پنجشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۸

فیلم سینمایی چند روز بعد اثر نیکی کریمی (A few days later)

فیلم سینمایی چند روز بعد به کارگردانی نیکی کریمی با وجود شایستگی هایی زیادی که برای اکران داشت ،بدون اکران از طریق شبکه نمایش خانگی عرضه شد.




چند روز بعد دومین اثر بلند سینمایی نیکی کریمی است که در جشنواره های مختلف خارجی شرکت کرد و مورد استقبال زیادی قرار گرفت،هر چند  به خاطر عدم اکران ان در سینماهای داخل کشور باعث شد  فیلم از فضای مناسب برای دیده شدن و ارتباط میان فیلمساز و مخاطب محروم شود،با این وجود توزیع فیلم از طریق نمایش خانگی شاید فرصت خوبی برای تماشای اثر و نقد ان باشد.

فیلمنامه ی «چند روز بعد» بر اساس خلاصه ی طرح و داستانی از نیکی کریمی توسط  شادمهر راستین نوشته شده است.

سکوت چیست؟چیست چیست چیست؟ای یگانه ترین یار
سکوت چیست؟به جز حرف های نا گفته  «فروغ فرخزاد»

سکوت های شهرزاد شخصیت اصلی فیلم کمک زیادی به شخصیت پردازی او در طول فیلم می کند و در واقع باعث نزدیکی بیشتر مخاطب با شخصیت شده و تفاوت اصلی شخصیتی مثل شهرزاد با شخصیت های نزدیک به او در فیلم هایی مثل سه زن(مینو) و زن دوم است .

شاید اگر میان فیلمنامه ی فیلم چند روز بعد و فیلمنامه ی به همین سادگی (رضا میر کریمی) که هر دو را شادمهر راستین نوشته،به شخصیت زن قصه توجه کنیم شباهت ها و تفاوت هایی پیدا می شود که در جای خودش جالب هستند،ولی به نظرم توجه به بعضی جزییات در فیلمنامه به «همین سادگی» بیشتر به چشم می خورد،هر چند شخصیت ها ی هر قصه دنیای خاص خودشان را دارند ولی هر دو گرفتار تردید و انتخاب هستند.


شهرزاد انسانی است که در جامعه ای معلق میان سنت و مدرنیزه زندگی می کند وشاید او هم مثل «جی» شخصیت داستان نزدیکی اثر حنیف قریشی (ترجمه نیکی کریمی) ،سعی می کند،انتخاب کند.

نیکی کریمی در یادداشت اول کتاب مطلبی نوشته که شاید دوباره خوانی ان به تحلیل شخصیت و موقعیت شهرزاد در فیلم «چند روز بعد» کمک کند.بخشی از یادداشت نیکی کریمی در اول کتاب نزدیکی را نقل می کنم:

«انسان مدرن محکوم است در هر لحظه خود را بسازد و در این مسیر نا گزیر به انتخاب است و این بهایی است که باید برای انتخاب مسئولانه بپردازد.تردیدی اضطراب اور در مقابل ضرورت انتخاب،وجود او را فرا می گیرد و این اغاز رویارویی اش با دیگران نیز هست.»

شاید عکاسی کردن و پرداختن به امور خلاقانه توسط شهرزاد به نوعی تلاش او برای غلبه بر تهوع عذاب اوریست که سارتر به خوبی برای مخاطبش توصیف می کند.



شخصیت درون گرای شهرزاد در کنار غزاله (نیلوفر خوش خلق) شکل بهتری به خود گرفته و سکوت ها و مکث های او را جذابتر می کند .

استفاده از لانگ شات شاید به واقع گرایی اثر کمک زیادی کرده باشد،متاسفانه شاید بعضی از مخاطبین به دنبال همان روال کلیشه ای معمول و شخصیت های پر از دیالوگ ( شخصیت های  بعضی سریال های تلویزیونی )هستند که ممکن است با فیلم «چند روز بعد» ارتباط خوبی برقرار نکنند و قضاوت نا عادلانه ای نسبت به کلیت اثر داشته باشند.

سهراب شهید ثالث در تاریخ سینمای ایران و تئو انجلو پلوس فیلمساز یونانی و برخی از فیلمسازان برجسته از لانگ شات هایی طولانی در اثارشان استفاده می کردند.


فیلمبرداری قابل تحسین حسین جعفریان و حتی به نظرم دقت در رسیدن به یک زمینه ی رنگی خاص در کلیت فیلم که به فضا سازی کمک کرده بود از نکات بارز این فیلم است.

استفاده از نماهای معکوس بیرونی در گفتگوی دونفره ی میان شهرزاد (نیکی کریمی) و محمود که از سکانس های کلیدی داستان است،به لحاظ زیبایی شناسی تصویری ،به القای حس دور شدن ارتباط میان این دو ادم کمک زیادی می کند.

تاکید زیاد فیلم روی مردان پرخاشگر یا مزاحم شاید در ابتدا به نظر جانب گرایانه بیاید ولی خوب که دقت کنیم دغدغه فیلمساز نسبت به حقوق اجتماعی زنان است،این که به هر حال زنان در جامعه ای که زندگی می کنیم با چه مشکلاتی مواجه هستند و از چه نوع برخوردهایی رنج می کشند.



کوچه خاموشست و در ظلمت نمی پیچد      بانگ پای رهروی از پشت دیواری
می خزد در اسمان خاطری غمگین          نرم نرمک ابر دود الود پنداری«فروغ فرخزاد»


انتظارهای شبانه ی شهرزاد (نیکی کریمی) توی ماشین،سیگار کشیدن های مکرر که به نوعی ایین تبدیل شده بود ،پیامگیر تلفن و ارتباط ادم ها با پیام های ضبط شده،از بخش های قابل توجه فیلم«چند روز بعد »است.

طراحی صحنه و لباس ایرج رامین فر هم مثل همیشه به فضا سازی این فیلم کمک زیادی کرده و تجربه ی رامین فر در خلق فضایی واقعی و بدون اغراق قابل تحسین است،بازی ها روان و در خدمت فضای خاص فیلم است ،نیکی کریمی با پرهیز از هر گونه اغراق در بازیگری به فضای واقعی زندگی نزدیک شده است.

«و این منم زنی تنها در استانه ی فصلی سرد     در ابتدای درک هستی الوده ی زمین
و یاس ساده و غمناک اسمان           و ناتوانی این دستهای سیمانی «فروغ فرخزاد»


سکانس پایانی فیلم شاید تکان دهنده ترین بخش فیلم چند روز بعد است،ایستادن شهرزاد توی همان محل ایینی همیشگی و شروع وزش باد و نگاهی که پر از تردید و سوال است.

شهرزاد شاید به این فکر می کند که چه خوب بود مثل شهرزاد قصه گوی هزار و یک شب سکوتش را می شکست و قصه هایش را تعریف می کرد .






پی نوشت :زمانی که فیلم سینمایی چند روز بعد از طریق شبکه نمایش خانگی توزیع شد(بدون اکران در سینما های کشور) به نظر می رسید ،حداقل فرصت خوبی برای دیده شدن فیلم فراهم امده و باعث خوشحالیم شد، ولی وقتی نیکی کریمی در مصاحبه هایش به  نارضایتی خودش نسبت به این موضوع اشاره کرد،به نظرم رسید او به عنوان فیلمسازی که با زحمت های زیاد این اثر را خلق کرده  و نسبت به ان دارای حقوق معنوی است باید در روند تصمیم گیری های این موضوع قرار می گرفت،حق و فرصت  اکران این فیلم در ان زمان  به خاطر همین مسایل از بین رفت،امیدوارم در اینده نزدیک همین طور که فیلم سینمایی «یک شب» در گروه هنرو تجربه  سرانجام بعد از ده سال اکران شد،فیلم سینمایی«چند روز بعد »هم اکران شود...







پنجشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۸

چاپلین به روایت براندو

پنج شنبه ۲۷ فروردین (۱۶ اوریل) مصادف با تولد نابغه ی عالم سینما چارلی چاپلین است .

چاپلین فیلم های به یاد ماندنی بسیاری ساخت که با وجود گذشت زمان هنوز از جذابیت های ان ها کم نشده ،دیدن دوباره و چند باره ی اثار چاپلین هر بار روبرو شدن با فیلمی است که با نگاهی عمیق به مسائل انسانی می پردازد،به همین خاطر به نظرم چاپلین به خوبی از مرزهای همه ی سرزمین های این کره خاکی عبور کرد و فیلم هایی فراتر از بوم و زمان خودش ساخت .

جویندگان طلا  ،روشنایی های شهر،سیرک،عصر جدید،پسر بچه،دیکتاتور بزرگ،خیابان ارام،زندگی سگی،دوش فنگ،ولگرد،و...فیلم هایی هستند که چاپلین به همه ی دنیا تقدیم کرد .

چاپلین با ساختن فیلم لایم لایت به نوعی حدیث نفس خودش را به تصویر کشید .فیلمی تاثیر گذار که پایانی تکان دهنده دارد.




مارلون براندو در کتاب اوازهایی که مادرم به من اموخت (رابرت لیندزی  ترجمه ی نیکی کریمی) در بیان خاطرات خود سرصحنه ی فیلم کنتسی از هنگ کنگ در مورد چاپلین نظرات جالبی دارد که نقل می کنم،البته نکته جالب این جاست که این بار چاپلین از زاویه ی دید  یک ستاره ی سینما یعنی براندو قضاوت می شود .

«چاپلین بازیگری بود که واقعا می پرستیدم،چند تایی از فیلم هایش مثل روشنایی های شهر هنوز که هنوز است مرا تکان می دهند،در ان واحدهم می خندم و  هم گریه می کنم...


سه‌شنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۸

نیکی کریمی و بر باد رفته

سفر به یک جزیره ی کوچک و رویایی برای چند روز هم که شده بخشی از خاطرات به یاد ماندنی قلب و روح ادم می شود،گاهی توی خیال تجسم یک جزیره کوچک وسط اقیانوس با ان  درخت های  تنها را داریم،ارزوی فراغت از هیاهوی دنیای ماشینی و یک جور تولد دوباره،یک جور ارامش ،نسیم ملایم دریا و صدای امواج ارام ابی اب و راه رفتن روی ماسه های ساحل.






خیلی دلم می خواست گاهی می شد توی یک جزیره کوچک خاطره های رویایی داشت،این روزها سریال محبوب لاست را هم که می بینم یک جورهایی به قصه های جزیره فکر می کنم،به این که قصه های زیادی از ادبیات و سینما توی جزیره های خیال انگیز رخ می دهند ،مثل جزیره گنج ،جزیره اسرار امیز، قصه ی تنهایی رابینسون توی جزیره،خانواده دکتر ارنست (انیمیشن جذاب و دوست داشتنی )،سریال  لاست و...


پنجشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۸

شب رویایی

شب رویایی بارسلونا در لیگ قهرمانان اروپا در مقابل بایرن مونیخ.






امشب فوتبال زندگی و سینما یک جورهایی به هم گره خوردند بازی بارسلونا مثل یک نمایش بزرگ روی صحنه ی سبز فوتبال بود به امید قهرمانی بارسلونا.

نیکی کریمی در گفتگو با خبر انلاین از استقبال  کم نظیر دانشگاه های امریکا در برنامه ی نمایش فیلم هایش در اسفند ماه ۸۷ خبر داده و به  برگزاری موفق نمایش فیلم ها و نگاه مثبت اساتید و دانشجویان نسبت به این فیلم ها اشاره داشته است.

راستی یک نکته جالب وقتی امشب روی پیراهن بازیکن های بارسلونا کلمه ی یونیسف را دیدم .یاد یک موضوع درباره ی نیکی کریمی افتادم  ،بازی او در فیلم دو راه حل برای یک مساله به کارگردانی قاسم جعفری که به صورت نیمه بلند و به سفارش یونیسف ساخته شده ...