جمعه، اسفند ۰۴، ۱۳۹۱

نگاهی به فیلم جعبه موسیقی

فیلم جعبه موسیقی به کارگردانی فرزاد موتمن و بازی نیکی کریمی به مقوله ی مرگ از زاویه ی دید یک شخصیت کودک و با نگاهی فانتزی داستان خودس را روایت می کند .





اگر چه فیلمساز در بیان روایت در قالب مورد نظر موفق عمل کرده ولی شاید با فیلمنامه بهتر می توانست جعبه موسیقی را به اثر بهتری تبدیل کند ،روایت داستان از زاویه دید معصومانه ی کودک یکی از نقاط قوت فیلم برای ورود به مقوله ای ماورایی است و در پیشرفت روایت نیز کمک زیادی کرده ولی وجود داستان های مختلف که به نوعی در طول فیلم به هم وصل شده اند در مواردی چندان با قدرت و کیفیت متناسب با کلیت فیلمنامه جلو نرفته اند .




شخصیت مادر این کودک (نیکی کریمی )هر چند حضوری به ظاهر کوتاه داردولی نقش پررنگی در شکل گرفتن روایت به عهده گرفته و تاثیر عمیقی در شکل گیری کلیت قصه ایفا می کند .

شخصیتی هم که رامبد جوان بازی کرده به خوبی به فضای مورد نظر فیلمساز نزدیک است و به نوع نگاه معصومانه ی کودک نسبت به مقوله ی پیچیده ی مرگ  و برداشتی فانتزی کمک زیادی کرده است.

اگر چه موضوع اصلی فیلم پرداختن به مرگ با نگاهی فانتزی و با تطبیق بر باورهای دینی و معنوی است ولی در سکانس های پایانی مطرح کردن موضوع منجی در قالب دیالوگ ها و فضاسازی های تصویری به صورت  شتابزده  به نظرم چندان به ادای کامل مطلب مورد نظر کمک نمی کند و پرداختن به این موضوع بهتر بود در فرصت و روایت دیگری مطرح می شد.



 فیلم های شب های روشن و باج خور در کارنامه ی فرزاد موتمن را بیشتر دوست دارم ولی جعبه موسیقی هم در قالب ژانر و روایت خاص خودش اثر خوبی به شمار می رود.

«مرگ پایان کبوتر نیست ...
مرگ با خوشه ی انگور می اید به دهان ...
گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد...هشت کتاب /سهراب سپهری»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر