شنبه، دی ۱۱، ۱۳۹۵

فیلم سینمایی «اذر» از اخرین مراحل فنی تا موسیقی متن

رسانه های خبری از ادامه اخرین مراحل فنی فیلم سینمایی «اذر» به تهیه کنندگی نیکی کریمی و کارگردانی محمد حمزه ای خبر دادند،جزییات بیشتر این خبر در گفتگویی که محمد حمزه ای کارگردان این فیلم با خبرگزاری مهر انجام داده ،منعکس شد.


ایسنا هم در مطلبی از شروع ساخت موسیقی متن فیلم سینمایی «اذر» توسط کارن همایونفر خبر داد.




پی نوشت:فیلم سینمایی «اذر» به تهیه کنندگی نیکی کریمی و کارگردانی محمد حمزه ای برای بخش مسابقه سینمای ایران (سودای سیمرغ )جشنواره فیلم فجر انتخاب شد،این بخش در واقع همان« مسابقه اصلی جشنواره فیلم فجر »است.

چهارشنبه، دی ۰۸، ۱۳۹۵

به یاد «سین هشتم،سرپناه»

گزارش تلخ و تکان دهنده «روزنامه شهروند »درباره ی انسان های بی سرپناهی که شب را در قبرها به صبح می رسانند، بازتاب های زیادی داشت، ولی خوب که فکر می کنم این قضیه را می توان از جنبه های مختلفی دید،مشکلات و اسیب های اجتماعی که با تنگناهای اقتصادی پیوند می خورند و مسوولیت ان بدون تردید متوجه جامعه هم می شود تا چشم ها منفعلانه در برابر یکدیگر بسته نشوند.

البته ای کاش از بنیادهای خیریه مردمی حمایت های بیشتری می شد،یادم هست بهار سال گذشته طرح «سین هشتم،سرپناه » با مشارکت هنرمندان برای کمک به بی خانمان ها شروع به فعالیت کرد،نیکی کریمی هم به این طرح پیوست،نام های هنرمندان دیگری از جمله  رخشان بنی اعتماد، بهمن فرمان آرا ، رضا کیانیان، پرویز پرستویی، فاطمه معتمدآریا، داوود کیانیان، حسین پاکدل، عاطفه رضوی، بهرام رادان، مهناز افشار و .... مطرح بودند.




ولی نمی دانم  که نتیجه این طرح به کجا رسید،یا شاید هم ادامه فعالیت ها انعکاس رسانه ای نداشته ،ولی در هر صورت ای کاش از این گونه طرح ها با ابعاد وسیعتری حمایت می شد،البته این گونه طرح های مردمی  هرگز به معنای سلب مسوولیت های حاکمیت نیست،ولی در جای خودش ارزشمند هستند.

نیکی کریمی در گفتگویی که فروردین  سال گذشته درباره طرح« سین هشتم،سرپناه » در خبرانلاین منعکس شد، به نکته های مهمی اشاره کرده بود که بخش هایی از ان را نقل می کنم:

«همیشه فکر می‌کنم مهمترین موضوع آگاهی دادن است که از طریق رسانه‌های عمومی انجام می‌شود بنابراین هر امری که بتوانیم از طریق آن به این آگاهی بخشی کمک کنیم، قطعا مثبت خواهد بود.

من خود همیشه دنبال این بودم که بانی چنین اقداماتی باشم زیرا این گونه فعالیت‌ها در تمام دنیا دنبال می‌شود و هنرمندان خود بانی امور خیریه می‌شوند نه اینکه صرفا مشارکت کننده باشند.




 نیکی کریمی با ابراز خرسندی از شکل‌گیری جریان «سین هشتم؛ سرپناه» افزود: بسیار خوشحالم که هنرمندان خود آغازگر این حرکت شده‌اند. البته در آغاز نگران بودم که این حرکت سطحی شود ولی خوشبختانه با پیگیری‌هایی که در این مدت دیده‌ام، معلوم شد حرکتی ریشه‌ای است و قرارهم نیست یک جرقه زودگذر باشد، بلکه جریانی است که می‌توانیم به بعد ملی و حتی جهانی آن امیدوار باشیم.

مشکل بی خانمان‌ها در تمام دنیا وجود دارد و به کشوری خاص منحصر نمی‌شود و این چنین است که حتی در شهرهایی که کسی فکرش را هم نمی‌کند، عده‌ای بی سرپناه هستند.

چه خوب است که این برنامه همزمان با نوروز اطلاع رسانی می شود و «سین هشتم» یا همان سرپناه، بسیاری را به تامل وا می دارد...»


دوشنبه، دی ۰۶، ۱۳۹۵

حضور نیکی کریمی در «بم»

نیکی کریمی روز گذشته در مراسم سالگرد زلزله بم حضور پیدا کرد،نیکی کریمی در گفتگویی که با خبرگزاری ایسنا انجام داده به جزییات بیشتر درباره این سفر پرداخته که نقل می کنم :

«نیکی کریمی که همزمان با سیزدهمین سالروز زلزله بم با همراهی فرشته طائرپور و هارون یشایایی دیگر هنرمندان سینما به این شهر سفر کرده بود، از حال و هوای این شهر و مردمانش گفت.




این بازیگر،کارگردان و تهیه‌کننده سینمای ایران در پاسخ به سوال ایسنا درباره‌ی سفر یک روزه‌اش به بم گفت: طبق برنامه‌ی پیش بینی شده ما روز گذشته پنج دی ماه، ساعت پنج و بیست دقیقه صبح همزمان با زمان وقوع زلزله بم (در سیزده  سال قبل) در کنار جمعیت زیادی که در مقابل ارگ تاریخی بم بودند،حاضر شدیم.

او ادامه داد: پیش از سفر،واقعا فکر نمی‌کردیم در ان ساعت صبح و پس از سیزده سال از وقوع ان حادثه این تعداد جمعیت آن جا حاضر باشند، اما با جمعیت دیروز به نظر می‌امد که هنوز چند ساعت قبل، زلزله اتفاق افتاده است و این تعداد جمعیت نشان داد که این داغ تازه است.
نیکی کریمی ادامه داد: به هرحال ما نمی‌توانیم خودمان را به جای بازماندگان زلزله بم که عزیزانشان را از دست داده‌اند یا دچار عارضه جسمی شده‌اند،قرار بدهیم،اما در موقعیتی که آن جا برایمان فراهم شد،خطاب به آن ها گفتم که چند شب قبل،شب یلدا را جشن گرفتیم،جشنی که به بهانه‌ی پیروزی نبرد نور به ظلمت برپا می‌شود و حالا سیزده سال پس از پایان شب تلخ زلزله بم،با همکاری مردم،دولت و کشورهای خارجی، زندگی و امید در این شهر جاری است که ما را خوشحال می‌کند.
او همچنین با اشاره دوباره به جزییات سفر پنج دی ماهشان به بم خاطرنشان کرد:بعد از حضور در ارگ قدیم بم،به موسسه‌ای رفتیم که افرادی که به خاطر زلزله قطع نخاع شده‌اند در آن جا زندگی می‌کردند و آن چه در آن جا دیدیم همه‌ی ما را تحت تاثیر قرار داد چون بیش از سی، چهل نفر آن ها که اغلب هم زن بودند، بانوان ورزشکاری بودند که تعدادی از آن ها حتی در مسابقات سطح کشوری هم شرکت کرده بودند.
نیکی کریمی یادآور شد: سپس به موسسه‌ی دیگری رفتیم که بچه‌های بی سرپرست در آن جا زندگی می‌کردند،آن ها پس از زلزله بستگانشان را از دست داده بودند و تعدادی از آن ها نیز در شب زلزله به دنیا آمده بودند.
او همچنین به حضورشان در انجمن سینمای جوانان بم اشاره کرد و افزود: میان دانشجویان علاقه‌مند به فیلم‌سازی در انجمن سینمای جوانان بم حاضر شدیم و آن ها فیلم‌های کوتاهشان را برای ما نمایش دادند که جلسه‌ی خوب و پرباری بود
این هنرمند در بخش دیگری از این گفت‌وگو خاطرنشان کرد:ما قصد داشتیم برویم به بم تا به بازماندگان روحیه بدهیم اما پس از سفر روز گذشته، خودمان تحت تاثیر اتفاقاتی که در بم افتاده است،قرار گرفتیم که چه امیدی در آن ها وجود دارد و زندگی در جریان است.


نیکی کریمی همچنین گفت: به هرحال زلزله،حادثه طبیعی است که نمی‌توان جلوی آن را گرفت و بسیاری از نقاط ایران خصوصا محدوده بم و کرمان بر روی گسل‌های زلزله هستند،مهم حیات و جریان زندگی است که بعد از آن ادامه دارد.



پی نوشت :عکسی که نیکی کریمی به همراه فرشته طائرپور از حضورشان در «بم» به اشتراک گذاشت.





نیکی کریمی و یادی از زلزله بم

با وجود گذشت بیشتر از یک دهه، هنوز هم به یاد اوردن زلزله بم ،تکان دهنده و تاثیرگذار هست،ان طور که در منابع خبری منتشر شده،نیکی کریمی به همراه تعدادی از هنرمندان در مراسم سالروز این واقعه دردناک شرکت کردند.




 زنده یاد ایرج بسطامی خواننده اوازهای موسیقی سنتی که از شاگردان موفق استاد محمد رضا شجریان بود هم در جریان همین زلزله از دنیا رفت.

کنسرت «همنوا با بم » با اجرای محمد رضا شجریان و همخوانی همایون شجریان در همان سال برای حمایت و کمک به زلزله زدگان بم اجرا شد .

البوم تصویری این کنسرت هم منتشر شد و نکته جالب این بود که نیکی کریمی هم در کنسرت «همنوا با بم» در میان مخاطبان در سالن مراسم حضور داشت.

کاش تا قبل از وقوع هر زلزله ای با مقاوم سازی ساختمان ها و رعایت اصول ایمنی به کمتر شدن خسارت های انسانی و اقتصادی کمک می شد،موضوعی که متاسفانه مدت کوتاهی بعد از وقوع هر زلزله ای به فراموشی سپرده می شود.

نیکی کریمی هم که در مراسم یادبود واقعه زلزله بم حضور پیدا کرده، در صفحه های شخصیش  عکسی از این مراسم را به اشتراک گذاشت.






بخش کوتاهی از نوای« مرغ سحر» با صدای استاد محمد رضا شجریان در کنسرت همنوا با بم 



جمعه، آذر ۲۶، ۱۳۹۵

سرنوشت سوریه

روایت زخم کهنه ی سرنوشت سوریه قصه ی این روزها نیست،داستان سال های زیادیست که صدها هزار کشته و زخمی ،میلیون ها اواره بی سرپناه و... قربانی خشونت های یک جنگ داخلی منطقه ای و فرامنطقه ای فرسایشی پیچیده شدند.

  وضعیت کشور بحران زده ی سوریه  ارام ارام به جایی رسید که هر انسان ازاده ای  فارغ از هر نوع نگاه سیاسی  برای ان ارزوی صلح و ارامش می کند .

داشتن ارزوی صلح و ارامش برای سوریه به نظرم هرگز به معنای قضاوت مطلق درباره ی پیچیدگی های سیاسی داخلی این کشور نیست،کاش به جای جنگ و خشونت فرصتی به وجود می امد تا مردم این کشور خودشان سرنوشت خود را بسازند.






وقتی به تصاویر چشم های کودکان بی سرپناه سوری نگاه می کنم و لبخند های زلالی که بر لب دارند را می بینم،به این فکر می کنم که کاش دنیای بهتری داشتیم،دنیایی که فراتر از منفعت طلبی های سیاست زده به سرنوشت این بچه ها فکر می کرد .


پنجشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۹۵

بدون عنوان

«در امتداد جاده           چیزی به چشم نمی خورد 

جز من            در این بعد از ظهر پاییزی...کتاب نورماه بر درختان کاج ترجمه نیکی کریمی »




دوشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۹۵

نیکی کریمی و نقش «دانشجو» در سینما

به شانزدهم اذر «روز دانشجو»نزدیک می شویم و این موضوع باعث شد،یاد فیلم هایی با بازی نیکی کریمی افتادم که او نقش دانشجو داشته،از میان این اثار بازی در نقش «پری» دانشجوی پرسشگر و جستجوگر فیلم سینمایی« پری» اثر داریوش مهرجویی را می توان به یاد اورد،هر چند بیشتر فضای فیلم ارتباط چندانی به دانشجو بودن پری ندارد،ولی شاید انتخاب دانشجو بودن شخصیت «پری» به شناخت بهتر این نقش  به مخاطب کمک کرده باشد.




نیکی کریمی در نقش فرشته دانشجوی به یادماندنی فیلم «دوزن» به کارگردانی تهمینه میلانی هم بازی ماندگاری داشت،فضای دانشگاه و تاثیرات دانشجو بودن کارکتر فیلم به تعریف خوب قصه کمک زیادی کرده و در خدمت مفاهیم داستان قرار دارد،با این وجود فیلمساز چندان به دنبال ارائه تصویری جامع از فضای دانشگاهی نبوده و ترجیح داده روی خط اصلی داستانش متمرکز باشد .





نیکی کریمی در فیلم سینمایی «دختران انتظار» به کارگردانی رحمان رضایی هم نقش «روشنک » دانشجویی را بازی می کند که فیلم بیشتر به مشکلات مالی شخصیت ها با نگاهی اجتماعی پرداخته و در جای خودش اثر متفاوتی به حساب می امد.




بازی نیکی کریمی در نقش فرشته دانشجوی فیلم سینمایی «نیمه پنهان» به کارگردانی  تهمینه میلانی به نظرم شاید مهمترین نقش یک شخصیت دانشجو در میان این گونه اثار هست،فیلمساز تلاش کرده از فضای دانشگاهی و کارکتر دانشجو به بهترین شکل خودش برای بیان فیلمنامه استفاده کند.




فیلم یک  روایت عاشقانه را  در بستر بخشی از تاریخ پرالتهابی روایت می کند که سایه پررنگ جریان های سیاسی مختلفی در دانشگاه ها حضور داشتند،به نظرم فیلم سینمایی نیمه پنهان ،فراتر از همه این جریان ها،اصالت را به ازادی فکر و اندیشه می دهد و به تعریف جامعتری از واژه «دانشجو » نزدیک می شود.


شنبه، آذر ۰۶، ۱۳۹۵

نیکی کریمی در نمایشگاه خط نگاره های «ابراهیم حقیقی»

«ابراهیم حقیقی »نام ماندگاریست در طراحی های به یادماندنی،رسانه های خبری از نمایشگاه خط نگاره های  ابراهیم حقیقی با عنوان «نفش غلط» در گالری«آ» خبر دادند،نمایشگاهی که با حضور جمعی از هنرمندان افتتاح شده،نیکی کریمی هم در افتتاحیه این نمایشگاه حضور داشته،بازدید از این اثار تا بیست و ششم اذر ماه ادامه دارد .



 نمایشگاه ابراهیم حقیقی شامل شعر های زیبای حافظ هستند،«نقش غلط » نام انتخابی نمایشگاه هم از این شعر دلنشین حافظ گرفته شده که بازخوانی دوباره متن کامل ان به نظرم جالب امد.

«ما  سرخوشان مست دل از دست داده ایم             همراز عشق و همنفس جام باده ایم 

بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند                        تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم 

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ای                    ما ان شقایقیم که با داغ زاده ایم 

پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد                           گو باده صاف کن که به عذر ایستاده ایم

کار از تو می رود مددی ای دلیل راه                         انصاف می دهیم و ز ره اوفتاده ایم 

چون لاله می مبین و قدح در میان کار                        این داغ بین که بر دل خونین نهاده ایم

                               گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست؟

                                 نقش غلط مبین که همان لوح ساده ایم »


پی نوشت:نیکی کریمی ،عکسی از حضورش با همراهی لیلا زارع در نمایشگاه  خط نگاره های ابراهیم حقیقی (در صفحه های شخصیش ) به اشتراک گذاشت.



اخرین خبرها از تولید فیلم سینمایی «اذر»

خبرگزاری مهرازادامه فیلمبرداری «اذر» به تهیه کنندگی نیکی کریمی وکارگردانی محمدحمزه ای خبر داد،نیکی کریمی،حمید رضا اذرنگ،هومن سیدی،لیلا زارع،هستی مهدوی،فرید سجادی حسینی و مهران نائل از جمله بازیگران این فیلم هستند،پیمان شادمانفر مدیریت فیلمبرداری «اذر » را به عهده دارد و فیلمنامه را احسان بیگلری و پریسا هاشم پور نوشتند.

«نیکی کریمی تهیه کنندگی فیلم های سینمایی «سوت پایان» و «شیفت شب»  به کارگردانی خودش را هم در گذشته به عهده داشت»















چهارشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۹۵

نوزدهم ابان ،تولد نیکی کریمی

باز هم نوزدهم ابان ،تولد نیکی کریمی ، ارزوی سلامتی و موفقیت ...

«خانه دوست کجاست؟در فلق بود که پرسید سوار

اسمان مکثی کرد.                رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید

و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:

نرسیده به درخت      کوچه باغیست که از خواب خدا سبزتر است 








و دران عشق به اندازه پرهای صداقت ابی است.

می روی تا ته ان کوچه که از پشت بلوغ ،سر به در می ارد

پس به سمت گل تنهایی می پیچی               دو قدم مانده به گل

پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی      و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد

در صمیمیت سیال فضا،خش خشی می شنوی 

کودکی می بینی       رفته از کاج بلندی بالا ،جوجه بردارد از لانه نور

و از او می پرسی              خانه دوست کجاست؟...سهراب سپهری»


   


                                                             

شنبه، آبان ۱۵، ۱۳۹۵

یادداشت نیکی کریمی درباره ی یک سفر

 باز خوانی دوباره ی یادداشت نیکی کریمی که  سال ها پیش به خاطر یک جشنواره استانی  در سیستان و بلوچستان حضور پیدا کرده  و حدود نوزده سال  پیش توی ماهنامه فیلم منتشر شده به نظرم جالب امد.

این مطلب  زیبا و تاثیرگذار که تجربه سفری گروهی از هنرمندان به روایت نیکی کریمی هست  را  از شماره دویست و چهار ماهنامه فیلم ،خرداد هفتاد و شش نقل می کنم ،وقتی این یادداشت را خواندم به این فکر کردم که جای خالی این جور نوشته ها از سفرهایی که نیکی کریمی  می رود چقدر خالیست .

«هیچ گاه خواسته اید به دامنه تفتان بروید و در چادر ایلیاتی ها بنشینید و با ان ها چای بخورید؟
شاید هفته پیش برای من هم این سوال عجیب و دور از ذهن بود  اما وقتی از راه زاهدان به خاش رفتیم و پس از دید و بازدیدها به ما گفته شد که می خواهیم به دامنه تفتان برویم ،ناگهان خودم را نزدیک احساس کردم به یکی از ان حس های خوبی که وقتی مثلا کتاب جغرافیای چهارم یا پنجم دبستان را می خواندم ،به من دست می داد ؛یک نوع حس ماجراجویانه و جذاب از دیدن جاهای دور،همراه با حس احترامی که ادم نسبت به عظمت طبیعت دارد .





اصلا قبل از همه این ها ،واقعا همه چیز عجیب است ،من هم یک هفته قبل از این سفر مگر فکر می کردم که بروم ان سوی ایران ؛جایی که شاید  همیشه برایم پر از رمز و راز بوده و بعد هم به این صورت،یعنی ان قدر نزدیک و ملموس شاهد خیلی چیزها و نکته ها باشم ؟

یعنی خیلی چیزهای جزیی ؛ادم ها ،ایین ها و رسوم و زندگیشان ،اصلا سفر خوب است ،ادم در سفر می تواند خوب ببیند و بیاموزد و وقتی هم که سفر هدف دار باشد ،دیگر به قول معروف نور علی نور است .

یک هفته قبل از ان به من گفته شد که قرار است به سفری برویم برای جشنواره استانی  سیستان و بلوچستان که سومین جشنواره استانی بود که پس از دو جشنواره خوزستان و کرمانشاه برگزار می شد .


چند روز بعد همگی حرکت کردیم و حدود ظهر به زاهدان رسیدیم ،از بالا شهر کوچکی را  وسط کویر دیده بودیم که از نزدیک به مراتب زیباتر بود ،هوا معتدل و خوب بود و گاهی نم باران ،منظره شهر را باصفاتر می کرد.

عصر همان روز -هفتم اردیبهشت -مراسم افتتاحیه با حضور مسوولان برگزار شد ،هر کدام چند جمله ای  صحبت کردیم  و با مردم اشنا شدیم ،سیل امضاگیرندگان از همان شب به مقابل ورودی هتل و هر جا که گروه می رفت سرازیر شد .


فردای ان روز با اقای استاندار اشنا شدیم که ما را با خصوصیات شهر و استان اشنا کرد وی ضمن توضیحاتی که در مورد فرهنگ و اداب و رسوم شهر می داد پس از سوال هایی که اقای اکبرعبدی درباره امکانات ساخت فیلم در زاهدان از او کرد ،قول هر نوع کمک مالی و هم چنین در اختیار گذاشتن امکانات را به سینماگران داد و بعد قرار شد طی یک جلسه ی دیگر وارد جزییات این بجث بشویم.

هر روز از سینمای جوان سیستان و بلوچستان و هم چنین جوانان علاقه مند به سینما به هتل می امدند که می دیدیم همه گروه سعی می کنند بیشترین وقت خود را بگذارند و به سوال های ان ها جواب بدهند و به دلیل همین سوال و جواب ها هم بود که جلسه بعدی با استاندار نزدیک به چهار ساعت طول کشید که در ان ما مشکلات مردم را با وی در میان گذاشتیم و اقای داریوش ارجمند از کمبود امکانات در شهرستان ها گفت که دلیل بر نتوانستن نیست و می گفت هر کسی که بخواهد و واقعا هدف داشته باشد راهش را پیدا خواهد کرد.

بقیه دوستان هم تصدیق کردند و گفتند که ما حاضریم وقت بگذاریم و کمک کنیم و کلاس اموزشی برپا کنیم ،اما خود این جوان ها هم باید بخواهند و خودشان را بالا بکشند و واقعا هم همین طور است؛مگر امیر نادری و خیلی های دیگر از کجا امدند؟ اب خودش را از لای سنگ سخت عبور می دهد ؛استعداد هم در هر جا خودش را نشان می دهد و البته باید کسی باشد که این استعداد ها را پیدا و شناسایی کند ؛در غیر این صورت در شهرهایی که واقعا امکانات کم است حتما ان استعداد ها خشک می شوند و می پوسند.

در خاش نمایش کوتاه و جالبی دیدیم که تنها گروه نمایش این شهر برایمان اجرا کرد ،قصه دختری که می خواهد درس بخواند و رشد کند ،اما پدرش به او اجازه نمی دهد و می گوید باید در خانه بنشینی و شوهر کنی .

بازی دختر چنان تاثیرگذار بود و چنان از ته قلب می خواست ندای مظلومیت زن را به گوش ما برساند که همه مان منقلب شده بودیم ؛ان هم در جایی که شنیده بودیم زن ها به تنهایی نمی توانند به سینما بروند .

البته طی صحبت هایی که با خانم های استان داشتم متوجه شدم که ان ها بسیار از زندگیشان راضی هستند و می گفتند مردهایمان برایمان خیلی احترام قائلند.

این تنها استانی است که در ان  وقتی یک دختر می خواهد ازدواج کند ،خانواده مرد از او جهیزیه نمی خواهند بلکه مرد باید برود و برای احترام به خانواده عروس ،یک ماه با ان ها زندگی کند.

موقع ازدواج ،داماد از هر طایفه و با هر وضعی که باشد باید سی دست لباس و کفش برای عروس بخرد همراه با نیم کیلو زیور الات !و خلاصه این که می گفتند پس از ازدواج ،شوهرهایمان بسیار با ما مهربانی می کنند و به ما، در همه امور خانه کمک می کنند .

می گفتند در جنگ های قبیله ای اگر روسری یک خانم روی چادر قبیله ای بیفتد امکان ندارد که به ان چادر  حمله بشود و یا به ان  نزدیک بشوند .

همه ما واقعا تحت تاثیر مهربانی های مردم این شهرها قرار گرفته بودیم ؛همگی گشاده رو و خونگرم بودند و لطف و صفای خاصی داشتند که از اعماق قلبشان بیرون می امد .

در خاش هم پس از دیدار و گفت و گو با مردم،با فرماندار و خانواده اش اشنا شدیم که تا اخرین لحظه های غروب ،پس از این که در دامنه ی  باصفای تفتان از ان ها خداحافظی کردیم با ما بودند.

روز بعد مراسم اختتامیه برگزار شد و ما همراه با سیل جمعیتی که بیرون سینمای محل برگزاری مراسم جمع شده بودند ،به درون سالن رفتیم .در یک ان به نظرم امد که شهر را به هم ریخته ایم!واقعا شهر تحت تاثیر این رویداد قرار گرفته بود و هر کسی را که می دیدی صحبت از فیلمی می کرد که ان روز در سینمایی دیده بود .

در مراسم پایانی به همه لوح تقدیری داده شد و بعد به استادیومی رفتیم تا پاسخگوی ابراز احساسات مردم باشیم ،این بار خود مردم ،یک یک هنرمندان را با صدای گرمشان به روی سکو فرا خواندند و شب هم میهمان استاندار بودیم وحدود یازده شب هم من و خانم  مهین ترابی به دیدن دختران دانشجوی پزشکی در خوابگاهشان رفتیم که واقعا برایمان خاطره شد.

ابراز احساس ها و محبت هایشان ما را ناگهان در غمی فرو برد ،ایا  فردا می خواهیم برویم؟

تا پاسی از شب هم جوابگوی صدا و سیمای  مرکز استان بودیم و فردای ان روز که به چابهار رفتیم،در ان جا هم مجذوب زیبایی های طبیعت شدیم ؛در ه ای در کنار دریا و هتل زیبای ما یک کشتی لنگر انداخته بود که ان را به صورت هتل دراورده بودند .

شب با فرماندار چابهار اشنا شدیم و این بار اقای عبدی با دست گرفتن اجرای مراسم و اقای خمسه با پانتومیم  زیبایی که اجرا کرد ،شب خاطره  انگیز دیگری را برای همه حاضران به وجود اوردند.

بعد هم کمی ارامش کنار دریا و جشم دوختن به اسمان پرستاره کویر که دلم می خواست ساعت ها همان طور بنشینم و شاید هم اگر وقت بود چیزی بنویسم .

فردای ان روز ،خداحافظی با مردم صمیمی و بازگشت به تهران .

حالا که این نوشته را مرور می کنم ،می بینم که خیلی چیزها از این سفر در ذهنم مانده که برای نوشتن ان ها نیاز به زمان دارم .

عواطفی هست که بازگو کردن ان ها نه اسان است و نه در حد نوشتن گزارشی برای مجله و ان حس و حال و خاطراتی است که یکایک افراد گروه ما از این سفر به دست اوردند و برایشان خواهد ماند.

مثلا چطور می شود راجع به نگاه نافذ پسربچه ای خردسال که در خیل جمعیت ایستاده و خیره به ما نگاه می کرد حرف زد و یا زنی که از گوشه چارقدش چند دانه هل به من داد و گفت که دعای خیرش بدرقه راه ماست ،مردمی دیدیم که ما را مفتخر به ایرانی بودن کردند .»


جمعه، آبان ۰۷، ۱۳۹۵

شروع فیلمبرداری «اذر» به تهیه کنندگی و بازی نیکی کریمی

رسانه های خبری از شروع فیلمبرداری فیلم سینمایی «اذر» به کارگردانی محمد حمزه ای خبر دادند،فیلمی که نیکی کریمی تهیه کنندگی ان را به عهده گرفته و به ایفای نقش هم می پردازد،فیلمنامه این فیلم را احسان بیگلری و پریسا هاشم پور نوشته اند و پیمان شادمانفر مدیر فیلمبرداری «اذر» هست.






این اولین تجربه تهیه کنندگی نیکی کریمی برای فیلمی است که فیلمسازی دیگر کارگردانی ان را به عهده دارد ،قبل از این قرار بود فیلم «بندر تهران» به کارگردانی پوریا اذربایجانی به تهیه کنندگی و بازی نیکی کریمی ساخته شود که در مراحل پیش تولید متوقف شد.

پی نوشت:فیلمبرداری فیلم سینمایی «اذر» ادامه دارد ،نیکی کریمی ،حمیدرضا اذرنگ ،هومن سیدی  و لیلا زارع از بازیگرانی هستند که در این فیلم بازی می کنند.

+روایت ایسنا از ادامه فیلمبرداری فیلم سینمایی «اذر» 






دوشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۵

بدون عنوان

«گام بر می دارم  

                     بر امواج زرد و سرخ       

                                               در غروب پاییزی.»

                                                               از کتاب «همراه با باد»اثر عباس کیارستمی





                                                                                           
                                                                                                              I  Stroll "
   

                                                                                    Along  gold and reddish waves              
            

                                                               " At autumn sunset
                                         
Walking With The Wind  By Abbas Kiarostami

شنبه، مهر ۲۴، ۱۳۹۵

مصاحبه نیکی کریمی درباره فیلم «نگاهی به تعزیه » با روزنامه شرق

فیلم مستند «نگاهی به تعزیه » اثر زنده یاد عباس کیارستمی موضوع گفتگوی کوتاهی شده که نیکی کریمی با فرانک ارتا در روزنامه شرق انجام داده ،فیلمی که سال های زیادی از ساخت ان می گذرد و نیکی کریمی در تولید این اثر  با عباس کیارستمی همکاری داشته ،عباس کیارستمی این فیلم را در ایتالیا ، اسکاتلند و... با  شیوه ای هوشمندانه و با اجرای  تعزیه هم به نمایش گذاشت که مورد استقبال قرار گرفت ، این مصاحبه در شماره 2703 شنبه بیست و چهارم مهرماه  1395روزنامه شرق منتشر شده که نقل می کنم .

چطور شد که عباس کیارستمی به موضوع «تعزیه» علاقه‌مند شد و در نهایت فیلم «نگاهی به تعزیه» شکل گرفت؟

واقعیت این است که آقای کیارستمی معتقد بود سینما فقط صرف داستانی را به فیلم تبدیل‌کردن نیست، باید مدیوم‌ها را بشکنیم، زيرا در این مسیر دنیاهای ناشناخته‌ای وجود دارد که باید آن ها را کشف کرد. همان‌طور که می‌دانید اصل هنر، ایده است که او سرشار از ایده بود. به سنت‌های قدیمی هم علاقه داشت، همان‌گونه که به اشعار حافظ، سعدی و مولوی دلبسته بود. به یاد می‌آورم اسفندماه یکی از همین سال‌ها روی موضوع «تعزیه» متمرکز شد.




 تحلیل نهایی ایشان از این موضوع چه بود؟

در نهایت به این نتیجه رسید که می‌خواهد از این موضوع ویدئو‌آرت دولته‌ای بسازد؛ یک بخش زنانه و بخش دیگر مردانه. تا این که کار وارد فاز عملی شد؛ به شهرهای مختلف ایران که سنت تعزیه‌خوانی قوی داشتند سفر کردیم؛ مانند اصفهان، کاشان، گلپایگان و چند جای دیگر و به‌مرور تصویرهای زيادی گرفتیم.

 چرا بخش زنانه و مردانه؟

 چون می‌خواست واکنش مردم را نشان دهد.

 شما چه نقشی در اجرای کار داشتید؟

من یکی از فیلمبرداران این فیلم بودم.

 کجاها را؟

بخش زنانه، چون در این بخش اجازه ورود به مردان را نمی‌دهند.

 در آن زمان شما بازیگر شناخته‌شده‌ای بودید، آیا این موضوع مانعی برای کارتان ایجاد نمی‌کرد؟

اتفاقا برای همین دلیل عینک طبی می‌زدم و صورتم را با شال سیاه می‌پوشاندم.

 تا آن جا که فیلم‌های تعزیه را پیگیری کرده‌ام، اغلب روی متن واقعه که همان اجرای تعزیه است، تمرکز داشتند، مانندتصاویر موافق و مخالف‌خوان‌ها، شبیه‌گردان‌ها، بچه‌خوان‌ها و... . مردم فقط در انتهای کادر و در لانگ‌شات و گاهی هم در یکی، دو کلوزآپ دیده می‌شدند؛ اما چرا در این کار مردم مرکز توجه هستند؟

این نکته در راستای ساختارشکنی‌های همیشگی کیارستمی بود؛ البته همیشه به نمایش چهره‌های مردم علاقه داشت؛ مانند فیلم «شیرین» که تماشاگر اصل ماجرا را نمی‌بیند، فقط شاهد واکنش بازیگران فیلم است. به هر جهت من و کیارستمی و پناهی، هر سه نفرمان از بخش‌های مختلف این ماجرا فیلم‌برداری کردیم.




 در چهره آدم‌ها دنبال چه بود؟

ابراز احساسات و تحیر آدم‌ها در برابر چنین واقعه‌ای برایش جالب بود، براي مثال زنی، بچه در بغلش بود و به کسی می‌گفت همین کسی که نقش شمر را بازی می‌کند، در زندگی واقعی آدم خوبی است.

 جابه‌جایی نقش‌ها در متن زندگی و هنر توجهش را جلب می‌کرد. یا بعد از این که راش را در مانیتور نگاه می‌کردیم، می‌گفت چهره‌های زنان ایرانی چقدر زیبا و بکر است. دیگر این که در دل واقعه‌ای تراژیک، مردم نظاره‌گر آن هستند و به عبارت دقیق‌تر زندگی ادامه دارد.

 البته به نظر می‌رسد آقای کیارستمی می‌خواست هرچه بیشتر به متن زندگی برسد؛ آیا این‌طور بود؟

کاملا.

 البته می‌دانید تصویربرداری از زندگی عادی مردم و ثبت آن لحظات چندان هم آسان نیست، زيرا ممکن است هر لحظه به دوربین نگاه کنند و قضیه لو برود؛ اما به نظر می‌رسد ورود دوربین‌های دیجیتال در آن زمان کارگشا بود، البته آقای کیارستمی علاقه‌ای به مظاهر تکنولوژی نداشتند، چگونه با این دوربین کنار آمدند؟

به نکته مهمی اشاره کردید؛ اصلا به دوربین‌های خیلی پیشرفته، کامپیوتر یا مدرن‌ترین امکانات تدوین و صداگذاری و این‌جور چیزها علاقه‌ای نداشت و به عبارتی از آنها فرار می‌کرد؛ اما به یک دلیل ساده به دوربین دیجیتال ابراز علاقه کرد، به این علت که راحت‌تر می‌تواند به متن زندگی نزدیک شود.

 یعنی واسطه‌های پردردسر و وقت‌هدرده را کمتر می‌کرد تا مستقیم با زندگی در تماس باشد؟

 کاملا.

 با توجه به ویژگی‌های منحصربه‌فرد آقای کیارستمی و حساسیت بالای ایشان، چطور شد که تهیه‌کننده فیلم مستند «داشتن یا نداشتن» شد؟ چون موضوع فیلم زنانه بود و معضل نازایی را نشان می‌داد؟

پرداختن به این موضوعات و گفتن از آن ها فرصت زیادی می‌خواهد؛ مرکز نازایی نزدیک منزل بود، ما هر روز زوج‌هایی را می‌دیدیم که برای درمان به این مرکز می‌آمدند، بعد از آن موقعی که موضوع را با ایشان مطرح کردم و گفتم می‌خواهم دراین‌باره فیلمی بسازم، سوال‌هايی برایش به وجود آمد و این که واقعا آیا در این دنیا با این همه مشکلات باید بچه‌دار شد یا نشد. 

این که زوجی برای این که بچه‌ای به دنیا بیاورند، باید سال‌ها درمان‌های سخت را متحمل و درگیر این همه آمپول و قرص و رفت‌وآمد شوند و... . جالب است بدانید نخستین و آخرین پلان فیلم «داشتن یا نداشتن» را خودش فیلمبرداری کرد.




 جدی! چرا؟

(می‌خندد) شاید حضور یک زنِ تنها در ماشین برایش جالب بود! باز هم جالب است بدانید همین ایده زنی در پشت رُل ماشین، باعث شد فیلم «ده» را بسازد!

 وقتی خبر فوت ایشان را شنیدید، چه واکنشی نشان دادید؟

زمان فوت ایشان در ایران نبودم و برای شرکت در مراسم، روز قبل به تهران رسیدم، شوکه شدم و نمی‌دانستم چه بگویم. فکر کنم نبود عباس کیارستمی برای خیلی‌ها از جمله دوستان نزدیک ایشان قابل تصور نیست.

 البته مرگش باوركردني نبود، زيرا انگیزه زندگی در ایشان به‌قدری قوی بود که می‌خواستند بعد از مرخص‌شدن از بیمارستان، فیلم جدیدشان را در چین بسازند.

کاملا؛ به‌همین‌دلیل باور مرگ ایشان کمی سخت است.