جمعه، شهریور ۲۵، ۱۳۹۰

مصاحبه ی نیکی کریمی با نشریه سلامت درباره «سوت پایان»

نیکی کریمی بعد از اکران فیلم سوت پایان مصاحبه های مختلفی با رسانه های متفاوتی انجام داد یکی از این مصاحبه ها با نشریه سلامت بوده که مطالب جالبی درباره ی فیلم سوت پایان و فعالیت های دیگر نیکی کریمی در دیگر عرصه ها هست .


 خانم كريمي نگاه اجتماعي فيلم‌هاي شما به آثار مستند نزديک است. اين يعني مي‌خواهيد واقعيت را مستقيم و بي‌واسطه به مخاطب نشان بدهيد؟

من در فيلم‌هاي اول و دومم‌گرايش مستند نداشتم و نمي‌شود گفت فيلم مستند ساختم.

 در آن دو فيلم شيوه فيلمبرداري و تدويني که به کار رفته بود، نزديک به ساختار فيلم مستند نبود، اما در «سوت پايان» با وجودي که از بازيگران حرفه‌اي استفاده کردم، قصه و روايت اقتضا مي‌کرد به‌گونه‌اي پيش برويم که فيلم واقع‌گرايي بيشتري داشته باشد.


 شما ترجيح مي‌دهيد واقعيت‌ها را به‌صورت سرراست و مستقيم نشانه برويد؟

براي فيلم «سوت پايان» که سوژه‌اي اجتماعي دارد، سراغ بازگويي واقعيت رفتم. در مورد همه داستان‌هايم همين‌گونه است ولي در «سوت پايان» به دليل اين که از شيوه دوربين روي دست استفاده‌ کرده‌ام، به‌نظر مي‌آيد مستندگونه است ولي درنهايت مي‌بينيم که مستند نيست و قصه و بازيگر دارد.



چقدر به شخصيت‌هايتان و آن طبقه اجتماعي که در فيلم مطرح‌ کرده‌ايد، نزديک شديد؟ آيا سعي کرديد به ميان آنها برويد يا در موردشان تحقيق کنيد؟

مابه‌ازاي اين آدم‌ها را هم در جامعه و هم در سينما زياد ديده بودم. به هر حال بیست سال است که با کارگردان‌ها و فيلم‌هاي مختلف در سينما حضور دارم و اين تيپ‌ها را زياد ديده‌ام؛ بنابراين نيازي نبود که درباره‌شان تحقيق کنم.

 در مورد زنان زنداني چطور؟ آن زن مجرمي که منتظر قصاص است؟

آن ها را به روش‌هاي مختلف ديده بودم. هم خودم فيلم‌هايي در اين باره ديده‌ام يا بازي‌ کرده‌ام و هم مدتي در يکي از مراکز سازمان بهزيستي به زناني از اين دست آموزش‌هايي داده‌ام.

 به زنان بزهکار؟ چه آموزشي؟

آموزش بازيگري. از طريق کسي معرفي شدم و مدتي به زنان و دختران آن مرکز آموزش بازيگري مي‌دادم. طي همان مدت با شخصيت‌هايي از اين جنس آشنا شدم، اين آدم‌ها را زياد ديده‌ام.

شما قصد داريد به‌عنوان يک سينماگر به جامعه و حل مشکل‌هاي اجتماعي كمك كنيد؟ آيا سينما مي‌تواند کمکي به حل معضل‌هاي رواني و اجتماعي جامعه بکند؟

من هيچ‌وقت نمي‌گويم که با فيلم‌هايم مي‌خواهم کمک کنم. قصه‌اي را به شکلي که مي‌بينيد نوشته‌ام و کار‌ کرده‌ام و اميدوارم هر کسي با ديد خاص خود با فيلم ارتباط برقرار کند. مهم اين است که هر کس برداشت خودش را از فيلم داشته باشد و هر طور که مي‌تواند مسائل و مشکل‌هاي اجتماعي درون فيلم را در ذهن خود حلاجي و در مورد‌ آن قضاوت كند.




يعني در سينما به ارائه راه‌حل معتقد نيستيد؟

فکر مي‌کنم يک سينماگر بايد فيلم و قصه‌اش را براي تماشاگر روايت و آن چه باور دارد، طرح کند و باقي ماجرا را به ذهن تماشاگر بسپارد؛ ممکن است روي يک نفر تاثير بگذارد و روي فرد ديگر تاثيري نگذارد.

 به هر حال برايم روشن است که در سينما به فکر ارائه راه‌حل نيستم. بيشتر پرداختن به قصه و طرح مسئله برايم مهم است. البته ما الان داريم درباره «سوت پايان» حرف مي‌زنيم و ممکن است فيلم ديگري بسازم و در مورد آن طور ديگري صحبت کنيم. قرار نيست همه فيلم‌ها با يک فرمول مشخص ساخته شوند.

مدتي است فيلم‌هاي اجتماعي مانند «اينجا بدون من» و «جدايي نادر از سيمين» و همين «سوت پايان» مورد توجه فيلمسازان قرار گرفته است. مي‌خواهم بدانم توليد اين‌گونه فيلم‌ها به معني ازدياد مشکل‌ها و مصائب اجتماعي ماست يا اينکه نگاه فيلمسازان تغيير‌ کرده و به طرح چنين معضل‌هايي دقت بيشتري مي‌کنند؟

به نظرم بخشي از آن مي‌تواند ناشي از شرايط جامعه باشد اما نبايد فراموش کنيم که همه فيلمسازان در وهله اول براي سرگرمي فيلم مي‌سازند. شايد تفاوت اينجاست که برخي از آن ها با احساس تعهد فيلم مي‌سازند.

 بخش مهم کار ما اين است که فيلمساز احساس تعهد مي‌کند و زماني که مي‌خواهد بنويسد يا فيلم بسازد، دنبال دغدغه‌هاي خودش مي‌رود. من هم به‌عنوان عضوي از اين قشر، مي‌خواهم دغدغه‌هاي خودم را مطرح کنم و آن چه در جامعه اتفاق مي‌افتد و مي‌بينيم يا در ظاهر نمي‌بينيم ولي جريان دارد و پيش مي‌رود، بيان کنم تا جامعه هم آن را ببيند و شريک من شود.

 وقتي يک مسئله اجتماعي روي من اثر مي‌گذارد، من فيلمساز هم سعي مي‌کنم آن را با مردم در ميان بگذارم.

 پس خيلي مهم است که هنرمند به جامعه نزديک باشد؛ مثلا ممکن است يک فيلمساز بگويد طرحي را که بیست سال پيش نوشته است مي‌خواهد اجرا کند، در حالي که آن طرح ديگر يک موضوع و معضل امروزي نيست و داراي يک قصه است. 

اين که شما مي‌گوييد عيب محسوب نمي‌شود و جزئي از فيلمسازي است. هر داستاني که در سينما ارائه مي‌شود حرف و نظر نويسنده‌اش را منتقل مي‌کند؛ خواه اين حرف بیست سال پيش نوشته شده باشد يا همين امروز. اين جزئي از فيلمسازي است و نبايد آن را محکوم کنيم. مهم اين است که هنرمند چيزي را که به ذهنش رسيده است، مطرح کند.



شما به‌عنوان يک هنرمند مسايل روز اجتماع را دنبال مي‌کنيد. از معضل‌ها و مسايل امروز چقدر براي فيلم يا طرح‌هايتان استفاده مي‌کنيد؟

به هرحال آن چه مي‌بينيم و به آن حساسيت نشان مي‌دهيم، در فيلم‌هايمان منعکس مي‌شود. کاري که از ما برمي‌آيد در همين حد است. مشکل‌ها و مسائل جامعه را بايد روزنامه‌ها و نويسنده‌ها و منتقدان دنبال کنند.

 فيلمسازي شما در سال‌هاي اخير با دشواري‌ها و موانعي همراه بوده است. چقدر و تا کجا حاضريد با مشکل‌هاي موجود دست و پنجه نرم کنيد؟ آيا تا به حال در مسير فيلمسازي و ممنوعيت‌هايي که داشته‌ايد، مايوس شده‌ايد؟

فيلمسازي فرايند جذابي است و البته خيلي هم سخت است. به نظرم آدم بايد عاشق اين کار باشد تا تن به سختي‌هاي آن بدهد و بخواهد به‌صورت مستقل کار کند و سرمايه شخصي‌اش را در اين راه بگذارد و هزينه فيلم را تامين کند و در يک مسير پر فراز و نشيب يک ساله قرار بگيرد که فيلمي بسازد و يأس و ترديد به دلش راه ندهد و بعد از آن همه سختي، فيلم را به نمايش دربياورد. 

کاري که انجام داده‌ام، حاصل تلاش و علاقه خودم بوده و دوست داشته‌ام موضوعي را که در ذهنم بوده، بسازم و با مردم در ميان بگذارم.


 به‌عنوان يک زن چطور؟ فکر نمي‌کنيد مشکل‌هايي که براي يک فيلمساز زن وجود دارد، بيشتر از دردسرهاي فيلمسازان مرد است؟ يعني شما همان سختي‌هايي را تجربه‌‌ کرده‌ايد که بقيه داشته‌‌اند؟

فکر مي‌کنم در اين جامعه وقتي قرار است به‌عنوان يک زن كاري انجام دهيم، بايد دو برابر معمول تلاش کنيم. به‌دليل اين که بايد برخي ديدگاه‌ها را نسبت به زنان از بين برد و تلاش و انرژي مضاعفي به خرج داد تا هم بتوان کار کرد و هم ديگران ما را به اندازه بقيه جدي بگيرند و باورمان کنند و کارمان مانند بقيه ديده شود.

 بعضي‌ها معتقدند وظيفه فيلم ايجاد سرگرمي است تا مردم با مراجعه به سينما، عصبيت‌ها و دشواري‌هاي روزمره خود را به فراموشي بسپارند. شما اين تعريف را قبول داريد يا معتقديد سينما بايد واقعيت‌ها را به هر صورتي که است، بازتاب بدهد؟

اصلا نمي‌توان محدوديتي ايجاد کرد. اين که يک فيلمساز فقط به قصد سرگرمي يا پر کردن اوقات فراغت جامعه فيلم بسازد، مذموم نيست. نمي‌توان فرايند خاصي را به فيلمسازان تحميل کرد. 

مطمئنا بخشي از سينما سرگرمي صرف است، مانند موسيقي پاپ. هم فيلمساز حق دارد فيلم مورد علاقه‌اش را بسازد و هم تماشاگر حق دارد فيلم مورد پسندش را انتخاب کند و ببيند.

ممکن است بعضي‌ها بگويند با اين همه مشکل‌هايي که داريم، فلان فيلمساز چه دل خوشي دارد که بي‌توجه به واقعيت‌هاي موجود فيلم مي‌سازد!

من اصلا اين‌طور فکر نمي‌کنم. به هرحال هرکس مطابق انديشه و علاقه‌اش فيلم مي‌سازد. شايد يک کارگردان، تعهد اجتماعي را به شکلي ببيند و شما جور ديگر آن را تفسير ‌کنيد. اصلا مگر مي‌توان تعريف يکساني از تعهد اجتماعي داشت؟ برداشت‌ها از تعهد اجتماعي با يکديگر متفاوت است.

 شما تلاش‌هايي هم بيرون از حوزه سينما براي کمک به جامعه داشته‌ايد. پارسال بنياد خيريه «دل شير» را همراه با افشين قطبي و مصطفي زماني راه‌اندازي کرديد. در مورد اين بنياد خبر تازه‌اي داريد؟

فعاليت‌هاي بنياد خيريه فعلا متوقف شده است. با اين حال ما سه نفر اميدواريم به زودي کارهايي در اين زمينه انجام دهيم. البته گاهي دور هم جمع‌شدن سخت است و کمي زمان مي‌برد ولي خودم تا جايي که بتوانم، در اين فعاليت‌ها مشارکت مي‌کنم.

 در جريان اكران «سوت پايان» هزينه فروش سه روز بليط ‌هاي فيلم را به حمايت از کودکان سرطاني اختصاص دادم. درمورد بنياد «دل شير» هم در حال تصميم‌گيري هستيم که اقدام‌هاي آينده‌مان در چه زمينه‌هايي بايد باشد.





 شما همچنان تصميم داريد در فيلم‌هاي بعدي به موضوع زنان توجه کنيد؟

من در فيلم‌هايم بيشتر از نگاه زنانه به نگاه انساني توجه‌ کرده‌ام. درست است که مسائل زنان در فيلم‌هايم پررنگ بوده و اين جنبه بيشتر نمود دارد، ولي سعي‌ کرده‌ام به کل مسائل انساني و روابط ميان انسان‌ها در جامعه بپردازم و محدود به موضوع زنان نباشم.

 شما را يک بازيگر خودساخته مي‌دانند که هيچ‌وقت از جايگاهش افول نکرده است. آيا در فيلمسازي هم مانند بازيگري متکي به خودتان هستيد؟ برخي منتقدان مي‌گويند سينماي شما وامدار سينماي عباس کيارستمي است.

اين حرف به نظرم حرف بي‌ربط و خنده‌داري است. سينماي من ربطي به سينماي کيارستمي ندارد. نوع ديدگاه‌هاي ما متفاوت است. هميشه هر وقت خواسته‌ام چيزي بنويسم يا فيلمي بسازم، به اين مسئله توجه‌ کرده‌ام که بعد از سال‌ها فعاليت، چطور نگاه و ذهنيت خودم را در قالب نوشته يا فيلم مطرح کنم.

 اصلا دنبال اقتباس يا تقليد از ديگران نيستم. ما برداشت‌هاي مختلفي از مطالعه‌ها و سينماي مورد علاقه‌مان داريم و درست نيست که همه را يکسان تلقي‌کنيم. به نظرم تشابهي وجودندارد. ممکن است هنرمندان روي هم تاثيرگذار باشند ولي حتي اين تاثيرگذاري هم به‌صورت غيرمستقيم اتفاق مي‌افتد.

 شما در زمينه‌هاي مختلفي شامل عکاسي، داستان‌نويسي، ترجمه، بازيگري و فيلمسازي فعاليت‌ کرده‌ايد. آيا قرار است حوزه ديگري را هم تجربه کنيد؟

نمي‌دانم. فعلا همه اين ها را با جديت دنبال مي‌کنم. نمايشگاه عکسي آماده‌ کرده‌ام که اميدوارم در پاييز برگزار شود. کتاب جديدم زير چاپ است. به اين کارها علاقه دارم و به دليل علاقه‌ام مثلا وقتي ترجمه کتابي را تمام مي‌کنم، بلافاصله سراغ کتاب يا کار بعدي مي‌روم.

 بعد از «سوت پايان» فيلم ديگري در نوبت کار داريد؟

چند فيلمنامه است كه در حال بررسی‌شان هستم.

 خودتان نوشته‌ايد؟

نه، اين بار يک فيلمنامه آماده را خواهم ساخت چون وقت نوشتن ندارم و مي‌خواهم سريعتر فيلم بعدي‌ام را بسازم. دنبال فيلمنامه‌اي هستم که به دغدغه‌هاي خودم نزديک باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر