سه‌شنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۹۳

مصاحبه نیکی کریمی با روزنامه هفت صبح

نیکی  کریمی در گفتگویی که با روزنامه «هفت صبح »انجام داده به مطالب مختلفی درباره مسیری که تا امروز سپری کرده ،سینما و مسایل مختلف دیگر پرداخته که نقل می کنم این مصاحبه در شماره۱۰۷۶  یکشنبه پنجم بهمن ماه سال ۹۳ منتشر شده است.


بیست و پنج سال است که در سینمای ایران هستید از هیجده سالگی صف اول سینما ایران قرار دارید این همه مدت عجیب نیست؟

چرا عجیب 

منظور،تداوم مطرح بودن است شاید خودتان متوجه این ماجرا نشده باشید اما هم دوره ای هایتان که بعد از شما شروع به فعالیت کردند دیگر در سینما نیستند نه این که خودشان نخواهند ،ضعیف شده اند و خلاقیتشان را از دست داده انداحتمالا می خواهید تا پانزده ،بیست سال دیگر هم باشید ،ترفندتان چی بوده؟

 اتفاقا از ترفند خاصی استفاده نکردم ،فقط همیشه  سعی کردم خودم باشم همیشه تلاش می کنم ان چیزی که درونم می گوید باور کنم و به ان ایمان داشته باشم ،سعی نکردم بازی کنم  یا جور دیگر خودم را نشان بدهم .جاهایی که به نظر می رسید باید سخت بگیرم ،نگرفتم و جاهایی که نباید سخت می گرفتم ،گرفتم .


بنابراین فکر می کنم بیشتر به ندای درونیم توجه کردم و سعی کردم دنبال همان بروم ،بعضی وقت ها موفق بوده ام  ،بعضی وقت ها نه.




از کجا فهمیدید که می توانید این ندای درون را کشف کنید؟ادم خاصی بهتان کمک کرد؟

پدر و مادر قطع ،کلا در خانواده ما تظاهر کردن جایی ندارد،از تظاهر کردن بدمان می اید،در خانواده همیشه به من اعتماد به نفس داده اند و گفته اند ان کاری که داری می کنی درست است،بنابراین سعی نکردم خودم را به هر دری بزنم که تظاهر کنم به  چیزی که نیستم.



خیلی جوان بودید که ترجمه را شروع کردید ،تئاتر و فیلمسازی را هم در رزومه ات دارید ،چطور شد که یک بازیگر نماندید؟من می خواهم از دوام اوردن اعتبارتان در سینمای ایران یک فرمول درست کنم 

اگر واقعا دنبال فرمول خاصی هستید ،این فرمول یک کلمه است،ادبیات.اگر کسی می خواهد در حوزه هنر بماند باید پشتوانه ادبیات داشته باشد.

نمی توانیم هنرمند باشیم و کتاب نخوانیم و به جایش برویم باشگاه بدنسازی.

بازیگر قرار نیست فقط به بدن و استایلش برسد،باید مطالعه کند و پشتوانه فکری و ادبی داشته باشد،این طوری می توانی ماندگار شوی نه فقط در سینما در هر عرصه دیگری.

اگر در حرفه ات به اندازه کافی دانش نداشته باشی ،قطعا نمی توانی بیشتر  از چند سال بدرخشی باید مدام دانشت را اپدیت کنی،کتاب های جدید بخوانی و بدانی در دنیا چه خبر است.دنیا را بگردی سفر بروی و خوب دور و برت را بکاوی.

این روش قطعا جواب می دهد و می توانی سال ها موفق بمانی ،من ترجمه را دوست داشتم اتفاقا همین دیشب داشتم کار جدیدم را ویراستاری می کردم .

فکر می کردم دوست دارم کتاب هایی را که دوست دارم بخوانم بقیه هم بخوانند مثلا حنیف قریشی را کسی نمی شناخت ،فکر کردم بهتر است ترجمه اش کنم کتاب اخرش سه سال توقیف بود و با عوض شدن دولت ما توانستیم مجوز بگیریم ،این مدت چون سر فیلم حجازی بودم وقت برای ترجمه نداشتم اما جدیدا کتابی را دست گرفته ام که تا شب عید بتوانم تمامش کنم .

از چند سالگی به مطالعه علاقه پیدا کردید ؟تاثیر فرهنگ خانواده بود یا علاقه شخصی؟

کتاب همیشه یار من بوده است ،از همان زمان پنجم دبستان کتاب های چخوف و تولستوی را می خواندم ،مطالعه برایم بهترین و لذت بخش بود ،دوست داشتم ببنیم نویسنده های معروف چه می گویند و جهان بینی شان چیست ،یادم هست از همان نوجوانی دنبال این بودم که از تورگینف کتاب پیدا کنم .

وقتی با دوستم نوری بیلگه جیلان صحبت می کردم می گفت کتاب برادران کارامازوف را همیشه کنار تختم می گذارم چون یک ارادت خاصی نسبت به این نویسنده دارم ،فیلم خواب زمستانی جیلان بر اساس این کتاب است ،فکر می کنم ما متعلق به نسلی هستیم که ادبیات را دوست داشتیم و خواندن تفریحمان بود ،چه در ایران ،چه در ترکیه.

یک سری ادم در کشورهای مختلف در فضای واحدی نفس کشیده ایم که همان خواندن رمان بوده است ،کتاب خواندن بخشی از علایق ماست .

بهتان پیشنهاد نمی شد که عکست را بیندازیم روی جلد یک مجله پرفروش؟واکنشتان چی بود؟

چرا اتفاقا ،اما درگیر جو شهرت نشدم ،می دانستم از سینما چه می خواهم و قرار است به کجا برسم ... این مسایل زود از بین می روندو فقط تو می مانی و خودت ...

حالا اگر استعدادت و پتانسیلت را بشناسی ،می دانی ریشه و اصلت کجاست و دیگر برایت اهمیت ندارد که اخرش چه اتفاقی می افتد ،بیشتر به خودت اتکا داری تا مسایل اطرافت و برای من ان چه همیشه مهم بود و هست خودشناسی است 

هنر واسطه ای است که انسان همین طور که می نویسد ،فیلم می سازد  یا بازی می کند خودش و روانش را بهتر و بیشتر بشناسد.

برای بازیگری و ماندگار شدن در سینما الگویی در ذهنتان بود؟

من برای این تصمیمی نداشتم که الگویی داشته باشم ،ماندگاری چیزی نیست که لااقل من به دنبالش بوده باشم و تصمیمی برایش گرفته باشم ،مدل زندگی من پویایی است و تنها کار و کار است که برای کسی با خصوصیات من راه حل است و خودشناسی و تلاش برای کمک به خود ،جامعه و اطرافیانم .

کتاب می خواندم و فیلم های روز دنیا را هم همیشه پیگیری می کردم ،راستش من خیلی فیلم می دیدم .

بیست سال پیش؟

مگر بیست سال پیش چطور بود؟

ان زمان فیلم های روز دنیا خیلی در دسترس نبودند ،دی وی دی نبود و ادم های علاقه مند و پیگیر هم به سختی فیلم ها را پیدا می کردند.

نه خیلی راحت گیر می امد و مثل الان همیشه در خانه مان می توانی فیلم های جدید را پیدا کنی ان زمان هم همین طور بود ،رو به روی پارک ملت هم سینمایی بود که ان جا می رفتیم و فیلم می دیدیم ،خانه نمایش کوچک فکر کنم اسمش بود.

یادم هست یک بار در رستوران یکی از شهر های شمالی نشسته بودیم و مردم می امدند از شما عکس بگیرند در حین غذا خوردن بلند می شدید عکس می گرفتید انگار که این عکس یادگاری گرفتن کار روتینی باشد راحت با مردم برخورد می کردید و در عین حال سرد ،به هیچ کس نمی خندیدید و فاصله را حفظ می کردید و در عین حال به هیچ خواهشی نه نمی گفتید.

ببین ایده من این نبود که پاپ استار شوم،بلکه می خواستم واقعا از خودم ،شعورم و توانایی هایم استفاده کنم ،هدفم این بود که فیلم بسازم همان کاری  که همیشه دوست داشتم ،مشهور شدن پیامد موفقیت در هر کاری است و اصلا چیز عجیبی نیست.

هیچ وقت پشیمان نشدید از مشهور شدن ؟شهرت اذیتتان نکرد؟

نه شهرت هدیه است که خدا به یک نفر می دهد به هر ادمی که در شغلش موفق باشد

 ببین می خواهم فرمول بقا و اعتبار در دنیای بازیگری سینمای ایران را پیدا کنم به خصوص بازیگران زن .دیسیپلین خاصی هم دارید در سینما هم همیشه فاصله تان را با ادم ها حفظ می کنید فکر نمی کنید این دیسیپلین خاص،فرمول اصلی ماندگاریتان بوده ؟هیچ وقت در سینمای ما غرق نشدید ،بیرون گود سینما ایستاده اید کارتان را انجام می دهید و می روید.

اصلا انگار سینمایی نیستم

انگار در فضای سینمای ما نیستید در خیلی از ضیافت و مراسمی که چهره های سینمایی دعوت می شوند حضور ندارید.

این دیسیپلینی است که از ابتدای ورودم به سینما با من بوده ،ادم ها را گزینش می کنم و با ان هایی که وجوه مشترک دارم ،معاشرت می کنم.

در نهایت می شود گفت در این سینما بودید و نبودید...

ببین نمی توانم بگویم این روش را عامدانه برای موفقیت انتخاب کرده ام ،تو هر دیسیپلینی که در زندگیت داشته باشی هیچکدام را خوداگاهانه انتخاب نمی کنی طرز رفتارت از بچگی شکل می گیرد.

وقتی کارتان را با عروس و برج مینو شروع کردید خیلی جوان بودید تا بیست و یک سالگی با صاحب نامترین کارگردان ها کار کرده بودیدکیمیایی ،مهرجویی ،حاتمی کیا و افخمی .فیلم های سختی بودندبه خصوص کارهای مهرجویی که پروژه های سنگین بازیگری بودند این که از پس این پروژه های سنگین برامدید  تا چه حد مدیون پیش زمینه  ادبیتان بود؟نشد با خودتان بگویید شاید توقعی را  که این کارگردان سرشناس از من دارد را نتوانم براورده کنم؟

چرا خب ،من که از سینما سررشته ای نداشتم ولی همان زمان در  همان هیجده سالگی بازی در فیلم عروس همه وقتم را می گذاشتم و می نشستم با بهروز افخمی و نعمت حقیقی ساعت ها درباره ادبیات و کتاب هایی که خوانده بودند ،صحبت می کردم در مجموع اولش سخت بود ولی به هر حال هر کسی باید از یک جایی شروع کند.

قاعدتا باید پس از عروس و در ان سال های سخت شصت و نه تا هفتاد و دو به عنوان یک بازیگر خیلی جوان غرق در حاشیه های می شدید چطوری از پس این یکی بر امدید؟

همان فرمول ادبیات.

من چند وقت پیش فیلم سارا را دیدم...

من بعد از فیلم سارا دو سالی سینما را ترک کردم ،رفتم امریکا بعد از ان مهرجویی به من زنگ زد و گفت می خواهم پری را بسازم که من برگشتم.

 می گفتم ...چند وقت پیش سارا را می دیدم شخصا بازیتان در سارا و نیمه پنهان دوست دارم در نیمه پنهان واقعا بازیتان فوق العاده بودولی عجیب است که دیده نشد شاید به خاطر غیظی که مطبوعات از تهمینه میلانی داشتند که هنوز هم کماکان این حالت وجود دارد از کدام کارتان بیشتر راضی هستید؟

من نسل سوخته را خیلی دوست دارم و برای ان نقش خیلی زحمت کشیدم دیوانه از قفس پرید و روانی هم همین طور.





فیلم هایی که ما دوست داریم تو خودت خیلی بهشان علاقه نداری

نه دوست دارم اما این فیلم هایی که اسم بردم کسی نمی داند چقدر برایشان زحمت کشیدم .
در فیلم روانی دختر پنیک اتک (اختلال هراس )داشت من تا یک ماه برای ان فیلم به خودم تلقین می کردم که دچار پنیک اتک هستم ،رفتم دکتر قرص خوردم و تا مدت ها درگیر این بودم که چطوری این قرص را ترک کنم ان زمان خیلی در بازیگری سخت می گرفتم یعنی حتما شب قبل تمرین می کردم در سه تا از فیلم هایی که کار کردم به خصوص واکنش پنجم حتی در پشت صحنه هم حرف خارج از کار نمی زدم الان بازیگرها گوشی موبایل دستشان است می گویند:بگیریم.

من ان قدر قبل فیلمبرداری تمرکز می کردم که گاهی گروه فیلمبرداری فکر می کردندچقدر توی خودش است یا خودش را می گیرد.

الان دیگر بازی کردن  برایتان جدی نیست؟

چرا به همان اندازه جدی است


از کجا فهمیدید که سرگرمی اصلیتان فیلمسازی است؟

کتاب هایی که می خواندم من را به این سمت و سو کشاند به من ایده و سوژه داد و وقتی یک رویا و ایده ای در ذهنت داری دلت می خواهد ان را در شغلی که هستی عملی کنی و به تصویر بکشی.

چرا به جایش یک رمان ننوشتید؟


چون من در سینما بودم و دوست داشتم قصه و دیدگاهم را از طریق دوربین بگویم

کدام کتاب به فیلم شما ایده داد؟

من برای فیلم یک شب از ناتور دشت ایده گرفتم ولی همان موقع هم که فیلمنامه را می نوشتم جزییات کتاب های دیگر هم توی ذهنم می امد ،مثلا ان مردی که زنش را کشت ...خب... داستان های مختلفی در ذهنم بود.

مثل داستان مردی که می خواهد به زنش رازی را بگوید ونمی تواند... ان کتاب ها در ناخوداگاهت وجود دارند و هر کدام در یک گوشه از داستانت سهیم می شوند.

فیلم جدیدتان شیفت شب قرار است در جشنواره فجر نمایش داده شودو یک شب هم مدت ها در سینما ازادی اکران بود با فیلمسازان بزرگی مثل مهرجویی و حاتمی کیا و افخمی و کیمیایی کار کرده اید تا پای قرارداد بازی برای درباره الی فرهادی هم رفتید...از همکاری با کارگردان های مهم چه تجربه ای برای فیلمسازی خودت به دست اورده اید؟مثلا فوتبالیست ها که مربی می شوند ،می گویند ما با فلان مربی بزرگ کار کرده ایم و همه چیز را بلدیم .مثلا کلینت ایستوود می گوید من با سرجیولئونه و دان سیگل کار کرده ام چرا باید درس بخوانم وقتی خود به خود می توانم کارگردان خوبی بشوم روشی که الان در فیلمسازی دارید چقدر نشات گرفته ازکار با کارگردان های بزرگ است؟چقدر روی تو تاثیر گذاشته اند؟از روششان گرته برداری کرده ای یا نه؟

قطعا ادمی که قبلا بازیگر بوده و حالا می خواهد فیلم بسازد تمام تجاربی را که از فیلمسازان به دست اورده موقع پیاده کردن کار توی ذهنش می ایند ولی برای من مسئله مهمتر از روش،این بود که در کارهایم به ادبیاتی که دوست دارم برسم مثلا من خیلی سلینجر را دوست دارم و ادبیات این نویسنده در نوشتن فیلمنامه اولم تاثیرگذاشت فیلم های من شبیه ان فضا و ادبیاتی است که خودم دوست دارم سفارشی نیست.

دیدگاهی مینی مالیستی در کارهایتان وجود دارد...در فیلم اولتان یک شب در تمام سکانس های ابتدایی دعوای هانیه توسلی و مادرش،ما صورتشان را نمی بینیم یعنی احساس کردی که همین کافی است؟جسارتتان پیش از حد و غافلگیر کننده بود.

فیلمسازی که کاراولش را تهیه می کند یک جسارت فیلم اولی دارد می خواهد تمام عقیده اش را بریزد توی طرحش.در فیلم های بعدیت منطقی تر می شوی.

هانیه توسلی در فیلم یک شب بازیگرتان بود توصیه ای برایش نداشتید؟

در طول این سال ها متوجه شدم  که بهتر است توصیه نکنم .



دلیلش؟

من به خیلی از ادم هایی که دوستشان داشتم گفتم فلان کار را نکنید یا این راه را بروید بعد دیدم که هیچ کدامشان هم به توصیه من گوش نکردند چون احساس می کنندشاید توصیه ها در زندگی واقعی جواب ندهند و بهتر است راهی را که دوست دارند بروند،به هر حال هر کس ایده ای دارد و یک راهی را برای موفقیت انتخاب می کند،طرز فکر ادم ها متفاوت است و ممکن است روش من برای یک نفر دیگر جواب ندهد.

فیلم های روز دنیا را می بینید؟

همه را

فیلمی را که  جولیا رابرتز و مریل استریپ بازی کرده اند دیده اید:فیلم اگوست .اوسیج کانتی

فیلم بی نظیری است در این فیلم فقط بازیگر مطرح نیست فیلمبرداری فیلم هم عالی است یکی از چیزهایی که در فیلم ها همیشه به ان خیلی دقت می کنم نوع فیلمبرداری هاست در همین فیلمی که می گویی ان سکانسی که شوهر با خدمتکار صحبت می کند و سیگار می کشد ،تمام مدت تکان می خورد ما در سینمای ایران یک حرکت اضافه می کنیم می گویند :خانم داری از کادر خارج می شوی خب بگذارید کمی نقشمان را زندگی کنیم.

کارلودی پالما فیلمبردار زنان و شوهران وودی الن بوده جایی در مصاحبه هایش گفته که وودی الن به من گفت من به تو میزانسن نمی دهم این دو بازیگر راحتند و هر کاری می خواهند انجام می دهند و تو باید با مهارت خودت این ها را در کادر جا دهی د رنهایت هم فیلم بسیار خوبی شد.

سر فیلم ... صحنه ای بود که من با بازیگر رو به رویم صحبت می کردم بعد فیلمبردار کار می گفت تا این جا بیشتر نرو و برگرد چون نور پنجره در این قسمت رفته .

رفته که رفته ،من چه کار کنم ؟یا نور اضافه کن یا بگو فردا بیاییم ،اخر سر به کارگردان گفتم من نمی توانم ،باید بتوانم برگردم ،حرکت کنم، زندگی کنم...

اما به لحاظ تکنیکی بازیگر های ما با این چنین مشکلاتی دست به گریبانند در همه کارها این مشکل وجود دارد یک سری روش های سینمای ایران هنوز برای دوران قدیم است.

یکی از کارگردان ها می گفت باید بازیگران  تمام کلمات را واضح و شفاف بگویند چه دلیل دارد؟جولین مور توی فیلم هایش اصلا زمزمه می کند مارلون براندو که  دیگر اسطوره بازیگری است یک سری کلمات و جمله ها را می خورد.

باورت می شود در بعضی کارها یک جاهایی برای واضح صحبت نکردن کات می دهند انگار در زندگی عادی همه واضح صحبت می کنند

بهترین فیلمی که این روزها دیده اید چه بوده ؟

«خواب زمستانی »جیلان .ماجرای این پیرمرد با زن جوانش در کوهستان و مشکلات به وجود امده و نداشتن درکی درست از هم ،دنیایی درست کرده که بی نظیر است.

گان گرل فینچر را هم دیده اید؟

بله.

 از این به بعد بیشتر به عنوان بازیگر شما را می بینیم یا کارگردان؟

همان روند سابق را ادامه می دهم چون کماکان یک فیلمنامه خوب برای بازی که می خوانم به هیجان می ایم امسال با وحید جلیلوند کار کردم که با این که کار اولش بود دیدم چقدر باهوش است و از کار کردن با او بسیار لذت بردم یک اصطلاح فرانسوی است که می گوید:دفورماسیون ،پروفسیونل
  یعنی دفرمگی حرفه ای است که همه ما بعد از یک مدت دچارش می شویم یک سری عوامل ما را از نشاط و شادابی دور می کند،خیلی از کارگردان ها بعد از مدتی دچارش می شوند و کار کردن جزء عاداتشان می شود،سعی کنیم هر روز این روزمرگی را کنار بگذاریم ،کارگردان هایی که کار اولشان است این نشاط و شادابی را دارند.

در چهار زمینه هنری همزمان و به موازات هم فعالیت می کنید این روش را ادامه می دهید؟

هر کسی یک شخصیتی دارد و مدل شخصیتی من این است که نمی توانم فقط در یک حوزه کار کنم حتی اگر قرار باشد که یک کار را به صورت ویژه انجام دهم چند تا اضافه کاری ان  اطراف برای خودم می چینم ،هر کسی یک طوری هست دیگر.

این ها مخل هم نمی شوند بلکه باعث می شوند که انرژی بیشتری داشته باشم فعالیت هایم مکمل هم هستند ،سینما حوزه ای است که به همه این ها احتیاج دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر