نیکی کریمی در مصاحبه ای که با روزنامه اعتماد داشته به مسایل مختلفی
از جمله موضوع داوری در جشنواره های سینمایی پرداخته که نقل می کنم،این گفتگو در
تاریخ هیجدهم تیرماه ۱۳۹۳ در روزنامه اعتماد منتشر شده است
صندلي رياست هيات داوران با يك كليشه جنسيتي عجين شده، اينكه يك مرد روي اين صندلي نشسته است. خبر انتخاب شما به عنوان رييس هيات داوران قديميترين جشنواره هنري جهان اين تصوير را تغيير داد. اين از آن شترهايي بود كه پشت در ستارههاي زن سينماي جهان هم هر روز و سر هر جشنواره نمينشيند. دليل انتخاب شما چه بود و اين سمت چه تفاوتي با تجربههاي قبلي شما به عنوان داور داشت؟
درست ميگوييد، اصولا فرصت رياست جشنوارهها و حتي داوري بيشتر براي مردان است و در همه جاي جهان هم اين فرصت كمتر به زنان داده ميشود. اما اين اتفاق بعد از بيش از بیست و چهار بار داوري در جشنوارههاي جهاني افتاد و به عنوان رييس هيئت داوران اين جشنواره انتخاب شدم.
رييس هيات داوران مسووليت بيشتري به نسبت داوران دارد اوست كه مديريت جلسات هيئت داوري را برعهده دارد تا جلسات را بهنوعي اداره كند كه اجازه بينظمي به كسي داده نشود يا اين كه اجازه داده نشود يك داور روي يك فيلم به خصوص تاكيد كند و... در واقع همين ريزهكاريهاي مديريتي است كه بايد رعايت شود تا در نهايت هيئت داوران انتخاب درست و بيحاشيه داشته باشد.
البته به نظر نميرسد مديريت داوراني كه هركدام تجربهها و نگاه خود را دارند، كار راحتي باشد.
راحت نيست چون همانطور كه گفتيد همه كساني كه در اين جلسات شركت ميكنند داوران صاحب تجربه و معتبري هستند. اما تجربه داوري در اين سالها كمك بزرگي برايم بود. سالها در مهمترين جشنوارههاي سينمايي جهان مثل كن، لوكارنو، برلين و... در اين سوي ميز نشسته بودم و كار رييس هيئت داوران را از نزديك ميديدم.فكر مي كنم به هر حال تجربه باارزش و جديدي بود كه بهخوبي از پس آن برآمدم.
از ميان سينماگران زن ايراني، شما بيشترين حضور بينالمللي را در جشنوارههاي جهاني داشتهايد. اين تجربه چه تاثيري روي حرفه شخصي شما يا اساسا خروجي براي سينماي ايران داشته است؟
نخستين دفعاتي كه براي داوري دعوت شدم بهواسطه بازيگري و جوايزي بود كه در اين حوزه گرفته بودم. اما فارغ از تجربههاي شخصي كه هركسي در حوزه حرفه اي خود كسب ميكند، حضور در رقابتها يا جلسات تاثيرگذار بينالمللي خواه در عرصه هنر باشد، خواه سياست در نهايت به اعتبار و به نام كشورش است.
اين كه من امروز رييس هيات داوران يك جشنواره مهم بينالمللي باشم يا داور جشنواره اي ديگر، پيرو تاثيري است كه سينماي ما در جهان گذاشته است.
در واقع بايد بگويم كه سينماي كشورهاست كه روي اين جشنوارهها و حضور هنرمندانش در آن تاثير ميگذارد. دليل اين كه ما براي داوري دعوت ميشويم صرفا تجربه و كولهباري كه اندوختهايم، نيست. براي توضيح اين كه اين رفت و آمدها و تجربههاي جهاني چه تاثيري در كار ما يا سينماي كشورمان داشته و دارد، نظر كارشناسان سينما قابل اتكاتر از نظر من باشد. به هر حال هر تجربهاي تاثير خود را بر كار يك بازيگر يا كارگردان ميگذارد ولي اين تاثير چه بوده و چقدر مثبت يا منفي بوده چيزي است كه بيشتر از خود ما مردمي كه مخاطبان هستند، متوجه ميشوند.
داوري و رياست دست كم بیست و پنج جشنواره معتبر جهاني در نهايت چقدر مسوولان برگزاري جشنوارههاي داخلي را به سمت انتخاب شما به عنوان داور سوق داد؟
راستش را بخواهيد به نظرم نميرسد اشتياق خاصي در آن ها ايجاد كرده باشد. اين تجربه چندساله مختص همين يكي دو سال اخير نيست. سالهاست به اين جشنوارهها دعوت ميشوم و شايد تا چهار سال پيش حتي خبر اين داوريها هم در جايي منتشر نميشد.
حداكثر خبر كوچكي در نشريات تخصصي سينما ميآمد و تمام ميشد. بعد از فراگيري اينترنت اين اخبار نهفقط درباره من كه درباره همه كساني كه در سينما فعال هستند بهسرعت پخش شد و مخاطب را درگير كرد. تا پيش از اين در جشنوارههاي مهمي شركت ميكردم و با آدمهاي بسيار حرفه اي همكاري ميكردم. حتي خبري از آن هم منعكس نميشد.
اگرچه در سطوح مديريتي كساني بودند كه اين اخبار را پيگيري ميكردند، مثلا آقاي امير اسفندياري، رييس بخش فرهنگي فارابي گاهي با من تماس ميگرفتند و اطلاعاتي درباره آن جشنوارهها ميدادند كه برايم جالب بود.
اما بهطور كلي اين تجربه در حد يك تجربه شخصي و نه عمومي باقي ميماند. امسال براي نخستينبار احساس كردم كه خبر حضور ما در اين جشنوارهها اهميت پيدا كرده. مثلا انجمن بازيگران طي نامهاي رياست هيئت داوران را تبريك گفته بود. اين برايم بسيار ارزش داشت و فكر ميكنم ميتوانيم اميدوار باشيم كه مسوولان سينمايي بخواهند از اين تجربههاي اندوخته استفاده كنند.
درست ميگوييد، اصولا فرصت رياست جشنوارهها و حتي داوري بيشتر براي مردان است و در همه جاي جهان هم اين فرصت كمتر به زنان داده ميشود. اما اين اتفاق بعد از بيش از بیست و چهار بار داوري در جشنوارههاي جهاني افتاد و به عنوان رييس هيئت داوران اين جشنواره انتخاب شدم.
رييس هيات داوران مسووليت بيشتري به نسبت داوران دارد اوست كه مديريت جلسات هيئت داوري را برعهده دارد تا جلسات را بهنوعي اداره كند كه اجازه بينظمي به كسي داده نشود يا اين كه اجازه داده نشود يك داور روي يك فيلم به خصوص تاكيد كند و... در واقع همين ريزهكاريهاي مديريتي است كه بايد رعايت شود تا در نهايت هيئت داوران انتخاب درست و بيحاشيه داشته باشد.
البته به نظر نميرسد مديريت داوراني كه هركدام تجربهها و نگاه خود را دارند، كار راحتي باشد.
راحت نيست چون همانطور كه گفتيد همه كساني كه در اين جلسات شركت ميكنند داوران صاحب تجربه و معتبري هستند. اما تجربه داوري در اين سالها كمك بزرگي برايم بود. سالها در مهمترين جشنوارههاي سينمايي جهان مثل كن، لوكارنو، برلين و... در اين سوي ميز نشسته بودم و كار رييس هيئت داوران را از نزديك ميديدم.فكر مي كنم به هر حال تجربه باارزش و جديدي بود كه بهخوبي از پس آن برآمدم.
از ميان سينماگران زن ايراني، شما بيشترين حضور بينالمللي را در جشنوارههاي جهاني داشتهايد. اين تجربه چه تاثيري روي حرفه شخصي شما يا اساسا خروجي براي سينماي ايران داشته است؟
نخستين دفعاتي كه براي داوري دعوت شدم بهواسطه بازيگري و جوايزي بود كه در اين حوزه گرفته بودم. اما فارغ از تجربههاي شخصي كه هركسي در حوزه حرفه اي خود كسب ميكند، حضور در رقابتها يا جلسات تاثيرگذار بينالمللي خواه در عرصه هنر باشد، خواه سياست در نهايت به اعتبار و به نام كشورش است.
اين كه من امروز رييس هيات داوران يك جشنواره مهم بينالمللي باشم يا داور جشنواره اي ديگر، پيرو تاثيري است كه سينماي ما در جهان گذاشته است.
در واقع بايد بگويم كه سينماي كشورهاست كه روي اين جشنوارهها و حضور هنرمندانش در آن تاثير ميگذارد. دليل اين كه ما براي داوري دعوت ميشويم صرفا تجربه و كولهباري كه اندوختهايم، نيست. براي توضيح اين كه اين رفت و آمدها و تجربههاي جهاني چه تاثيري در كار ما يا سينماي كشورمان داشته و دارد، نظر كارشناسان سينما قابل اتكاتر از نظر من باشد. به هر حال هر تجربهاي تاثير خود را بر كار يك بازيگر يا كارگردان ميگذارد ولي اين تاثير چه بوده و چقدر مثبت يا منفي بوده چيزي است كه بيشتر از خود ما مردمي كه مخاطبان هستند، متوجه ميشوند.
داوري و رياست دست كم بیست و پنج جشنواره معتبر جهاني در نهايت چقدر مسوولان برگزاري جشنوارههاي داخلي را به سمت انتخاب شما به عنوان داور سوق داد؟
راستش را بخواهيد به نظرم نميرسد اشتياق خاصي در آن ها ايجاد كرده باشد. اين تجربه چندساله مختص همين يكي دو سال اخير نيست. سالهاست به اين جشنوارهها دعوت ميشوم و شايد تا چهار سال پيش حتي خبر اين داوريها هم در جايي منتشر نميشد.
حداكثر خبر كوچكي در نشريات تخصصي سينما ميآمد و تمام ميشد. بعد از فراگيري اينترنت اين اخبار نهفقط درباره من كه درباره همه كساني كه در سينما فعال هستند بهسرعت پخش شد و مخاطب را درگير كرد. تا پيش از اين در جشنوارههاي مهمي شركت ميكردم و با آدمهاي بسيار حرفه اي همكاري ميكردم. حتي خبري از آن هم منعكس نميشد.
اگرچه در سطوح مديريتي كساني بودند كه اين اخبار را پيگيري ميكردند، مثلا آقاي امير اسفندياري، رييس بخش فرهنگي فارابي گاهي با من تماس ميگرفتند و اطلاعاتي درباره آن جشنوارهها ميدادند كه برايم جالب بود.
اما بهطور كلي اين تجربه در حد يك تجربه شخصي و نه عمومي باقي ميماند. امسال براي نخستينبار احساس كردم كه خبر حضور ما در اين جشنوارهها اهميت پيدا كرده. مثلا انجمن بازيگران طي نامهاي رياست هيئت داوران را تبريك گفته بود. اين برايم بسيار ارزش داشت و فكر ميكنم ميتوانيم اميدوار باشيم كه مسوولان سينمايي بخواهند از اين تجربههاي اندوخته استفاده كنند.
قضاوت در كل موضوع پرچالشي است. نه فقط در يك جلسه داوري فيلم كه حتي در زندگي روزمره هم همين طور است. هم مسالهيي است كه از آن فرار ميكنيم، هم بهشدت برايمان جذاب است. مثال زندهاش پرطرفدارترين برنامه تلويزيوني، « نود» است كه براي نقد داوري اجرا ميشود. موضوع داوري چقدر براي شما بار اخلاقي و مسووليت اخلاقي دارد؟
قضاوت و داوري هم برايمان جذاب است، هم ترسناك. درست است وقتي پاي يك جشنواره يا مسابقه در ميان است، بحث داوري هم وجود دارد. بحث رقابت است و وقتي پاي هنر هم بهميان ميآيد گريزي از سليقه داوران وجود ندارد. هر داوري يك نگاه شخصي براي خودش دارد. يكي سينماي هاليوود را ميپسندد و به سينماي هنري علاقهاي ندارد، ديگري سينما را از دريچه هنر ميبيند به سينماي تجاري اهميت نميدهد. در هر تركيبي از هيات داوران همين تفاوت نگاه وجود دارد. براي همين هم در بيانيه بيشتر جشنوارهها تاكيد ميشود كه اگر فيلمي كانديد يا برنده نشده به معناي اين نيست كه آن فيلم بد بوده، بلكه در نهايت سليقه داوران هم در تصميم نهايي موثر بوده است. مثلا در بيانيه همين جشنواره ادينبرو اعلام كرديم كه تاثيرگذار بودن يك فيلم هم در اين انتخاب يكي از معيارهاي داوري ما بوده است.
قبل از اينكه خبر حضورتان در اين جشنواره را بشنويم، اخبار مربوط به آخرين كتابتان را خوانديم كه هنوز منتظر مجوز آن بوديد. خبر جديدي از «عشق زمان غم» داريد؟
خوشبختانه اين هفته مجوز اين كتاب بعد از چند سال بلاتكليفي در وزارت ارشاد صادر شد و بهزودي منتشر ميشود. اين يكي از كتابهاي حنيف قريشي است كه ترجمه كردم و در تمام اين سالها منتظر انتشار آن بودم.
هميشه درباره كتاب با لحن شادي صحبت ميكنيد و خيلي شبيه لحنتان موقع صحبت كردن درباره سينما نيست.
براي اين است كه از سرمايه و عشق اصليام حرف ميزنم. كتاب همه چيزي است كه دارم و برايم مهم است. تسلطم به انگليسي و فرانسه از همين عشق ميآيد كه از كودكي جز فارسي كتابهايي به اين دو زبان ميخواندم و شعرها يا داستانهاي كوتاهي را كه ميخواندم براي خودم ترجمه ميكردم. اين نخستين لذت هنرياي بود كه كشف كردم. براي همين امسال هايكوهاي ديگري را ترجمه خواهم كرد. كتاب خواندن و ترجمه كردن واقعا لذتبخشترين كاري است كه هر روز انجام ميدهم.
درباره فيلم خودتان كمي توضيح دهيد، اخبار كمي درباره آن منتشر شده و هنوز نميدانيم نيكي كريمي كارگردان براي آخرين فيلمش چه برنامه ای دارد؟
هنوز هم ترجيح ميدهم در موردش صحبت نكنم. بعد از سفري كه پيش رو دارم اين كار را كليد ميزنم كه احتمالا مهرماه امسال اين اتفاق خواهد افتاد. يك فيلم اجتماعي كه فكر ميكنم تجربه متفاوتي باشد.
شما يك مجموعه فوتبالي را كارگرداني كرديد و از طرفداران پروپا قرص فوتباليد. بهترين بازي جامجهاني كه تا امروز ديديد كدام بود؟
همه بازيها را در حاشيه همين جشنواره ميديديم و بهترين بازي كه ديدم بياغراق بازي ايران مقابل آرژانتين بود. بچههاي ما عالي بودند و اين چيزي بود كه حتي داوران خارجي را كه با هم فوتبال را ميديديم هم شگفتزده كرد و به آن اعتراف كردند. بچهها زيباترين بازي جام را رقم زدند و به نظر من آن قدر كه خوب بازي كردند مورد لطف هموطنانشان قرار نگرفتند. حق بچهها بيش از اين بود و از بيمهري كه به آن ها شد، متاثر شدم.
و برنده فينال؟
به نظرم ، آلمان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر