دوشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۸

بهاریه نیکی کریمی در «نسیم هراز»

دو سال قبل بهاریه ای به قلم نیکی کریمی در ماهنامه ی نسیم هراز(۱۳۸۶) منتشر شد که با وجود گذشت زمان هنوز هم حرف های تاثیر گذاری برای امروز به حساب می اید .


«باز هم تکرار می شود، هر روز هر دقیقه هر لحظه،یکی سعی می کند توی صف از تو جلو بزند
یکی جلوی باجه بانک می خواهد پولش را زودتر از تو بگیرد،یکی توی ترافیک به هر زور و زحمت سعی می کند از تو جلو بزند ...واقعا چه بر سر این جامعه امده است؟

چرا وقتی دور و بر خودمان را نگاه می کنیم تنها یک مشت ادم عصبی غمگین و افسرده می بینیم که انگار طلب جد و اباد خود را از همه دارند،خشونت کلامی که در جامعه رایج شده دقیقا هم طراز خشونت فیزیکی است اگر بدتر نباشد.

رفته بودم برای داوری جشنواره برلین،روزها ی اخر در ان جا نگاهی به یکی دو سایت انداختم و دهانم از تعجب باز ماند.روزهای پایانی جشنواره فجر بود و خبرهای داغ از توی سر و کله کوبیدن همه و فحش و این که همه خود را محق داشتن جایزه می دانستند چرا؟

واقعا چرا این قدر مسئله فرهنگی پیدا کرده ایم؟

چطور یک نفر می تواند فکر کند که باید جایزه می گرفته؟و این را همه جا اعلام کندو ناراحت باشد از این که نگرفته.مگر ما نمی دانیم که کاندیداها و در نهایت شخصی که جایزه می گیرد،بر امده از ذهنیت یک گروه به نام هیئت داوران است.

چطور نمی دانیم که هر ادمی سلیقه وذهنیتی دارد که ممکن است بازی و یا کارگردانی ویا هر چیز دیگر ی از کار جز سلیقه و ذهنیت ان شخص و گروه خاص نباشدو خارج از ان این همه عصبیت و طلب از کجا امده است؟





به عنوان کسی این حرف ها را می زنم که شاید بیش از ده بار از همان اولین فیلمی که بازی کردم کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بودم اما جایزه نگرفتم و جایزه را به من نمی دادند.

طوری شده بود که زمان جشنواره حتما از تهران بیرون می رفتم چون حتی دیگر به جایزه گرفتن فکر نمی کردم.

بعد از شاید دوازده سال نمی دانم در همین حدود به من جایزه دادند اما هیچ وقت معترض نشدم چون اصلا دیدگاهم نسبت به جهان و به خیلی چیزها این طور نیست.

همیشه فکر کردم حتما دو سه نفری که با من کاندید بودند کار کرده اند و زحمت کشیده اند ان ها هم ادمند و حق دارند،در حالی که خیلی از منتقدین و مردم می گفتند:جایزه مال تو بوده...

جواب من این بود که این طور فکر نمی کنم و هیچ وقت هم فکر نکردم که حتما جایزه مال من بوده و برای هر کسی که جایزه گرفته هر بار خوشحال شدم .

نمی دانم و باور کنید نمی دانم ونمی فهمم که چطور همه خود را محق گرفتن جایزه دانستند و فکر می کنند از دیگران بهترند و زحمت بیشتری کشیده اند ؟و بعد هم ان را با جیغ و داد و عصبیت خواسته اند کسانی که مثلا دارند در این کشور کار فرهنگی می کنند...

مراسم اسکاررا دیدید؟شاید یک هفته بعد از جار و جنجال های فجر بود ان ها که جایزه گرفتند خوشحال بودند اما برایشان باور کردنی نبود چون می دانستند دیگران هم کار کرده اند و زحمت کشیده اند وان ها که جایزه نگرفتند می دانستند که همین است یک بار جایزه می گیرد و یک بار نمی گیرد،همین است همه چیز در این جهان نسبی است.

و بعد هم اصلا اخلاق و دموکراسی بهتراست یا حال بد و عصبیت و طلب؟

چه بر سر این کشور امده؟کشوری  با فرهنگ و تمدن غنی کشور حافظ ،سعدی ،مولانا...

کشور ادم های بزرگ و جریان ساز ...چه بر سر  فرهنگ جامعه امده؟

پس ارزش های اخلاقی و نیک اندیشی چه شده اند؟حسن جویی، مهر،  زیبا اندیشی چه شده اند؟

فکر برابری و دموکراسی و دیگر دوستی چه شد؟اگر دیدگاهمان این بود ایا می توانستیم یک نفر را تحقیر کنیم وخودمان را بالاتر ببینیم؟

امسال گذشت و اخر سالی این موضوع مثل خیلی از اتفاقات امسال لکه ا ی تاریک در ذهنم گذاشت مثل همان اول سال بعد از جام جهانی تخریب روانی و کلامی که بر تیم ملی ایران وارد شد یادتان می اید؟

بعد از باخت موج sms بود که رد و بدل می شد.smsهایی حاوی فحش های مستهجن(خوب شد که این smsهم امد تا خلاف همه جای جهان که همه تنها بنا به ضرورت و اطلاع و یا ارتباطات شخصی از ان استفاده می کنند در این کشور جایی برای خالی کردن مشکلات و عقده های بعضی باشد)بعد هم همه و همه از مجلات و روزنامه های زرد تا عادی ان ها را کوبیدند.

ان موقع بود که به وضوح دیدم در جامعه ای زندگی می کنیم که به شکلی باور نکردنی فرهنگ تخریب در ان رواج پیدا کرده نه میل به پر و بال دادن .امدم بهاریه بنویسم چه شد!

علتش این است که واقعا متاسفم ،سال اینده برای همه تمرین دمکراسی را ارزو می کنم.»

 پی نوشت: نیکی کریمی+لندن+مصاحبه با روزنامه گاردین«فروردین۱۳۸۸»



شنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۸

نوروز

 باز خوانی دوباره ی بخش هایی از مطلبی که دکتر شریعتی در مورد نوروز در کتاب هبوط در کویر نوشته را برای این روزها به نظرم مناسب رسید.

«سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است نوروز یک جشن ملی است.جشن ملی را همه می شناسند که چیست نوروز هر ساله بر پا می شود و هر ساله از ان سخن می رود .

بسیار گفته اند و بسیار شنیده اید پس به تکرار نیازی نیست؟چرا هست .مگرنوروز را خود مکرر نمی کنید؟پس سخن از نوروز نیز مکرر بشنوید ....نوروز داستان زیبایی است که در ان طبیعت احساس و جامعه هر سه دست اندرکارند.



نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد از ان رو «هست»که یک قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست،جشن جهان است و روز شادمانی زمین اسمان و افتاب و جوش شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر «اغاز».

نوروز تجدید خاطره ی بزرگی است، خاطره ی خویشاوندی انسان با طبیعت،هر سال این فرزند فراموشکار که سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده ی خود،مادر خویش را از یاد می برد با یاداوری های وسوسه امیز نوروز به دامن وی باز می گردد و با او این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد.

تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده تر و سنگین تر می گردد نیاز به بازگشت و باز شناخت طبیعت را در انسان حیاتی تر می کند و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت ها که پیر می شوند و فرسوده و گاه بیهوده، رو به توانایی می رود و در هر حال اینده ای جوان تر و درخشان تر دارد.

چه نوروز جنگ دیرینه ای را که ا ز روزگار لائوتزو و کنفسیوس تا زمان روسو و ولتر درگیر است به اشتی می کشاند.

هیچ ملیتی با یک نسل و دو نسل شکل نمی گیرد، ملت مجموعه ی پیوسته ی نسل های متوالی بسیار است اما زمان این تیغ بی رحم پیوند نسل ها را قطع می کند میان ما و گذشتگان مان ان ها که روح جامعه ی ما و ملت ما را ساخته اند  دره ی هولناک تاریخ حفر شده است قرن های تهی ما را از انان جدا ساخته اند تنها سنت ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان ما را از این دره ی هولناک گذر می دهند و با گذشتگانمان و با گذشته هایمان اشنا می سازند.

در چهر ه ی مقدس این سنت ها است که ما حضور انان را در زمان خویش کنار خویش و در خود خویش احساس می کنیم حضور خود را در میان انان می بینیم و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنتهاست....


       
                                                           

دوشنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۷

نیکی کریمی و دو قدم مانده به صبح

سال گذشته بیست و ششم  اسفند نیکی کریمی مهمان اخرین برنامه در سال ۸۶ برنامه ی تلویزیونی دو قدم مانده به صبح بود .

دو قدم مانده به صبح برنامه ای از شبکه ی چهارم سیما است که با اجرای متفاوت محمد صالح علا از برنامه های جذاب و پر مخاطب به حساب می اید.

کارشناس بخش سینما ی این برنامه فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان سینماست که با مشارکت مهمان هایی به موضوعات مختلف در حوزه ی سینما می پردازد.




شاید این اولین حضور تلویزیونی نیکی کریمی در یک برنامه ی زنده تلویزیونی بود که با موضوع «ستاره پشت دوربین» به فعالیت های مختلف او در زمینه های بازیگری،فیلمسازی ،ترجمه و مسائل مختلف در ارتباط با سینما پرداخته شد.

نیکی کریمی جایی در این برنامه در پاسخ فریدون جیرانی که از او پرسید انگیزه این که پشت دوربین قرار می گیرد چیست ؟گفت:

«یک موقعی ادم به ابن نتیجه می رسد که باید فیلم خودش را بسازد یک اتفاق یک روندی که کم کم شکل می گیرد ...زندگی خودش برای من مثل یک فیلم بوده ...سینمایی که من دوست دارم سینمای شخصی است.»



جایی دیگر فریدون جیرانی از تاثیر فیلمسازان دیگر بر نوع فیلمسازی کریمی می پرسد و نیکی کریمی در پاسخ به مثبت بودن تاثیر از فیلمسازانی که با ان ها کار کرده سخن می گوید ولی بر این باور است که در نهایت کار خودش را کرده و فیلم خودش را ساخته است.



مینا اکبری نویسنده و منتقد سینما در اواسط برنامه به صورت تلفنی در بحث مشارکت می کند و به بازیگرانی که به سمت کارگردانی کشیده شده اند اشاره کرده و به تحلیل این موضوع می پردازد .

 فریدون جیرانی به ترجمه های نیکی کریمی اشاره می کند و نیکی کریمی از ترجمه ی کتاب جدیدی که در دست ترجمه دارد سخن می گوید ،کتابی شعر از شاهزاده های قدیمی چینی .

بخش هایی کوتاه از فیلم چند روز بعد ، زن دوم و ... در میانه ی گفتگو ی برنامه پخش می شود .

 نیکی کریمی در بخشی از این گفتگو به پشت صحنه ی ساخت یک شب و چند روز بعد اشاره هایی دارد و در مورد فیلمبرداری و همین طور کار با نابازیگران در فیلم هایی که ساخته صحبت می کند.



نیکی کریمی در مورد عکاسی می گوید به شدت عکاسی را دوست دارد و زیاد عکاسی طبیعت انجام داده،او ادامه می دهد  که من بازی خوب را از روی نگاه تشخیص می دهم .

نیکی کریمی از یک مستند دیجیتال و همین طور فیلم سینمایی سومش در سال بعد (سال ۸۷) از برنامه های اینده خبرمی دهد که البته متاسفانه این اتفاق در سال ۸۷ رخ نداد.


سه‌شنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۷

پرونده ی یک اکسپو با حضور نیکی کریمی

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید...سهراب سپهری

حرف و حدیث ها از روزها قبل از شروع اولین اکسپو ی عکس ایران شروع می شود،حضور هنرمندان سینما در اکسپوی عکس با مخالفت و انتقادهایی همراه است .

عکس هایی از نیکی کریمی ،فریبرز  عرب نیا، عباس کیارستمی ، ناصر تقوایی ،محمود کلاری ،رضا کیانیان در برنامه ی اکسپوی عکس قرار می گیرد و این اغاز ماجراست!!

حالا که چند ماه از این موضوع می گذرد شاید بهتر می شود به قضیه نگاه کرد،این که مرزبندی در یک رشته ی هنری تا جایی پیش می رود که تاب تحمل حضور دیگر هنرمندان در عرصه های دیگر را ندارد،یکی از مخالفین عکس های بعضی از هنرمندان سینما را سیاه مشق هایی می داند که نباید در کنار اثار به اصطلاح حرفه ای قرار گیرند ولی نکته جالب این جاست که این جور برخورد در نهایت به سود هیچ هنرمندی و هیچ هنری تمام نخواهد شد.

در حالی که هنر مرزهای اکادمیک و صنفی را برداشته و متعلق به فکر ادمی است و نگاه انحصار گرا راه به جایی نمی برد،متاسفانه برخی از مخالفین تصور می کنند یک بازیگر فقط یک بازیگر است و یک عکاس فقط یک عکاس،در حالی که کسی که عکسی را خلق می کند نیازی نیست لزوما در صنف عکاسان عضویت داشته باشد یا فلان برگه و روال اداری را گذرانده باشد.

یک عکس حاصل نگاه حس و ذهن یک انسان نسبت به جهان اطرافش است و این ربطی به امور صنفی یا حتی کار حرفه ای ان ادم ندارد .

شاید یک بازیگر سینما در لحظه نگاهی را ثبت کند که حاصلش از صدها نمایشگاه حرفه ای هم با ارزشتر باشد،همان طور که گاهی یک نابازیگر (بازیگر غیر حرفه ای) به موفقیتی می رسد که شاید صدها بازیگر حرفه ای به ان موفقیت در ان موقعیت خاص ان فیلم دست پیدا نکنند.

هر چند نیکی کریمی بیش از ده سال است عکس می گیرد ولی حتی اگر یک روز هم از سابقه ی عکاسی او می گذشت نباید این جور مورد مخالفت بعضی منتقدان حضورش در اکسپو قرار می گرفت.


نیکی کریمی فقط با دوعکس از مجموع حدود هفتصد عکس شرکت داده شده در اکسپو حضور داشت ،ولی سوال این جاست که چرا به جایی رسیدیم که تحمل حضور دیگران در کنار هم این قدر پایین امده،متاسفانه این موضوع از دو منظر مورد انتقاد قرار گرفت اول مخالفت بعضی عکاسان حرفه ای که گفته شد و دوم نگاهی که سعی می کند ادم های جامعه را در قالب های مشخصی تعریف کند و جلوی خلاقیت ها را بگیرد،نگاهی که همیشه کلیشه را ترویج می کند و با هر جور نو اوری مخالف است،توی این نگاه یک بازیگر سینما بازیگر است یا یک کارگردان ،کارگردان است و  پرداختن به دیگر امور فرهنگی و اجتماعی و... نباید از جانب او صورت گیرد .


در برابر ترجمه های نیکی کریمی یا کارگردانی فیلم هم همین نگاه منفی و انحصار گر وجود دارد همین بحث و جدل ها به گونه ای دیگر با همین ریشه در انتخاب نیکی کریمی برای داوری جایزه ادبی والس هم بروز کرد.

اکسپوی عکس ایران با حدود چهارده هزار نفر بازدید کننده و صد میلیون تومان فروش تمام شد ولی حاصل حاشیه های ان تقویت مرزبندی هنر مندانی است که هنوز برای در کنار هم ماندن به تمرین بیشتری نیاز دارند.



اگر فرهنگ در کنار هم بودن نهادینه می شد،حاصل ان به نفع همه ی کسانی است که دغدغه ی نگاه فرهنگی دارند ولی متاسفانه امروز دایره های بسته وضعیت چندان جالبی به وجود نیاورده که نتیجه ی ان یک جور دنیای اکواریومی با ماهی های ریز و درشتی است که به دریا و اقیانوس فکر نمی کنند.



(پی نوشت 24اسفند):فیلم چند روز بعد به کارگردانی نیکی  کریمی در دانشگاه استانفورد سانفرانسیسکو به نمایش در امد.





جمعه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۷

نیکی کریمی و نسل سوخته

 دومین سالگرد درگذشت رسول ملاقلی پور نویسنده و کارگردان سینمای ایران از راه رسید.






به یاد فیلم نسل سوخته افتادم،یکی از فیلم های متفاوت و ماندگار رسول ملاقلی پور که در چند اپیزود روایت دغدغه های فیلمساز نسبت به جامعه اش را به تصویر می کشید.

نیکی کریمی بازیگر دو   اپیزود از نسل سوخته بود،اپیزود هایی که تاثیر زیادی به همراه داشت هنوز هم بعد از سال ها که از ساخت فیلم می گذرد  با دیدن دوباره ی فیلم می توان به نکته های جالبی پی برد...




پنجشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۷

کتاب نزدیکی ترجمه ی نیکی کریمی

کتاب نزدیکی  اثر حنیف قریشی با ترجمه ی نیکی کریمی از جمله کتاب های تاثیر گذار و به یادماندنی  به شمار می رود .


حنیف قریشی به جز کتاب نزدیکی اثار دیگری هم دارد که از ان جمله بودای حومه نشین ، البوم سیاه ، هدیه گابریل ،شاه و من ،حواشی لندن مرا می کشد را می توان نام برد.

کتاب نزدیکی  با ترجمه ی نیکی کریمی بهار ۱۳۸۳  به چاپ رسید و  مقدمه ی جالبی که نیکی کریمی  برای  این  کتاب  نوشته کوتاه ولی ماندگار است.





یادداشت  نیکی کریمی در ابتدای کتاب نزدیکی 

«کاش وقتی اولین بار دستش را روی شانه ام گذاشت گریخته بودم...

به راستی ما در این جهان چه می کنیم؟ایا همانی هستیم که می خواستیم باشیم؟یا کسی که جامعه والد و سنت ان راخواسته و نقش داده اند؟

انسان با تمام پیچیدگی ها ی روانی اش پر از ترس ها، خشم ها، نگرانی ها امیال سرکوب شده خواست ها ولذت ها همچنان روزگار می گذراند وسعی می کند با پالایش روح و جسم بر مشکلاتش غلبه کند.

اما موقعیت انسان مدرن در این جهان کجاست؟ایا ما اگر واقعا خودمان را می شناختیم انتخاب هایمان همین بود که هست؟چه می شود که دست به یک انتخاب می زنیم؟



به قول سارتر که پیرو مکتب اصالت وجود است،انسان مدرن محکوم است در هر لحظه خود را بسازد و در این مسیر ناگزیر به انتخاب می شود و این بهایی است که باید برای انتخاب مسئولانه بپردازد تردیدی اضطراب اور در مقابل ضرورت انتخاب وجود او را فرا می گیرد و این اغاز رویارویی اش با دیگران است.

دیگران او را در معرض داوری اخلاقی قرار می دهند بنابراین ایا انتخاب او همیشه با حقیقت وجودی اش یکی است؟ایا انسان مدرن خودش است یا ان چه وانمود می کند؟با این حال همه ی ما  هر لحظه دست به انتخاب می زنیم،انتخاب هایی که خیلی هم اگاهانه نیست و هزاران میل مدفون شده در ناخود اگاهمان ما را به طرف چیزی یا واقعه ای می کشاند.

یادم می اید وقتی در سال ۱۹۹۱ برای اولین بار نزدیکی را خواندم دلم نمی خواست تمام شود و بعد از خواندنش می خواستم همه را در لذتی که برده ام سهیم کنم.

کتاب از زبان جی به خوبی موقعیت انسان مدرن پیچیدگی ها و سرگردانی هایش را در مسیر شناخت خود و ودر تقلای بین اگاه و نااگاه اش به تصویر می کشد.

«تو چه هستی جز یک لحظه                یک لحظه که چشمان مرا  می گشاید  در برهوت اگاهی         فروغ فرخزاد»
                                                     

                                                            ***





پی نوشت: برنامه ی بارتاب سینمای ایران در فرانسه از ۱۰تا ۲۴مارس (۲۰ اسفند تا ۴ فروردین  )برگزار می شود .فیلم های متنوعی از سینمای ایران برای این برنامه در نظر گرفته شده فیلم یک شب به کارگردانی نیکی کریمی هم در این برنامه قرار دارد.

سه‌شنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۷

نیکی کریمی در دانشگاه برکلی

در حالی که بیشتر رسانه های خبری از حضور نیکی کریمی به عنوان مهمان ویژه ی دانشگاه برکلی سانفرانسیسکو در کالیفرنیا برای ماه اسفند خبر دادند هنوز جزییات بیشتری از برنامه های این دعوت منتشر نشده،بخش شرق شناسی این دانشگاه برای نمایش سه فیلم «داشتن یا نداشتن» مستندی کوتاه دررابطه با نازایی، «یک شب» اولین فیلم بلند سینمایی نیکی کریمی و «چند روز بعد» دومین فیلم او،از نیکی کریمی دعوت کرده است.

برنامه های جانبی در کنار نمایش فیلم مثل جلسه ی پرسش و پاسخ برای استادان و دانشجویان این دانشگاه هم در نظر گرفته شده است .





حضور نیکی کریمی در دانشگاه برکلی یاداور سخنرانی جنجالی احمد شاملو سال ها قبل در همین دانشگاه است.





دانشگاه برکلی از معتبرترین دانشگاه های سطح دنیا به شمار می رود و در دانش اموختگان این دانشگاه برندگان جایزه نوبل نیز دیده می شوند .

برنامه ی نمایش فیلم های نیکی  کریمی در دانشگاه برکلی:

یکشنبه           1march      یازدهم  اسفند      فیلم یک شب                   ۳:۳۰pm

یکشنبه       1march        یازدهم اسفند        چند روز بعد                       ۶:۰۰pm

پنج شنب   (  5march)     پانزدهم اسفند         داشتن یا نداشتن                 ۱۲:۳۰pm


یکشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۷

فیلم سینمایی سه زن با بازی نیکی کریمی

سه زن فیلمی از منیژه حکمت با بازی نیکی کریمی،پگاه اهنگرانی مریم بوبانی و...

داستان دور شدن سه نسل از هم با روایتی جذاب و دیدنی به تصویر کشیده شده است.