نیکی کریمی در گفتگویی که با صدف فاطمی در روزنامه اعتماد داشته به سوال ها درباره نقش زنان در سینما پاسخ داده ،این مصاحبه کوتاه در شماره ۴۰۴۵ پنج شنبه هفدهم اسفند منتشر شده که نقل می کنم:
«فيلمهاي ثبت شده در كارنامه حرفهای شما نشانهای از احساس مسووليت
نسبت به جامعه زنان ايرانی دارد،دليل اهميت موضوع «زنان» براي شما چيست؟
اين احساس
مسووليت از همان ابتدا و در فيلمهايی كه بازی كردم در من شكل گرفت ،با بازی در آن
فيلمها متوجه شدم سينما تا چه اندازه می تواند در مسير بيان توانايی های زنان
راهگشا باشد و در كنار آن به ما كمک می كند و قصههايی تازه را در ذهن ما توليد
كند.
طبيعتا هميشه درد و رنج و مشكلات هم سوژههای دراماتيكی هستند كه قصههای مختلفی در دنيای سينما می سازند، اما من از اولين فيلم حرفهای كه بازی كردم، فيلم
«عروس»، به نوعی با اين داستان درگير شدم؛ در فيلم «عروس» شخصيت زن فيلم زير بار
ظلم نمی رود،راه خودش را عوض می كند و از آن زندگی بيرون می آيد، اين دقيقا همان
چيزی بود كه من هميشه و از همان سن و سال نوزده يا بیست سالگی به آن فكر می كردم ،از
همان روزها ذهنم درگير زنانی شد كه زير بار تصويری كه جامعه می خواهد به آن ها
بقبولاند نمی روند و تن نمی دهند.
اين كه
سينماگران در آثار خود به دغدغههای زنان جامعه می پردازند، آيا تاثيری هم در
بهبود شرايط آن ها دارد؟
واقعيت
اين است كه ما در سينما برای جامعه نسخه نميپيچيم يا نميگوييم كه چه كسی بايد چه
كاری انجام دهد، سينما در واقع همان ادبيات است و به هر موضوعی كه قابل اعتنا
باشد، مخاطب را احساساتی كند يا حس شاعرانه را در او برانگيزد، ارتباط پيدا می كند.
تمام اين اتفاقات می تواند در نقش يک مرد تعريف شود همانطور كه ما هيچ گاه فيلم
«شب يلدا» ساخته كيومرث پوراحمد و طغيان احساسی يك مرد را فراموش نميكنيم.
اين
اتفاق در مورد زنان هم مشابه است، ما می توانيم در سينما چهرهها و شخصيتهای زنانی را تعريف كنيم كه در جامعه امروز مقابل فشارهای موجود می ايستند، با توجه به
اين كه در جامعه ايراني نقش سنت بسيار قوی است، هم در اجتماع و هم در خانواده
فشارهای زيادی درست و غلط به ما وارد می شود، اين چيزی است كه ما يا زير بار آن می رويم
يا در نهايت چيزی را كه باور داريم، انجام می دهيم.
به اعتقاد من، ماجرا و نگاه
يكی از مسائلي است كه فشار آن روي زنان بيشتر مشخص می شود چون معمولا به آقايان
پروبال بيشتری داده شده و آن ها می توانند آزادانه راه خودشان را بروند. اما براي
زنان انجام اين كار به مراتب سختتر است، به اين علت ترسيم زناني كه خودشان راهشان
را انتخاب ميكنند خيلی مهم است چرا كه اين موضوع می تواند براي جوانها كه بيننده
فيلم هستند، كارساز باشد. بههرحال، سينما هنر بسيار پيچيدهای است و ما فقط برای شعار دادن نيامدهايم.
با توجه
به اين نكات، فكر می كنيد زنان در جامعه امروز چقدر در مقايسه با گذشته افراد موفقتری هستند؟
پاييز
امسال نشستي داشتيم با حضور كامپوزيا پرتوی و چند روانشناس و جامعهشناس درباره
اين كه چرا در چند سال اخير بيشتر نقشهايی كه از خانمها روی پرده سينما رفته،
زنان ضعيف بوده. انگار اين چيزي است كه از ناخودآگاه جمعی می آيد.
حالا ديگر مثل
آن زمانی كه فيلمهای «هامون»، «سارا» يا ديگر فيلمهای آقاي مهرجويی به نمايش
درمی آمدند يا مثلا فيلم «باشو غريبهاي كوچك» آقاي بيضايی و... كه ساخته می شدند
و شخصيتهای زن قوي داشتند، نداريم و رفتهرفته اين تصوير زن قوی كمرنگ و كمرنگ تر
شده است.
اين يك موضوع جامعهشناسی است و نياز به بررسی دارد. اما به نظر من زنان
ايرانی هميشه قوی بودند،اكثريت زنهای امروزی سالهای سال درس خواندهاند و زحمت
كشيدهاند؛ هرچند اين موضوع نسبی است و در مورد نسلهای مختلف متفاوت.
اما در
نهايت ما امروز با زنان قويیتری روبهرو هستيم؛ زنانی كه حضورشان در جامعه پررنگتر
شده. اين حضور پررنگ و اين حقيقت هم به اين دليل است كه در جامعه ايرانی، هميشه
تعداد زيادی از زنان هميشه فعال بودهاند و حالا بستر بهتری برای بروز توانايی های خود دارند.
نزديك به بیست و شش سال است كه در اين حوزه فعال هستيد، از نتيجه اين همه سال فعاليت راضی هستيد؟
يكي از
جملاتی كه گاهی به آن فكر می كنم «بهدنبال معنا گشتن» است يعنی اين كه هر كسی در
زندگی چه ماموريتی دارد و زندگی را چطور معنا می كند.
من با فيلمهايی كه بازی می كنم
يا می سازم، دوست دارم چنين تصويری از معنای زندگی خودم ارايه دهم.
با توجه به
اين كه كار ما در سينما آگاهی دادن به مردم است، می توان با استفاده از قصه فيلمها
و شخصيتپردازی ها تا حد زيادی اين آگاهی را ايجاد كرد؛ برای من اين دقيقا همان
ماموريت و تعريف معنای زندگی است كه در تمام اين سالها به آنفكر كردهام.