دوشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۹۲

گفتگوی نیکی کریمی با روزنامه شرق(اسفند۱۳۹۱)

نیکی کریمی در گفتگو با روزنامه شرق به مطالب جالبی پرداخته که نقل می کنم، این مصاحبه در تاریخ بیست و هشتم اسفند ماه ۹۱ شماره ی ۱۶۹۹منتشر شده است.

جدید‌ترین فیلمی که از شما در سی‌ویکمین جشنواره فیلم فجر دیدم، «بشارت به شهروند هزاره سوم» به کارگردانی «محمدهادی کریمی» بود. بازی شما یکی از بازی‌های قابل‌توجه این فیلم بود. نظرتان درباره این فیلم چیست؟

خیلی ممنونم از توجه شما. اتفاقا پیش از مصاحبه جایی بودم که درباره این فیلم صحبت شد. داشتم این را می‌گفتم که آن‌قدر من نقش این فیلمنامه را دوست داشتم که به خاطر رفتن سر صحنه دو، سه روزی که فیلمبرداری داشتیم تا صبح نخوابیدم.

چون دلم می‌خواست خستگی و استرسی که این مدیر مدرسه داشت را بتوانم منتقل کنم، به‌طوری که تبخال زدم. این نقش را درحالی بازی کردم که سال گذشته فیلمنامه‌های زیادی را رد کرده بودم.



چه فیلمنامه‌هایی؟

درست نیست اسم بیاورم.

دلایل رد فیلمنامه‌ها چه بود؟

به نظرم یک بازیگر وقتی سرصحنه‌ای می‌رود باید دلیلی داشته باشد. برای من فقط این که بروم تا پولی دربیاورم کفایت نمی‌کرد. این شد که امسال متاسفانه یک جورهایی کم‌کار شدم تا این که نقش مدیر مدرسه فیلم «بشارت به شهروند هزاره سوم» به من پیشنهاد شد و دوباره فهمیدم که آدم یک نقشی را که دوست دارد وقتی بازی می‌کند چقدر لذت‌بخش است.

شما با بازی در فیلم «عروس» به شهرت رسیدید. در آن زمان خود فیلم نقطه عطفی در سینمای ما محسوب می‌شد. تا آن موقع چهره بازیگر مطرح نبود و اصلا سیاست گذاری‌ها به این مسئله اجازه بروز هم نمی‌داد ولی از نقطه‌نظر بازیگری در فیلم «عروس» به این مسئله توجه شد. با این فیلم مسیری را دنبال کردید تا فقط در حد یک چهره باقی نمانید. خب آن موقع در آن سن‌وسال کم و تجربه ناچیز در سینما چه تصوری از ادامه حضورتان در سینما داشتید؟

همان‌طور که می‌دانید بعد از فیلم «عروس» خیلی از فیلمنامه‌ها را رد کردم. یک چیزی در ذهنم داشتم و این بود که فقط می‌خواهم با بزرگان سینما کار کنم.

 شاید برای کسی که تازه وارد سینما شده این یک مقدار جاه‌طلبانه به‌نظر می‌رسید ولی به هر حال این نگاه من بود. با این حال از اسامی فیلم‌هایی که آن موقع به من پیشنهاد شد، نمی‌خواهم سخن بگویم چون الان که فکر می‌کنم، می‌بینم ناپختگی هم کردم خیلی از آنها را بازی نکردم

 چرا؟!

چون اصلا فیلم‌های بدی نبودند ولی به‌هرحال تصمیمم این بود. خیلی مصر بودم که این کار را ادامه دهم. بعد از «عروس» فقط فیلم آقای کیمیایی را بازی کردم. همان موقع آقای مهرجویی نقش دوم فیلم «بانو» را به من پیشنهاد کرد که رد کردم و به ایشان گفتم اگر نقش اول داشتید به من زنگ بزنید.

سه‌شنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۹۱

تنهایی پرهیاهو

خبر داوری نیکی کریمی  در جشنواره فیلم پراگ  مرا به یاد اثاری انداخت که در پراگ می گذرند از ان جمله کتاب تنهایی پر هیاهو اثر بهومیل هرابال نویسنده ی توانای کشور چک هست که  قصه تکان دهنده ای دارد که در پراگ می گذرد.





تنهایی پرهیاهو با ترجمه ی روان پرویز دوایی در یاد می ماند و با وجود روایت کوتاهی که دارد ولی تاثیر عمیقی به جا می گذارد .

بخش کوتاهی از مقدمه ی پرویز دوایی بر این اثر را نقل می کنم

«هرابال شخصا می گفت که اثارش را در واقع ابداع نمی کند و کارش صرفا جمع اوری دیده ها،یادها و تجربه هایش از ادم ها و اتفاق های جالب (غریب)و ساختن کولاژی است از ان ها.اما زنده بودن این افراد و اصلا ابداع بعضی از فراموش نشدنی ترین شخصیت های ادبیات امروز،البته کاری است فراتر از یک کولاژ.»

دوشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۹۱

نیکی کریمی و داوری جشنواره فیلم پراگ ( febiofest)

بیستمین دوره جشنواره فیلم پراگ (فبیو فست )در حالی در جمهوری چک شروع می شود که نیکی کریمی به عنوان داور در این رویداد مهم سینمایی حضور خواهد داشت، فیلم سوت پایان اثر نیکی کریمی هم در این جشنواره نمایش داده می شود .






برنامه ی نمایش سوت پایان در جشنواره فیلم پراگ:

18. 3. 2013   22:15   Prague | Cinestar Anděl | Hall 3, Impuls
19. 3. 201319:45Prague | Cinestar Anděl | Hall 3, Impuls
20. 3. 201317:15Prague | Cinestar Anděl | Hall 3, Impuls

این جشنواره به مدت ده روز برگزار می شود،نیکی کریمی پیش از این در تجربه ی
داوری های مختلف در کشور های متفاوت، سابقه ی داوری در جمهوری چک را نیز داشته و این موضوع به جشنواره فیلم کارلووی واری مربوط می شود.



پی نوشت:نیکی کریمی داور بیستمین دوره جشنواره فیلم فبیو فست پراگ در کنار دیگر داوران .






یکشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۹۱

نگاهی به فیلم زندگی پای(life of pi)

زندگی پای اثر زیبا و به یاد ماندنی انگ لی جذاب و دیدنی هست،وقتی فیلم را می دیدم ناخوداگاه با روایت شگفت انگیزی همراه شدم که ارامش خاصی را منتقل می کرد،زندگی پای به نظرم در ستایش از معجزه ی زندگی و خالق مهربانی است که عاشقانه در طبیعت افسونگر،جلوه های عظمتش را می توان به نظاره نشست .

قصه با هنرمندی خیره کننده ای به تصویر کشیده شده و اقتباس رمان یان مارتل به بهترین شکل خود در مدیوم سینما روایت شده است.

فیلم با نگاهی فلسفی به اثری معنوی تبدیل شده و مفهومی که در کلیت اثر جاریست به دل می نشیند ،تنهایی پای در دل طبیعت به نوعی هبوط بشر در دنیایی است که باید در ان مسیر حقیقت را دنبال کند و به ساحل نجات برسد .



پای تنها ،در این ازمون بزرگ با تکیه بر ایمان به خدا،شهود و دانش از تنگنای طوفان های سهمگین عبور می کند .

انگ لی پایانی شیرین برای پای به تصویر کشیده تا نشان دهد،امید به نجات در بشر حقیقتی دست یافتنی هست.