پنجشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۸

چاپلین به روایت براندو

پنج شنبه ۲۷ فروردین (۱۶ اوریل) مصادف با تولد نابغه ی عالم سینما چارلی چاپلین است .

چاپلین فیلم های به یاد ماندنی بسیاری ساخت که با وجود گذشت زمان هنوز از جذابیت های ان ها کم نشده ،دیدن دوباره و چند باره ی اثار چاپلین هر بار روبرو شدن با فیلمی است که با نگاهی عمیق به مسائل انسانی می پردازد،به همین خاطر به نظرم چاپلین به خوبی از مرزهای همه ی سرزمین های این کره خاکی عبور کرد و فیلم هایی فراتر از بوم و زمان خودش ساخت .

جویندگان طلا  ،روشنایی های شهر،سیرک،عصر جدید،پسر بچه،دیکتاتور بزرگ،خیابان ارام،زندگی سگی،دوش فنگ،ولگرد،و...فیلم هایی هستند که چاپلین به همه ی دنیا تقدیم کرد .

چاپلین با ساختن فیلم لایم لایت به نوعی حدیث نفس خودش را به تصویر کشید .فیلمی تاثیر گذار که پایانی تکان دهنده دارد.




مارلون براندو در کتاب اوازهایی که مادرم به من اموخت (رابرت لیندزی  ترجمه ی نیکی کریمی) در بیان خاطرات خود سرصحنه ی فیلم کنتسی از هنگ کنگ در مورد چاپلین نظرات جالبی دارد که نقل می کنم،البته نکته جالب این جاست که این بار چاپلین از زاویه ی دید  یک ستاره ی سینما یعنی براندو قضاوت می شود .

«چاپلین بازیگری بود که واقعا می پرستیدم،چند تایی از فیلم هایش مثل روشنایی های شهر هنوز که هنوز است مرا تکان می دهند،در ان واحدهم می خندم و  هم گریه می کنم...




کافی بود کسی کمی دیر سر صحنه بیاید ،معلوم نبود که چه بلایی سرش می اورد.بعد هم بلافاصله همه را مجبور می کرد که سریع کار کنند و وقت از دست رفته را جبران کنند،بدتر از همه با پسرش سیدنی که نقش همدست مرا بازی می کرد ،با بی رحمی وحشتناکی رفتار می کرد...

او می دانست که چطور مردم را احساساتی ،غمگین،متاثر و خوشحال کند یا چطور ان ها را از لحاظ اخلاقی تحت تاثیر قرار دهد،خوب می دانست  که چطور ضربان قلب تماشاچی اش را بالا یا پایین ببرد و انها را دگرگون کند،ادراک خاصی نسبت به شخصیت و پیچیدگی های انسان داشت امافکر می کنم هیچ گاه نتوانست خود را خوب بشناسد.




هنوز هم احتمالا او را به عنوان یگانه نابغه ی عالم سینما از ابتدا تا حال می دانم،فکرنمی کنم که هیچ کس استعداد و هوش خارق العاده او را در این هنر تا به حال داشته است،چاپلین کاری کرد که همه نسبت به او با احساس اعجاب و تحسین می نگرند،چه زمان خودش وچه حالا.

اما در مقام یک انسان او هم مثل همه ما مشکلات و ضعف های خودش را داشت،بالاخره او هم یک انسان بود.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر