بینوایان اثر ماندگار ویکتور هوگو در طول سال هایی که از انتشار ادبی ان می گذرد در اقتباس های سینمایی و تئاتری متفاوتی به تصویر کشیده شده ،خوب که فکر می کنم به نظرم شخصیت های این اثر عمیق تبدیل به بخشی از خاطرات جمعی مردمان روزگار های مختلف شده و در هر گونه ی نمایشی باز تاثیر جادویی خودش را به جا می گذارد.
اخرین اقتباسی که از بینوایان دیدم به کارگردانی تام هوپر و در ژانر موزیکال بود،فیلمی که با استفاده از ارزش های این گونه سینمایی به اثری متفاوت از داستانی زیبا رسیده بود،هر چند متاسفانه موزیکال بودن بینوایان و تک خوانی های شخصیت های فیلم با ذهنیتی که از کلیت اثر داشتم همخوانی نداشت .
بینوایان با جوهر پر فروغی که از داستان هوگو با خود دارد در همه ی ژانر ها موفق عمل می کند و باز هم تاثیر خودش را به جا می گذارد.
ویکتور هوگو در بینوایان روایتی انسانی از جامعه را در بستری اجتماعی،تاریخی خلق کرده که فراتر از زمان و مکان خاص خودش هنوز هم بعد از گذشت این همه سال تازگی خودش را حفظ کرده و مخاطبان فراگیر خود را دارد .
تقابل میان نگاه انسانی با خط کشی های بی رحم و خرد کننده همیشه به نظرم از نکته های مهم در داستان بینوایان هست،در واقع این تضاد و تقابل میان دو شخصیت یک داستان نیست که به نوعی میان دو نوع نگاه و دو جور طرز تفکر در جوامع بشری است.
در فیلم بینوایان به کارگردانی تام هوپر هم این تضاد و تقابل به خوبی با فیلمنامه ای دقیق و بازی های درخشان خلق شدند .
ان چه هوگو در این اثر ماندگار به جامعه ی بشری هدیه می دهد به نظرم ندای مهربانی و عشق است،هوگو در میان سیاهی ها و پلیدی ها باز هم روشنایی درخشانی را به مخاطبانش نشان می دهد ،بارقه ی امیدی که از جلوه های عالی انسانی سرچشمه می گیرند و به خالق مهربان دل می بندند.
در شاهکار بینوایان هر چند تقدیر شخصیت های قصه با سرنوشت های مختلفی روایت می شود ولی هوگو نشان داده در کنار تقدیرها تلاش انسان و جامعه ی انسانی برای ساختن دنیای بهتر و اراده ی بشری برنده ی واقعی خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر