شنبه، تیر ۰۵، ۱۳۹۵

نیکی کریمی و سریال سرزمین کهن

 فیلمبرداری سریال سرزمین کهن با نقش افرینی نیکی کریمی و کارگردانی کمال تبریزی ادامه دارد،خبرگزاری مهر در گزارشی که تهیه کرده به روایت پشت صحنه ی این مجموعه پرداخته که شرح کامل این خبر در لینک زیر در دسترس است.






  پی نوشت:نیکی کریمی در صفحه های شخصی خودش از پایان بازی در سریال سرزمین کهن خبر داد و در یادداشتی به موضوع «نقش افرینی » پرداخت که نقل می کنم:

«بالاخره بازی من به نقش " شاپرک " در سرزمين كهن تمام شد ... هميشه می دونم كه مهم اينه كه ادم از نقشی كه بازی می كنه لذت ببره ... اون موقع است كه اون اتفاق ميافته و تماشاچی حس های تو رو باور می كنه و با تو همراه ميشه ... همه ما بازيگرها نفس خودمونو و چيز های زيادی رو از شخصيت خودمونو چاشنی نقش می كنيم.

ولی از همه بهتر اون موقع است كه نقش از ما دوره و اون وقته كه چالش اصلی اتفاق می افته... يک زمان هايی شانس مياريم و همه كارگردان ، فيلمبردار و گروه يار اضافه ما هستن و يک زمان تنهای تنها هستيم و يك تنه بايد خودمونو نجات بديم و اجازه نديم كسی تمركزمون رو بهم بزنه ...

بازی در نقش های مختلف اگر خوب نوشته شده باشن و جزييات شخصيت رو بشه توشون ديد لذت داره و من خدا رو شكر می كنم كه از كارم لذت می برم ...»



یکشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۵

نگاهی به فیلم «مرگ ماهی» با بازی نیکی کریمی

فیلم سینمایی «مرگ ماهی» به کارگردانی سید روح الله حجازی و نقش افرینی نیکی کریمی ودیگر بازیگران توانای سینما،به نظرم برای تبدیل شدن به یک اثر ماندگار و تاثیرگذار فاصله ی معناداری دارد که شاید با همین ایده ولی فیلمنامه ای بهتر می توانست به ان نزدیک شود.

بعد از دیدن فیلم «مرگ ماهی» به یاد «سه برادر» اثر فرانچسکو رزی افتادم،فیلمی که هنوز هم بعد از سال ها اثری به یادماندنی به حساب می اید،فیلم «مادر»اثر زنده یاد علی حاتمی هم سرشار از لحظه هایی دیدنی و شنیدنیست،دیالوگ های درخشان و فضاسازی های متناسب با قصه که  فیلم سینمایی« مادر» را به روایتی شاعرانه تبدیل کر ،هر چقدر به اثاری با مضمون هایی شبیه فیلم «مرگ ماهی » فکر می کنم، از« مرگ ماهی »دورتر می شوم.




مرگ ماهی روایت ادم های جداافتاده ای هست که توی قاب های جداگانه از هم به بهانه ی مرگ مادر دور هم جمع شدند،خانواده ای که شاید دوران زلال کودکی را از یاد برده اند، روایت فاصله میان ادم ها،باز هم در برزخ سنت و مدرنیته،همان قصه و دغدغه ی همیشگی که سال هاست به شیوه های متفاوت روایت می شود .





به نظرم اگر فیلمساز به شخصیت های فیلم نزدیکتر شده بود،اگر تکیه بیشتری روی یکی از شخصیت ها  می شد و  فیلمنامه یک شخصیت اصلی پیدا می کرد،شاید فیلم مرگ ماهی تبدیل به اثر تاثیرگذارتری شده بود،شاید بهتر بود فیلم راوی داشت،میان این همه سکوت و گاهی هم  بحث و جدل،کاش مخاطب با یکی از شخصیت ها بیشتر همراه شده بود و او این سه روز را روایت می کرد.


فضاسازی فیلم مرگ ماهی برایم یاداور فضاسازی های خاص فیلم های نوری بیلگه جیلان هم بود با این تفاوت بزرگ که جیلان از قاب بندی های درخشان در خدمت مفاهیم داستان و فیلم کمک می گیرد ولی در مرگ ماهی قاب بندی های زیبای فیلم چندان به تاثیرگذاری روایت کمکی نمی کنند.

سکانس پایانی «مرگ ماهی» و ان صورت معصومانه ی مادر و سپیدی برف را که دیدم به نظرم پاسخی بود به همه ی پرسش های بی جواب،جایی که می شد خیال کرد مادری از دست رفته با دهانی بسته و توی سکوت،باز هم مثل یک  لالایی کودکانه، ترانه دوست داشتن زندگی،دوست داشتن مهربانی ها با وجود همه تلخی ها را برای فرزندانش زمزمه می کند.

پی نوشت:عکس های بیشتر از فیلم سینمایی مرگ ماهی

















شنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۹۵

نگاهی به مستند « شبی با نیکی کریمی و توماس اوسترمایر»

سال گذشته زمانی که نیکی کریمی داوری جشنواره فیلم فجر را به عهده داشت ،نمایشنامه «هملت» به کارگردانی توماس اوسترمایر ( Thomas Ostermeier)از المان هم در جشنواره تئاتر فجر حضور داشت،نمایشنامه ای که به خاطر ممیزی ها، توماس اوسترمایر را با  چالش هایی برای  اجرای این تئاتر در ایران هم مواجه کرد.

  همان موقع شبکه تلویزیونی «arte» تولید مستندی را با حضور نیکی کریمی شروع کرد که در ان «توماس اوسترمایر » با نیکی کریمی همراه شد و فیلم بیشتر با محوریت گفتگوی دو نفره جلو می رود و البته ان ها همین طور دیدارهای کوتاهی با تینا پاکروان بازیگر و کارگردان سینما و ایدین اغداشلو نقاش و منتقد دارند .




 مستند « شبی با نیکی کریمی و توماس اوسترمایر» طوری طراحی شده که به نظر برسد شبی را با زندگی  یک هنرمند همراه می شویم ، همراهی نیکی کریمی و توماس اوسترمایر در ماشینی است که بیشتر گفتگوهای دونفره همان جا می گذرد و  نیکی کریمی در یک گفتگوی ارام و دلنشین درباره  فیلم هایی که ساخته و  همین طور نظراتش درباره ی  موضوعات مختلف و متنوع دیگر صحبت می کند.

نیکی کریمی و توماس اوسترمایر به  ملاقات تینا پاکروان بازیگر و کارگردان سینما  می روند و مطالب جالبی مطرح می شود. 

این که مستند  سوال ها و نگاه یک هنرمند غربی را به فعالیت های هنرمندان ایرانی به تصویر کشیده به نظرم  به متفاوت شدن این اثر کمک زیادی کرده ،توماس از جامعه ای می اید که فرهنگ های مختلف  را در  درون خودش به خوبی پذیرفته و به سبک زندگی تعریف شده ای رسیده ،به نظرم  در بعضی از سوال ها و بحث هایی که درباره ی مسایل فرهنگی جامعه ایران می شود، نکته هایی هست که باید به ان ها فکر کرد،با این که شاید در این مستند فرصت چندانی  برای پرداختن بیشتر به بعضی موضوعات وجود نداشته ولی تا همین اندازه هم تاثیرگذارست.




نیکی کریمی و توماس به سراغ ایدین اغداشلو نقاش و منتقد فیلم هم می روند و باز هم گفتگوها ادامه پیدا می کند.





مستند « شبی با نیکی کریمی و توماس اوسترمایر» من را به یاد فیلم سینمایی یک شب اثر نیکی کریمی هم انداخت،گفتگوهای دو نفره درون ماشین و سفر شبانه ای که مثل فیلم یک شب به ان نمای خیره کننده از چراغ های روشن شهر رسیدند و پایانی که پایان «یک شب» را به خاطر می اورد.





 طبق ان چه سایت شبکه تلویزیونی arte اعلام کرده ،این فیلم بیست و هشتم اوریل (نهم اردیبهشت ماه ) از این کانال تلویزیونی پخش شده ولی به صورت انلاین  در سایت هم قابل مشاهده هست .

"Into The Night With Niki Karimi and Thomas Ostermeier"


+مستند « شبی با نیکی کریمی و توماس اوسترمایر» در سایت کانال arte





دوشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۹۵

بدون عنوان

«فشرده می شود قلبم           از زیبایی شکوفه های گیلاس.

                                                                 نورماه بر درختان کاج ترجمه نیکی کریمی »