هفته گذشته فصل اول سریال «ممنوعه» به کارگردانی امیر
پورکیان به پایان رسید و به نظر می رسد فصل دوم این مجموعه از همین هفته شروع شود،
این سریال با نقش افرینی نیکی کریمی و
دیگر بازیگران مطرح به صورت هفتگی (نمایش خانگی)توزیع می شود.
سریال «ممنوعه» با نزدیک شدن به جمع کوچک چند جوان،قصه های
شخصیت ها را روایت می کند،قصه هایی که البته بیشتر با چالش ماجراسازی همراه است،در
حقیقت شناخت و معرفی شخصیت های «ممنوعه» با گذر از حوادث پر شتاب طراحی شده که به
نظرم شاید به خاطر جذب بیشتر مخاطبان و
پرداخت متفاوت در سریال سازی،انتخاب درست و اگاهانه ای باشد.
سریال «ممنوعه» با گسترش قصه های شخصیت های فیلم از حلقه ی
این گروه کوچک هم خارج می شود تا شخصیت های بیشتری را درگیر حوادث و ماجراهای این مجموعه کند،هر
چند گاهی به نظر می رسد به روایت تکرار یک
وضعیت یکسان برای شخصیت های مختلف رسیده است.
به عنوان مثال ان چه در بعضی ساختارهای داستانی به مثلث عشقی معروف است،در سریال «ممنوعه» برای موقعیت های مختلف و شخصیت های متفاوت به صورت تکراری ساخته می شود.
به عنوان مثال ان چه در بعضی ساختارهای داستانی به مثلث عشقی معروف است،در سریال «ممنوعه» برای موقعیت های مختلف و شخصیت های متفاوت به صورت تکراری ساخته می شود.
سریال «ممنوعه» درحفظ
کشش روایت قصه و ریتم موفق است که این شاید به خاطر هماهنگی درست
میان فیلمنامه نویسان این مجموعه و کارگردانی اثر است،دکوپاژ ها و میزانسن های
این «سریال» به خوبی ظرافت ها و جزییات را
در نظر داشته و از این نظر شاید فیلمساز ،کارگردانی هر قسمت سریال را برای خودش مثل یک فیلم سینمایی در نظر گرفته باشد.
سریال «ممنوعه»، من را به یاد سریال «روزگار جوانی» و سریال
«خط قرمز» هم انداخت،سریال هایی که در دو دوره زمانی مختلف ساخته شدند ، امروز در
سریال «ممنوعه» ،بیشتر قصه ی جوان های نسلی
روایت می شود که در مقایسه با شخصیت های «روزگارجوانی » و «خط قرمز»تفاوت
هایی دارند.
شرایط اجتماعی و اسیب های خاص هر زمانه ای تغییر می کند ولی هنوز همه چیز بر مدار رفاقت های صادقانه خواهد چرخید و البته رنج ها هم هستند، شاید هر نسلی باید رنج دوره ی خودش را به دوش بکشد.
شرایط اجتماعی و اسیب های خاص هر زمانه ای تغییر می کند ولی هنوز همه چیز بر مدار رفاقت های صادقانه خواهد چرخید و البته رنج ها هم هستند، شاید هر نسلی باید رنج دوره ی خودش را به دوش بکشد.