با وجود گذشت بیشتر از دو دهه از اکران فیلم سینمایی «پری»، ولی هنوز هم این اثر به یادماندنی جایگاه مهم و ارزشمندش را به خوبی حفظ کرده ،پری با نقش افرینی تاثیرگذار نیکی کریمی و کارگردانی هوشمندانه داریوش مهرجویی در سال هفتاد و چهار به موضوع گفتگویی جذاب با نیکی کریمی در مهرماه ۱۳۷۴ (شماره ۱۷۸) ماهنامه فیلم تبدیل شده بود،این گفتگو توسط نغمه ثمینی مجید اسلامی ،فردین صاحب الزمانی با نیکی کریمی انجام شده که بازخوانی دوباره اش بعد از این همه سال به نظرم جالب رسید.
با توجه به این که فیلم سینمایی پری اقتباسی از داستان «فرانی و زویی» اثر سالینجر است دربخش هایی از این گفتگو به مقایسه ی فیلم با داستان پرداخته شده و همین طور موضوع بازیگری در سینما مورد بحث قرار گرفته و در مجموع حاصل ان گفتگوی خوب و جذابی است.
فردین صاحب الزمانی:چقدر با پری احساس نزدیکی می کردید؟
نیکی کریمی :خیلی ،پری دختری است که از لحاظ مالی ،خانوادگی و تحصیلی هیچ مشکلی ندارد،اما ناگهان تلنگری به ذهنش خورده که ان هم حتما به خاطر همان کتاب سبز است که به دستش رسیده ،چیزی که توی فیلمنامه برایم جالب بود ،شک بود ،چون شک باعث جستجو می شود یعنی این دختر مثل همه ی ماست خیلی جوان ها این شک را دارند .
همه ی ما سعی می کنیم به یک چیزی خودمان را ببندیم این شک باعث می شود برویم کتاب بخوانیم ،فیلم ببینیم ،حس کردم که حرف خودم است .
پاسخ به این سوال که زندگی چرا هست ؟هدف از زندگی چیست ؟وقتی فیلمنامه را می خواندم در هر صفحه احساس می کردم که دارند پری را خفه می کنند و دلیلش این است که او دستاویزی برای زندگیش ندارد،با دیگران مشکل دارد و هیچ کس نیست که به او حرفش را بزند .
این موقعیت خیلی برایم ملموس بود و لزومی نمی دیدم درباره اش تحقیق کنم ،کتاب هایی هم خواندم ،اتفاقا خودم هم در سال اخر دبیرستان نمایشی به نام «فروغ» داشتم و کار کردم،درباره دختری که مشکل داشت و نمی توانست چطور حرف خودش را به اطرافیانش بفهماند.
پری هم دختر خاصی است که این کتاب ،او را به فکر انداخته ،البته برای من هم مسئله کتاب جالب بود چون من هم همیشه از بچگی کتاب می خواندم و این برایم خیلی اشنا بود .خودم این مسئله را با کتاب« اسارت بشری» سامرست موام داشتم ،یعنی همین که یک کتاب می تواند این قدر تاثیرگذار باشد.
مجید اسلامی : یعنی اتفاقی که در فیلم با کتاب «سلوک» می افتد که البته با این اسم مشکل دارم و فکر می کنم خیلی رو است که به ان درشتی رویش نوشته می تواند داستایوفسکی یا مثلا کافکا باشد ؟
نیکی کریمی :این کتاب در مورد یک زائر است ،ادمی که مسئله اش کمی فراتر از یک ادم عادی است ،در کتاب سالینجر یک زائر روسی است و اینجا زائری است که برای زن و برادرش یک اتفاق هایی افتاده ولی اصل مطلب همان جایی است که پری می گوید من دنبال ان ادم بزرگ می گردم،یعنی یک نقطه اتکاء در زندگی .
پری به دنبال چنین چیزی می گردد که در زندگیش ندارد و همان است که داداشی می گوید تو به بازیگری روی بیاور و نقطه اتکای تو ان باشد ،یعنی پری تا اینجا زندگی اش عادی بوده .به فکر می افتد که چرا اسد خودش را کشت ؟و روی میز تحریر اسد کتاب را پیدا می کند و احساس می کند راه درست این است.