیلم تجاری پر فروش .

امسال اردیبهشت یک فیلم کودک با غلامرضا رمضانی کار کردم و این دومین فیلم من است بنابراین من مثل خیلی ها که ۱۲ ماه سال انواع فیلم ،سریال،تله فیلم و...کار می کنند نیستم.

سریال و تله فیلم را باید کنار بگذارید می ماند فیلم هایی که به من پیشنهاد می شود شما اگر خودتان نگاهی به فیلم های اکران بکنید متوجه می شوید که سینمای ایران فعلا همین است ،من مجبورم از بین فیلمنامه های که پیشنهاد می دهند چند تا را انتخاب کنم که هوشم می گوید خوب دیده می شوند،نگاهم این است که فیلم متوسطی نباشد که نه اکران شود و نه گیشه خوبی داشته باشد.

ولی از یک طرف دیگر فیلم های هنری هم که کار می کنم فیلم های خوبی هستند مثل فیلم های کیمیایی ،موتمن و رمضانی.

شما باید همه موارد را ببینید،نه این که بگویید کریمی فقط دو خواهر را کار کرد .البته دو خواهر هم فروش میلیاردی داشته من باید ببینم کدام فیلم خوب می فروشد و بعد در کنارش فیلم های هنری هم بازی کنم .

اصلا الان چه فیلم هایی دارد ساخته می شود ؟دو ،سه سال در میان پیش می اید که یک فیلم ویژه ساخته شود.

خب خودتان ترجیح نمی دادید به جای این فیلم ها ،یک سریال خوب بازی کنید ؟مثل پارسا پیروزفر که برای در چشم باد پنج سال از سینما کنار کشید یا عرب نیا که وقتش را برای مختارنامه گذاشته؟

شاید به زودی این کار را بکنم اما ماجرا این است که چون من کارهای دیگری هم انجام می دهم نمی توانم تمام وقتم را صرف یک سریال کنم ،شاید در اینده سریالی بازی کنم که سه ،چها ر ماه بیشتر وقتم را نگیرد .

نمی گویم نه ،شاید در اینده فیلمنامه و کارگردان خوبی سریالی پیشنهاد بدهند و قبول کنم ولی ترجیحم این است که وقتم را صرف برنامه ریزی برای نوشتن عکاسی و فیلمسازی کنم.

اما خیلی بازیگرها می گویند من همین شاخه بازیگری را دنبال می کنم هم بیشتر دیده می شوم هم پولش بهتر است .تازه تلویزیون هم پرداخت سر وقتتری دارد شما چرا این کار را نمی کنید؟

توجیه من این است که می توانم وقتم را برای کارهایی که دوست دارم تقسیم کنم ،الان می خواهم فیلم بسازم و عکاسی کنم و می دانم نمی توانم مدت زیادی این کارها را کنار بگذارم .




در انتخاب های شما فیلم هایی بوده که تیم سازنده خوبی داشته ولی در اکران نا موفق بوده مثل روانی ،دختران انتظار ،زن دوم و...

واقعا؟!من برای روانی کاندیدای جشنواره فجر شدم و قصه ای بود که خیلی دوستش داشتم و ان قدر تحت تاثیرش بودم که تا دو سه ماه بعدش مریض شدم و به موقعش فروخت.

نمی دانم انتظارتان چیست.زن دوم هم خیلی خوب بود با این که به شهرهای مختلف رفتیم ولی سه چهار ماه واقعا لذت بردیم .همه جای جهان همه بازیگرها همه نوع فیلمی بازی می کنند .مثلا جولیا رابرتز و نیکول کیدمن در فیلم های کمدی و معمولی (هم)بازی می کنند که دیده نمی شود 

من پارسال در هند داور بودم با خانم بازیگری رو به رو شدم که همسن من بود و اتفاقا بازیش را هم همان سالی شروع کرده بود که من شروع کرده بودم ،او صد و هشتاد فیلم بازی کرده بود ولی من سی و هشت تا .شاید اگر برایند بگیرید می شود سالی دو تا.


دوشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۹

انار

«من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم 

خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود.»...سهراب سپهری




یکشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۹

نگاهی به فیلم کپی برابر اصل(Certified Copy)

«کپی برابر اصل» اخرین ساخته ی عباس کیارستمی را دیدم،مشتاق دیدن این فیلم بودم و در هر صورت موفق به تماشای ان شدم ،سینمای کیارستمی همیشه نزدیک به مستند حرکت می کند ساده است و مفاهیم پیچیده را با زبانی شاعرانه می گوید،مثل خانه دوست کجاست؟ که هنوز هم به نظرم بهترین اثر این فیلمساز است،طعم گیلاس که تکان دهنده هست و به یاد ماندنی،فیلم ۱۰ که توی یک موقعیت ثابت یعنی درون یک ماشین فیلم را جلو می برد و جذاب است،مستند ABC africa که غصه های مردمان افریقا در کنار روح شاد ان ها را به نمایش گذاشته،نیکی کریمی هم در این فیلم با کیارستمی همکاری داشت .




مشق شب که روایت نگاه فیلمساز به مقوله های دنیای پیرامونش بود و در یک کلام سینمای کیارستمی همیشه با نگاهی لطیف و موشکافانه سینمایی انسانی است.

کپی برابر اصل هم در همان جهت سینمای کیارستمی قرار دارد ،هر چند فیلم با وعوامل و لوکیشن خارجی ساخته شده ولی نگاه فیلمساز فراتر از این حرف ها سر جای خودش قرار دارد .

قصه روایت دو شخصیت است در یک روز،شباهت قصه به قصه های موفقی مثل شب های روشن یا فیلم قبل از طلوع یا داستان هایی شبیه ان چیزی از ارزش های فیلم کپی برابر اصل کم نمی کند.

 زنی که بازی درخشان ژولیت  بینوش ان را باورپذیر کرده و تلاش می کند رابطه ی از میان رفته ی خودش را با همسر سابقش زنده کند،با حرف هایش ،با خاطره های گذشته و مردی که چندان تغییری نکرده ،همان ادم گذشته است .


فیلم هر چه جلوتر می رود عجیبتر و تکان دهنده تر می شود، ژولیت بینوش به حق سزاوار گرفتن  جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن بود.


سکانس پایانی  شاید یکی از ماندگارترین سکانس های سینما به حساب می اید و قاب اخر فیلم و نگاه شخصیت مرد رو به تماشاگر،صدای ناقوس کلیسا،حس غریبی داشتم روی این صحنه،عجیب از اب در امده بود .




فیلم که تمام شد،یاد این شعر زیبای قیصر امین پور افتادم 

«قطار می رود ،تو می روی ،تمام ایستگاه می رود

و من چقدر ساده ام که سال های سال در انتظار تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان به نرده های ایستگاه رفته ،تکیه داده ام ...قیصر امین پور»

پی نوشت:داریم به سالگرد عاشورا نزدیک می شویم ،یاد تعزیه افتادم ، کیارستمی چند سال قبل با نگاهی متفاوت فیلمی درباره ی ایین تعزیه ساخت ،نیکی کریمی در این اثربا دستیاری و فیلمبرداری با کیارستمی همکاری داشت.


نقاشی استاد فرشچیان /عصر عاشورا




سه‌شنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۹

شب رویایی بارسلونا

امشب برای بارسلونا شب رویایی بود،شبی که با پنج گل زیبا موفق شد دیدار حساس با رئال مادرید را پشت سر بگذارد،ولی به نظرم مهمتر از نتیجه ی درخشانی که بارسا بدست اورد ،برخوردها و حاشیه های بازی تکان دهنده بودند ،هر چند همه به نوعی به دیدن این برخوردها عادت کردیم ولی زیبایی دیدار امشب تحت تاثیر این خشونت ها و بی حرمتی ها تا حدود زیادی کم شد .



برخوردها و چالش های فوتبال فقط به درون زمین محدود نمی شود و حرف و حدیث و حاشیه تبدیل به نوعی فرهنگ در فوتبال شده ولی کاش همه به اهمیت این ورزش به عنوان یک رسانه ی قدرتمند پی می بردند و فوتبال از جایگاهی که امروز دارد بالاتر می رفت .
همیشه فکر می کنم درون فوتبال فاکتورهای مهمی نقش دارند از انتخاب گرفته تا تصمیم ،قضاوت،برد ،باخت،امید ،ناامیدی ،ازمون و خطا،و...فوتبال مثل سینما مثل زندگی جریان دارد ،جریانی که چشمهای بسیاری به لحظه لحظه اش چشم می دوزند .
امشب شب یک فوتبال بزرگ بود ،وقتی به حاشیه های فوتبال خودمون فکر می کنم به این موضوع می رسم که فوتبال ما چه راه دشواری برای رسیدن به وضعیت یک فوتبال مطلوب را دارد ،شاید گام اول نقد پذیری کلیت مجموعه ی فوتبال ما هست که اگر به ان برسیم نیمه ی بیشتر راه را طی کردیم.

چهارشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۹

تولد نیکی کریمی

 به نوزدهم ابان ۱۳۸۹ روز تولد نیکی کریمی،رسیدیم.روز تولد به نظرم روز خاصی هست،روزی برای به یاد اوردن ،این که هم خود هم دیگران توی این دنیای پر هیاهو فرصتی پیدا می کنیم تا با نگاه بهترو انرژی مثبت بیشتری مسیر داستان زندگی را ادامه دهیم .




نیکی کریمی از ابان سال گذشته تا امروز موفقیت های زیادی را به دست اورد که موجب خوشحالی است .

بازی در فیلم های مختلفی که در طول این مدت شاهد اکران ان بودیم ،نمایشگاه انفرادی عکس در گالری گلستان و توتال ارت دبی،حضور در انجمن خیریه دل شیر (سخنگوی انجمن)،کارگردانی و بازی سومین اثر سینمایی خودش با عنوان سوت پایان از جمله فعالیت های کریمی بودند.

هر چند از  انتشار ترجمه ی جدیدی  از نیکی کریمی در طول این مدت خبری نشد ،و باید منتظر اینده ماند .



پی نوشت:عکس این کیک تولد را در میان عکس های کیک های تولد به کمک جستجوگر گوگل پیدا کردم.😃

یکشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۹

به یاد اولین نمایشگاه انفرادی عکسهای نیکی کریمی

یک سال گذشت،هشتم ابان ماه ۱۳۸۸ اولین نمایشگاه عکس های نیکی کریمی در گالری گلستان بر پا شد،نمایشگاهی شامل عکس هایی سیاه و سفید از طبیعت که مورد توجه زیادی قرار گرفت،در انعکاس نشست خبری نیکی کریمی و لیلی گلستان قبل از شروع کار نمایشگاه مطالب جالبی وجود داشت و  به نظرم اولین نمایشگاه عکس نیکی کریمی نقطه ی عطفی در شروع انفرادی نمایشگاه عکس او به حساب می اید.





باید منتظر نمایشگاه های دیگری از نیکی کریمی بود.


 گزیده ای از عکس های گرفته شده توسط نیکی کریمی در ادامه مطلب



دوشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۹

گفتگوی نیکی کریمی درباره ی مارلون براندو

نشریه نقش افرینان در شماره ی هشتم خودش،مرداد ۱۳۸۳ گفتگویی با نیکی کریمی در مورد کتاب اواز هایی که مادرم به من اموخت و مارلون براندو انجام داده بود که نقل می کنم

چه طور شدبه این فکر افتادیدکه زندگی نامه براندو را ترجمه کنیدو اصلا این کتاب چطور به دست شما رسید؟

من ابتدا تصمیمی برای ترجمه این کتاب نداشتم اما اقای هوشنگ گلمکانی که بخش هایی از این کتاب را قبلا با ترجمه ی شخص دیگری در مجله ی فیلم چاپ کرده بودند،از من خواستند که برگردان فارسی ان را بر عهده بگیرم و من پس از این که بخش هایی از ان را خواندم تصمیم گرفتم ان را ترجمه کنم ولی این که چرا برای این کتاب انتخاب شدم را هنوز خودم هم نمی دانم به هر حال کتاب جذاب و هیجان انگیزی بود که با خواندن قسمت هایی از ان مجذوبش شدم.



چقدر قبل از ترجمه ی این کتاب براندو را می شناختیدو بعد ار ترجمه به چه شناخت تازه ای از او رسیدید؟

ابتدا مثل خیلی های دیگر جزییات زندگی اش را نمی دانستم اما شاید همین جمله ی پدر و مادرم که به من گفته بودند او کسی است که جایزه اسکار را نپذیرفته است برای من کافی بود تا او را بشناسم.

این کار او در من تاثیر زیادی داشت چون او را یک انسان قوی می دانستم که مقابل زور می ایستد،اما الان براندو برای من حس شدنی است.یکی از رو راست ترین ادم هایی که تاکنون او را شناخته ام،براندو در این کتاب می گوید که چه ادمی است و چه ضعف ها و قدرت هایی دارد در حقیقت خودش را پنهان نمی کند او نه تنها زمانی که در سینمای جهان به جایگاهی رسید این رویه شخصیتی را در پیش گرفت بلکه از ابتدا نیز همین اخلاق را داشت.

ترجمه ی کتاب چقدر طول کشید؟

نزدیک به دو سال که پس از پایان کتاب، قسمت هایی اولیه ان را که خودم ترجمه نکرده بودم را هم به فارسی بر گرداندم و سپس ویراستاری کرده و ان را به دست چاپ سپردم.



ایا ترجمه های دیگر کتاب را هم خوانده بودید؟
 
خوب ترجمه به سلیقه مترجم بستگی دارد ،من اصولا ترجمه های پیچیده و غیر قابل فهم را نمی پسندم و معتقدم ترجمه باید ساده و همه فهم باشد به خصوص وقتی پای ترجمه زندگینامه ای وسط باشد که با نظارت اول شخص ان نوشته شده است

چرا برای کتاب مقدمه ای ننوشتید؟

الان که نگاه می کنم می بینم لازم بوده،ولی ان زمان ناشر از من چیزی نخواست امیدوارم در چاپ های بعدی مقدمه ای بر این کتاب بنویسم.




ایا این کتاب عینا از روی متن اصلی ترجمه شده یا شما با توجه به شناختی که از جزییات زندگی براندو پیدا کرده بودید ،چیزی به ان افزوده یا کاسته اید؟

نه ،کاملا به نوشته ی اصلی وفادار بوده ام،چون خود براندو نسبت به نوشته های این کتاب حساسیت داشته و کاملا به جزییات نگارش ان نظارت کرده است.من این مطلب را در خلال خواندن مقدمه رابرت لیندزی دریافتم که براندو شخصیتی است که به ما می فهماند نباید شعار بدهیم،او با شناختی که به ان رسیده بی پرده خود را ابراز می کند،پس باید ترحمه ی زندگینامه اش هم برگردان کامل ان باشد بدون کم و کاست.

ایا تصمیم به ترجمه ی زندگینامه بازیگر دیگری را هم گرفته اید؟

حقیقتا این کتاب و شخصیت براندو ان قدر برای من جذاب بود که نمی شود یک دفعه سراغ ترجمه زندگینامه بازیگر دیگری رفت ولی چند وقت پیش زندگینامه اینگرید برگمن را خواندم که جمع اوری شده از یک نویسنده بود و چندان نظر مرا به خود جلب نکرد که ان را ترجمه کنم.

ایا پس از پایان ترجمه ،تاثیری از براندو در زندگی اجتماعی و بازیگری خود گرفتید؟

بله ،این تاثیری است که در ناخوداگاه انسان رخ می دهد ولی نمی شودزیاد راجع به ان توضیح داد،قطعا اگر در سینما کار نمی کردم هم ،تنها با خواندن این کتاب از ان تاثیر می گرفتم.


فکر می کنید این کتاب بیشتر روی بازیگران تاثیر دارد یا می تواند برای همه مفید باشد؟

این کتاب ان قدر شفاف است که هر کسی با هر معلوماتی ان را بخواند به یافته های تازه ای در زندگی خود می رسدو از ان تاثیر می پذیرد.اما قطعا کسی که به براندو علاقه مند باشد از ان تاثیر بیشتری می گیرد.





با تمام این تفاصیل تعریف شما از براندو چیست؟

خوب او بازیگر بزرگی بود که وقتی فوت کردخیلی ها متاثر شدند و مرگ او در نظر من هم غریب بودهمین چند وقت پیش که فیلم دون ژوان دی مارکو( Don Juan DeMarco)را می دیدم به این قضیه فکر کردم که او کماکان بازیگر خوبی است و بعد به این فکر کردم که چرا براندویی که از مکتب استلا ادلر و اکتورز استودیو برخاسته و درس تکنیکی را خوانده ،هیچ گاه تکنیکی بازی نکرد او شخصیتی بود که همواره می گفت از قدرت متنفرم و از ظلم بیزار.

او حتی وقتی نقش بازی می کرد خودش بود،علت دوست داشتنی بودنش هم همین بود،یک موجود ملموس که یک عمر تلاش کرد و با تزویر و ریا در جامعه امریکایی و هالیوود مبارزه کرد،در مجالس و مهمانی هایشان شرکت نکرد و اسطوره شد.

من به این فکر می کنم که ایا بازیگرانی مثل دنیرو ،ال پاچینو و ... می توانند جایگزین مناسبی برای او باشند به نظر من واقعا براندو جایگزینی ندارد.

فکر می کنید چرا با این که براندو یکی از شاگردان خوب استلا ادلر و یکی از پیشگامان سیستم متد اکتینگ بوده ،همیشه اصرار داشت که بازیگری برایش جدی نیست و اصلا اعتقاد داشت که کار ساده ای است؟

سوال جالبی است،به نظر من این رفتار او به این خاطر بود که این ادم هیچ حدی برای خود قائل نبود و هیج خط کشی مشخصی نمی توانست او را در یک قالب از پیش تعیین شده قرار دهد.

من فکر می کنم او اگر قرار بود بازیگری را جدی بگیرد این موضوع بیش از حد برایش جدی می شد و او همان قدر که به بازیگری علاقه داشت همان قدر هم نمی خواست خود را در دنیای بازیگری محدود کند.

 اماهمه می دانیم که چقدر بازیگری را دوست داشت و چقدر بازیگر خوبی بود و این جدی نگرفتن کار بازیگری از طرف او ،به نظر من دلیل دیگری نداشت جز این که روحیه و شخصیت او از محدودیت بیزار بود.

پنجشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۹

نگاهی به فیلم شکلات داغ با بازی نیکی کریمی

فیلم شکلات داغ اولین تجربه ی کارگردانی حامد کلاهداری را دیدم،نیکی کریمی نقش شخصیتی را بازی کرده که محور قصه هایی هست که ادم هایش در یک کافی شاپ گرد هم می ایند،فیلم از قصه های کوتاهی تشکیل شده که هر کدام از این ادم ها با ان دست و پنجه نرم می کنند،شاید هفت شخصیت به نوعی هفت قصه دارند که کافی شاپ هفت دریا صحنه ی نمایش زندگی ان هاست.






فیلمنامه تا حدود زیادی در طرح قصه ها و روایت موفق بوده و کلاهداری در اولین قدم فیلمسازی گام بلندی برداشته که سزاوار تحسین است.

نیکی کریمی در نقش افرینی شخصیت زن بی نام و نشانی که در واقع باعث بازشناسی ادم ها از خود واقعی خویش می شوند موفق بوده ،شخصیتی که گاهی ادم را یاد ژولیت بینوش در فیلم شکلات اثر هالستروم می انداخت،کسی که مثل نسیم می اید و مثل نسیم پاییزی می رود و توی ذهن نقش اسطوره ای پیدا می کند.

سه‌شنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۹

حافظ

«من که از اتش دل چون خم می در جوشم

                                              مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم»...«حافظ»

باز هم به بیستم مهرماه سالروز بزرگداشت حافظ رسیدیم،هر چند مولانا،سعدی،
خیام،عطار و بزرگان شعر و ادب این سرزمین هر کدام جایگاه خاصی دارند ولی حافظ به جایگاهی متفاوت از دیگران دست پیدا کرده که به حق سزاوارش است.


فضای زیبای حافظیه ارامش خاصی دارد،قدم زدن کنار ارامگاه حافظ،سروهای افراشته،حوض اب و عطر گل های رنگارنگ الهام بخش یک حس خوب برای همه هست.

بخش هایی از فیلم زن دوم به کارگردانی سیروس الوند و بازی نیکی کریمی هم در حافظیه ی شیراز می گذرد.




حافظ با عبور از زمان متعلق به همه ی روزگاران شده و با زبانی خاص به  درون دل ها و قلب ها راه پیدا کرده و محبوب عام و خاص است.





حرف و حدیث شعر و شاعران شد که یاد فیلم سینمایی  پری اثر داریوش مهرجویی افتادم،سکانسی که  (نیکی کریمی) سر کلاس ادبیات دانشگاه با استاد بر سر موضوع مقایسه ی شاعران بزرگ بحث می کند.




چهارشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۹

مری و مکس(mary and max)

انیمیشن های دیدنی را هم به نظرم مثل یک فیلم سینمایی باید دید،شماره ی شهریور ماهنامه ی فیلم پرونده ی مفصلی داشت برای انیمیشنی به نام«مری و مکس» محصولی از سینمای استرالیا امشب بالاخره موفق شدم این انیمیشن درخشان را تماشا کنم.






قصه ای زلال و ساده که از دل پیچیدگی های دنیای ادم ها بیرون امده،روایت دوباره دیدن،دوباره شنیدن،دوباره فکر کردن به دنیایی که شاید به سادگی همه از کنار ان عبور می کنیم.




چهارشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۹

تدوین سوت پایان اثر نیکی کریمی

تدوین فیلم روایت اثر نیکی کریمی که به نظر می رسد به سوت پایان تغییر نام داده توسط مستانه مهاجر در حال انجام است،از احتمال اکران فیلم قبل از جشنواره فیلم  فجر خبر هایی منتشرشده،در هر صورت به دور از هر گونه حاشیه باید  امیدوار بود مرحله ی تدوین فیلم که از حساسیت زیادی برخوردار است به خوبی سپری شود.










شنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۹

تابستان

«نه بهار

و نه تابستان          نتوانستند به ارتفاعات فوجی برسند »

                                                      نور ماه بر درختان کاج ترجمه ی نیکی کریمی




یکشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۹

نیکی کریمی و دختران انتظار

یاد بازی نیکی کریمی در فیلم سینمایی«دختران انتظار» افتادم،فیلمی به کارگردانی رحمان رضایی که سال ها پیش ساخته شد،عنوان فیلم وام گرفته شده از شعری از احمد شاملو بود و  حالا رسیدیم به دوم مرداد سالگرد درگذشت شاملوی بزرگ،چقدر همه چیز  خوب به هم ربط پیدا می کنند .فیلم دختران انتظار فیلم جالبی بود ،پارسا پیرزو فر ،شراره رخام و... در کنار نیکی کریمی بازی های به یاد ماندنی داشتند .




شاملو با شعرهای زیبایی که سرود از ماندگارهای تاریخ ادبیات معاصر شد،صدای دلنشینی داشت هنوز به نظرم صدای شاملو ،اواز استاد شجریان به همراه موسیقی شهبازیان توی البوم رباعیات خیام شاهکار است،همه چیز درست کنار هم قرار گرفت .


«دختران دشت         دختران انتظار         دختران امید تنگ   در دشت بیکران

و ارزوهای بیکران                 در خلق های تنگ...  بخش هایی از شعر شاملو»









سه‌شنبه، تیر ۲۹، ۱۳۸۹

زنده یاد خسرو شکیبایی از نگاه نیکی کریمی

دو سال از رفتن خسرو شکیبایی عزیز،هامون سینمای ما از سرزمین عجایب گذشت،یادش یه خیر هنوز طنین صدای اهنگینی که داشت توی گوش همه هست.

 فیلم های سینمایی سارا و پری به کارگردانی داریوش مهرجویی و فیلم سینمایی روانی اثر داریوش فرهنگ کارهایی هستند که در کنار نیکی کریمی به ایفای نقش پرداخت.








نیکی کریمی در زمان درگذشت خسرو شکیبایی مطالبی را درباره ی  این بازیگر بزرگ با +خبرگزاری ایسنا مطرح کرده که نقل می کنم

« خيلی متاسفم كه يک انسان خوب و يک بازيگر فوق‌العاده كه جزء استثنايی ترين بازيگران بود،از ميان ما رفت.

به نظرم،خسرو شكيبايي يك پديده‌ی عجيب و غريب بود و هر نقش سينمايی را كه بازی می كرد،طعم و بوی خود را در ان نقش به جا می گذاشت.

 او ادم آگاه و جذابی بود و هر نقشی كه بازی می كرد،جذابيت او بود كه می ديديم.

به نظرم،هيچ‌وقت نشد كه استعداد شكيبايی در سينمای ايران كشف شود و از  پنجاه درصد از استعداد او استفاده شد.»



شنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۹

باز هم نیکی کریمی و انجمن خیریه دل شیر

نیکی کریمی به همراه افشین قطبی ،هنگامه قاضیانی ،مصطفی زمانی از اعضای بنیاد خیریه دل شیر  از یکی از موسسه های نگهداری بچه ها ی بی سرپرست دیدن کردند ،امیدوارم این حرکت شروع خوبی برای فعالیت های خیریه ی این انجمن نوپا باشد.









دوشنبه، تیر ۱۴، ۱۳۸۹

نیکی کریمی و دل شیر

خبر پیوستن نیکی کریمی به انجمن خیریه ی دل شیر در مطلبی که ماهنامه زندگی ایرانی منتشر کرده ،برایم جالب بود .اتفاق خوبی که به همت افشین قطبی سرمربی محبوب تیم ملی رخ داده و با حضور جمعی از هنرمندان سینما نقطه ی شروعی برای بسط و گسترش فرهنگ نوعدوستی و انجام امور خیریه است .



این که هنرمندان در کنار هم سعی کنند در این گونه امور حضور داشته باشند ،باعث رشد سطح فرهنگی جامعه خواهد شد و بدون تردید تاثیرات مثبتی به همراه دارد.

طبق گزارشی که در این ماهنامه امده ،افشین قطبی ،نیکی کریمی،شهاب حسینی ،هنگامه قاضیانی،اصغر فرهادی،مصطفی زمانی ،پیمان معادی از اعضای انجمن خیریه ی دل شیر هستند

سه‌شنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۹

از جام جهانی فوتبال تا واکنش پنجم و روایت نیکی کریمی

این روزها همه جا صحبت از جام جهانی فوتبال افریقای جنوبی هست،ارام ارام به شروع این رویداد بزرگ نزدیک می شویم ،اتفاقی که از مرزهای ورزش گذشته و حوزه های محتلفی به نوعی مرتبط با جام جهانی شدند.






میزبانی افریقا برای این دوره ی جام جهانی اتفاق بزرگی برای مردمان این سرزمین هست،حرف افریقا شد یاد فیلم Abc Africaمستند عباس کیارستمی افتادم ،مستندی که افریقا به روایت کیارستمی به تصویر کشیده شده و نکته جالب این جاست  که چشمان امیدوار و شادمان مردمان افریقا با وجود همه ی مشکلات زندگی از نکته های مهمی است که فیلمساز به خوبی درک کرده و به تصویر کشیده ،نیکی کریمی برای این فیلم دستیاری عباس کیارستمی را به عهده داشته ،تجربه ای که به احتمال زیاد به مسیر فیلمسازی کریمی کمک کرده است.


یکشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۹

مراسم تقدیر از نیکی کریمی توسط مجتمع فنی تهران

سه شنبه هفتم اردیبهشت،مراسم نکوداشتی برای  نیکی کریمی برگزار شد،مراسمی که به پاس بیست سال فعالیت هنری و فرهنگی نیکی کریمی توسط مجتمع فنی تهران برپا شد،به نقل از سایت مجتمع فنی تهران در این برنامه فیلم سه زن به کارگردانی منیژه حکمت و بازی نیکی کریمی به نمایش در امده و جلسه ی پرسش و پاسخ هم از جمله برنامه های این نکوداشت بوده است.










نمايشگاه عكس هاي سياه و سفيد نيكي كريمی از طبيعت ايران در گالري توتال ارت دبي هم از دوشنبه بيستم ارديبهشت شروع مي شود ،بعد از اولين نمايشگاه عكس انفرادي كريمي در گالري گلستان اين نمايشگاه هم اولين نمايشگاه خارج از ايران او به حساب مي ايد.








جمعه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۹

نعمت حقیقی از نگاه نیکی کریمی


نعمت حقیقی مدیرفیلمبرداری سینمای ایران در حالی درگذشت که کارنامه ی درخشان از فیلم هایی که ان ها را به تصویر کشیده باقی گذاشت.

نیکی کریمی در دو فیلم «عروس» و «جهان پهلوان تختی» به کارگردانی بهروز افخمی جلوی دوربین نعمت حقیقی بازی کرد،فیلمبرداری کوچک جنگلی،شوکران،شازده احتجاب،روز فرشته،داش اکل،گوزن ها،تنگسیر ... از جمله کارهای حقیقی به شمار می روند.
  
نعمت حقیقی با شناختی که از سینما داشت به توانایی های خوبی در مدیریت فیلمبردای رسیده بود که حاصل کارهای حرفه ای او گواه این حرف است سخن از تواضع و اخلاق حرفه ای او در مصاحبه ها و گفتگوها ی عواملی که با او همکار بودند گفته شده،یادش گرامی باد.



نیکی کریمی هم در گفتگویی که با خبرانلاین انجام شده به خاطرات مربوط به همکاری با نعمت حقیقی پرداخته که  نقل می کنم.


بازیگر سینمای ایران با ابراز تاسف از درگذشت نعمت حقیقی، این هنرمند فقید را انسانی پرانرژی دانست که با وجود تجربه​ های ارزشمند در سینما، هنرمندی بی​ ادعا بود.


نیکی کریمی در گفت​گو با خبرآنلاین،​ درباره زنده یاد نعمت حقیقی اظهار داشت:​««عروس»یکی از نخستین کارهای من در سینمای ایران بود و در این فیلم تجربه همکاری با نعمت حقیقی را داشتم؛ فیلمبرداری که تجربه سال​ ها فعالیت در سینما را به همراه داشت و فیلم ​های شاخصی را در کارنامه خود ثبت کرده بود اما با این حال به شدت بی​ ادعا فروتن بود.»




او ادامه داد:​«در جریان تولید «عروس» خیلی زود با یکدیگر دوست شدیم،او اولین فیلمبرداری بود که مرا با  دوربین سینما، لنزها و قواعد فیلمبرداری آشنا کرد.

 ما در زمان همکاری در «عروس» در مورد سینمای جهان با هم صحبت می​ کردیم و حسی که من نسبت به او داشتم بیشتر شبیه حس یک فامیل بود تا همکار. فوتبال علاقه مشترک من، نعمت حقیقی و بهروز افخمی بود، زمان ساخت «عروس» هنگامی که فوتبال پخش می​ شد با همدیگر به تماشای بازی​ ها می​ نشستیم.»

بازیگر فیلم سینمایی «جهان پهلوان تختی» گفت «دو سه سال قبل زمانی که داور جشن خانه سینما بودم،نعمت حقیقی نیز عضو هیئت داوران بود.

 در مدت زمان داوری جشن همچنان همان سرزندگی، شادی سال​ های قبل را در حقیقی می​ دیدم. او بسیار جوان​تر از سن و سال خود در این سال​ ها با انرژی زندگی کرد. هر چقدر فکر می کنم هیچ گاه او را غمگین ندیدم، اما درگذشت این هنرمند باعث تاسف است.»




پنجشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۹

نیکی کریمی و عکاسی

نیکی کریمی سال های زیادی هست که در کنار فعالیت های مختلف هنری دیگری که دارد به عکاسی هم می پردازد حضور او با دو عکس در اکسپوی عکس در سال های قبل با واکنش های مثبت و منفی زیادی روبرو شد،هر چند اولین نمایشگاه عکس او در سال گذشته پاسخ مناسبی بود در برابر کسانی که تصور می کنند عکاسی متعلق به یک صنف خاص است و قصد دارند ان را در انحصار خود قرار دهند،کریمی نشان داد نسبت به مقوله ی عکس نگاهی عمیق دارد و این را حق خود می داند که در کنار بازیگری و کارگردانی به عکاسی هم بپردازد.








امیر عابدی ،رییس انجمن عکاسان سینمایی ایران در یادداشتی که همشهری جوان در شماره ۲۳۷ سال گذشته منتشر کرده بود،به موضوع عکاسی نیکی کریمی و مسائل مطرح شده درباره ی ان پرداخته که به این شرح است

«تجربه همکاری من و خانم کریمی چهار فیلم سینمایی است که در این چهار فیلم خانم کریمی جلوی دوربین من بودند،اما در باره ی تجربه عکاسی خودشان مدت ها می دانستم که عکاسی می کنند و چند باری عکس هایشان را دیده بودم،این بار هم لطف کردند ومن را برای نمایشگاه عکسشان دعوت کردند .نطری که درباره عکس هایشان می دهم نه در مقام یک قاضی بلکه در مقام یک بیننده حرفه ای است،من عکس های نمایشگاه خانم کریمی را از منظر عکس های یک عکاس حرفه ای نگاه نمی کنم بلکه از منظر عکس های بازیگری می بینم که مشغول تجربه عکاسی است و در قدم های اغازین.


یکشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۹

هیچ

بدون هیچ مقدمه ای به نظرم فیلم سینمایی هیچ فیلمی از عبدالرضا کاهانی فیلم خوبی است، فیلم  هیچ   که به مسائل انسانی و اجتماعی نگاهی عمیق دارد و با قصه ای ساده و طنزی تلخ تماشاگر را به فکر فرو می برد،گام بلندی برداشته،طنزی تلخ که به راستی تحسین بر انگیز است همه ی اجزای داستان و فیلمنامه در خدمت فیلم هستند،پرداخت قصه و فضا سازی های موفق و بازی های ماندگار و در خور ستایش ،همه و همه در کنار هم  هیچ را فیلمی شاخص می کند.


خانه ی قدیمی مثل صحنه ی نمایش جلوی چشمان تماشاگران قرار می گیرد و نمایش زندگی شروع می شود ،نمایشی که ارام ارام به واقعیات تلخ می رسند و فیلمساز ترجیح داده با پایانی تکان دهنده، شخصیت ها و تماشاگرانش را با خودشان و دنیای پیرامونشان تنها بگذارد ،تنهایی که با تنهایی ابتدای فیلم متفاوت است ،با هزاران سوالی که باید همه را به فکر وا دارد و چه نعمت بزرگی است همین فکر کردن ،همین سوال ،همین چرا ،همین علامت های سوال .

موقع دیدن فیلم یاد مهمان مامان اثر داریوش مهرجویی هم افتادم ولی هیچ جایگاه خودش را دارد و مهمان مامان روایت و جایگاه خودش را داشت .

هیچ به نظرم نشان می دهد که کاهانی مسیر فیلمسازی خودش را با رشد شتابانی به سمت و سوی مورد نظرش ادامه می دهد و نمره درخشانی در کارنامه ی همه ی عوامل فیلم و فیلمساز به حساب می اید .


دوشنبه، فروردین ۰۹، ۱۳۸۹

تحلیلی درباره ی مستند «داشتن یا نداشتن» اثر نیکی کریمی

مستند «داشتن یا نداشتن» فیلمی از نیکی کریمی است که به موضوع داشتن یا نداشتن بچه پرداخته تحلیل این فیلم در یادداشتی به قلم شادمهر راستین که در همشهری جوان شماره ی ۳۲۷ به چاپ رسیده از زوایه ای دیگر به این مستند می پردازد،متن این یادداشت از این قرار است:

«فیلم مستند «داشتن یا نداشتن» از ان جهت حائز اهمیت است که مراحل خودی شدن فیلمساز با موضوع از روشی غیر متعارف صورت می گیردکه قابل توجه است.

خودی شدن یا همان اشنا شدن اشخاص یک فیلم مستند با فیلمساز و گروهش یکی از مهمترین مسائلی است که در سوژه های انسانی و اجتماعی باعث می شود فیلم بتواند با مخاطب ارتباط بر قرارکند یا نه.






به عنوان مثال ابراهیم مختاری در سه گانه ملا خدیجه ،مکرمه و یک روز به خصوص (زینت) فیلمساز فیلمبردار و گروهش و حتی ابزار و لوازم فیلمبرداری مدت ها در خانه و محل زندگی اشخاص فیلم مستقر می شدند تا به مدت گذشت زمان اندک اندک غریبه ها یا همان گروه فیلمسازان با ساکنان خانه و خانواده اشنا شده و به اصطلاح خودی می شوند و این همان فرایندی است که فیلم مستند از ظاهر یا واقعیت بیرونی گذشته و به درون و حقیقت درونی می رسد.


بنابر این عامل گذر از گفتار و رفتار اشخاص به تفکر و ذهنیت اشخاص همان خودی شدن است که حتما باید زمان بگذرد تا جلب اعتماد و اطمینان ایجاد شود و بعد از به وجود امدن این فضای مطمئن است که دیگر دوربین یکی از اعضای خانواده می شود اما در داشتن یا نداشتن ساخته نیکی کریمی روش اشنا شدن از طریق چهره اشنا و حسن شهرت ایشان به عنوان بازیگری صاحب نام میسر می شود.

این مسیر اعتماد سوژه به فیلمساز را می توان در فیلم های گناه مریم ساخته پریسا شاهنده،کارت قرمز به کارگردانی مهناز افضلی و نزدیکتر از نفس ساخته پریوش نظریه هم رد یابی کرد.

بنابراین بازیگر در مقام کارگردان مستند ان چه را با خود به تولید فیلم اضافه می کند سرعت در فرایند خودی شدن است.



نمونه بارز این نوع مستند ها را در اثار مایکل مور مستند ساز امریکایی می توان یافت که قبل از شروع کار مستند سازی اش بازیگر کمدی تلویزیونی و مشهوری بود که همین عامل مجوزی برای ورود به حریم ها و خط قرمز هایی است که شاید برای دیگر فیلمسازان مستند به راحتی امکان پذیر نباشد.


از این رو باور می کنیم که زوج های فیلم «داشتن یا نداشتن» صادقانه نظر خود را در مورد بچه داشتن یا نداشتن عنوان می کنند چرا که ان ها نه برای ما که برای خانم کریمی بازیگر،می گویند،که می توانست به جای ان که فیلم زندگی ان ها را بسازد در حال بازیگری در یک فیلم پر فروش پرمخاطب باشد،اما می دانیم ان موقع خانم کریمی ترجیح می داد در یک فیلم مستند و از زبان مردم عادی بحرانی را به تصویر بکشد که برای همه انسان ها چه معروف و مشهور و چه عادی و گمنام دغدغه ای بدون پاسخ قطعی است این که داشتن یا نداشتن بچه چه ارتباطی با بودن یا نبودن دارد و این که...و سوالات دیگر که خانم کریمی را در ان زمان واداشت مستند سازی کند و امروز هم بازیگران دیگری را به این کنش وا می دارد.».


یکشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۹

روز سال نو

«هنوز روز سال نو به پایان نرسیده 
                                       به کوه فوجی می نگرم»نور ماه بر درختان کاج ترجمه نیکی کریمی


بخش هایی از کتاب سهراب مرغ مهاجر  نوشته ی پریدخت سپهری را برای این روزها مناسب دیدم .


«شور و هیجانی که نزدیک شدن عید نوروز در بچه ها به وجود می اورد،به هیچ رو قابل وصف نیست.سهراب از گل های سنبوسه که لابه لای گندم ها می رویید،برای رنگ امیزی روی تخم مرغ های سفره هفت سین بهره می گرفت.





لباس های عیدمان را در بقچه هایی که مادر در اختیارمان می گذاشت جای می دادیم و تا موقع تحویل سال روزی چند بار ان ها را می گشودیم و لباس ها را لمس می کردیم و باز بقچه ها را می بستیم.

شب عیدی را به یاد می اورم که من و سهراب در حالی که بقچه های لباس عیدمان بالای بالشمان بود،از شور و هیجان تا صبح نتوانستیم بخوابیم .

در تاریک و روشن بامدادی اهسته در جا لباسهایمان را پوشیدیم و در رختخواب نشستیم تا بقیه بیدار شوند و ما بتوانیم حضور عید را که با ان قدر اشتیاق منتظرش بودیم با همه وجود لمس کنیم.»

پریدخت سپهری خواهر سهراب در این کتاب سعی کرده به خاطرات جالبی که با سهراب سپهری داشته اشاره کند،از کودکی تا روزهای اخر عمر سهراب از نگاه او نکات خواندنی بسیاری با خودش دارد.