شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۹۰

شاید سوت پایان

باز هم پاییز از راه رسید،برگ های زرد پاییزی و فصلی که حال و هوای خاص خودش را دارد،مدرسه ها هم که دوباره با شروع مهر ماه شروع می شوند یاد روزهای مدرسه به خیر،چقدر برای نوشتن مشق شب فکر و خیال داشتیم و شاید یکی از بزرگترین دغدغه های کودکی بود،معلم ها ی مدرسه،تخته سیاه و گچ سفید،صدای زنگ تفریح،نیمکت های پر از یادگاری و دوست های همکلاسی.


خبر سقوط یکی از ماهواره های تحقیقاتی ناسا که تا ساعاتی دیگر به نقطه ی نامعلومی روی زمین می افتد مرا به فکر فرو برد،برایم جالب بود که ناسا احتمال برخورد قطعات را به یک انسان یک به سه هزار و دویست در نظر گرفته،در واقع شاید تا چند ساعت دیگر سوت پایان زندگی یک انسان در گوشه ای از این کره خاکی به صدا در اید،ولی به نظرم این سوی کره زمین که الان شب هست همه راحت گرفتند خوابیدند،ان سوی کره خاکی هم کسی این قضیه را جدی نخواهد گرفت .

شاید در دنیایی که هر دقیقه چند کودک افریقایی در سومالی از گرسنگی می میرند،جان هزاران نفر در نقاط مختلف  بر اثر سیل و زلزله به خطر  می افتد،خشونت های انسانی روزانه،جان صدها نفر را به سادگی در گوشه و کنار این کره خاکی به بهانه های مختلف می گیرد،خبر سقوط یک جسم شش تنی از اسمان چندان مهم به نظر نرسد.




تا فردا صبح معلوم می شود محل سقوط و خسارت احتمالی چقدر خواهد بود،امیدوارم بدون اسیب رسیدن به هیچ کسی این ماهواره ی تحقیقاتی ناسا در حال سقوط به قعر اقیانوس برود تا توی این دنیای پر از خشم و فریاد و هیاهو حداقل شاهد یک اتفاق تلخ دیگر نباشیم.


پی نوشت:سفر کتایون ریاحی بازیگر سینمای ایران به سومالی برای کمک و حمایت از قحطی زدگان 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر