جمعه، آبان ۲۳، ۱۳۹۳

نگاهی به سینمای هند

من تا به امروز به هند سفر نکردم ولی همیشه نسبت به این سرزمین احساس نزدیکی خاصی دارم ،داوری نیکی کریمی که این روزها در جشنواره فیلم کلکته هند در جریان است باعث شد یادی از هند و سینمای این کشورکنم .
شاید این حس نزدیکی به هند به خاطر ریشه های فرهنگی ایران و هند هست که ردپای ان در ادبیات کهن ما به خوبی دیده می شود ،وقتی حرف و حدیث هند به میان می اید  در کنار نام بزرگان این دیار، سینمای این کشور بیشترین تاثیر را در داخل و خارج مرزهای این سرزمین  بازی می کند.
سینمای هند، هنر صنعتی مهم به شمار می رود که برای دوستدارانش رویا
می افریند، سینمای رویاپرداز هند ترکیبی از غم و شادی ،اشک و لبخند ،رنگ ،نور و موسیقی سفر به دنیایی است که چندان در حصار واقعیت های خشک زندگی واقعی باقی نمی ماند ،با این که از سینمای کلاسیک و رئالیستی فاصله می گیرد و قواعد خاص خودش را دارد ولی در جذب مخاطب همیشه موفقیت های زیادی به دست اورده است.




دیدگاه من نسبت به سینمای هند به جز دوره ای که سال های خیلی دور در کنار دیگر فیلم ها ،سینمای هند را هم می دیدم نسبت به این نوع سینما منفی بود نسبت به فیلمنامه نویسی  و فضاسازی های رایج در این فیلم ها حس خوبی نداشتم و به نظرم بیشتر از این که بازتاب واقعیت های  اجتماعی هند باشد به دور از قواعد علت و معلولی و به کمک جذابیت های تصویری فقط سرگرم کننده هستند باید صادقانه  اعتراف کنم به دیده ی نوعی سینمای پیش پا افتاده همیشه ان را نادیده می گرفتم با این که زمانی  بعضی از اثار مهم سینمای هند را دیده بودم و در خاطره ام دوست داشتم .



ولی چیزی که باعث شد با وجود این که هنوز هم این سینما را دنبال نمی کنم اما نظرم تغییر کرد و به دیده ی احترام به ان نگاه کردم ،شاید دیدن فیلم میلیونر زاغه نشین دنی بویل بود، فیلمی که سینمای غرب در هند ساخت ،با مولفه های سینمایی که همه چیز درست سرجای خودش قرار داشت.
بعد از دیدن این فیلم به نظرم رسید نگاهی که دنی بویل در میلیونر زاغه نشین داشت باعث شد  تا  دیدگاهم نسبت به نگاهی که به سینمای این کشور هم داشتم تغییر کند،دنی بویل شاخص هایی که ما در سینمای هند می بینیم را بخشی از هویت فرهنگی مردمان این کشور نشان داد .
دنی بویل در میلیونر زاغه نشین به اصالت رویا افرینی ،امید ،شادی و غم که در سینمای هند هم به گونه ی دیگری نمایش داده می شود به خوبی اشاره کرد  و پایانی که ادای دین به فرم رایج سینمای هند بود ولی در خدمت مفاهیم عمیق داستان قرار داشت .
ان موقع بود که به نظرم رسید سینمای هند شاید  از ژانر و سبک سینمایی که من دوست دارم فرسنگ ها فاصله داشت ولی در قلب میلیون ها انسان خانه دارد و همان مفاهیم انسانی را با سبک و روش خاص خودش به نمایش می گذارد .
هنوز هم سینمای هند را دنبال نمی کنم،ولی برای سینمای این کشور احترام  قائل هستم ،مقایسه ی سبک های فیلمسازی هرگز نباید باعث جانبداری یا نادیده گرفتن غیر منصفانه شود .

 پی نوشت:در مقابل  ژانر متداول  سینمای  هند نمی توان از فیلمسازان مهمی مثل ساتیا جیت رای نام نبرد که نوع فیلمسازی خاص خودشان را داشتند و با وفاداری به سینمای رئالیستی بخش مهمی از تاریخ سینمای هند را به وجود اوردند که مورد تحسین بین المللی زیادی هم قرار گرفت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر