شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۰

از مسافران تا اینجا بدون من و هامون

دیدن فیلم اینجا بدون من به کارگردانی بهرام توکلی من را به یاد فیلم مسافران بهرام بیضایی انداخت،مسافران از فیلم های محبوبی است که به نظرم شاهکار این فیلمساز به حساب می اید،هر چند هنوز هم اخرین فیلم بیضایی وقتی همه خوابیم  را دوست ندارم، ولی همیشه منتظر اثر بعدی او هستم و امیدوارم باز شاهد فیلم های جدید بیضایی در سینمای ایران باشیم.





پایان فیلم اینجا بدون من مرا یاد سکانس اخر فیلم مسافران انداخت،جایی که همه شاهد دیدن یک باور و رویای تکان دهنده هستند 


همیشه وقتی مسافران را می بینم،سکانس پایانی فیلم را با حس و حال غریبی نگاه می کنم،یکی از ماندگارترین سکانس های پایانی سینمای ایران که ما را با خودش می برد.

در فیلم اینجا بدون من،شاهد روایت داستانی واقعی هستیم که در پایان فیلمساز ترجیح می دهد ان را با رویا و به نوعی در ستایش سینما پیوند بزند و ما شاهد یک پایان خوش هستیم که از خیال سرچشمه می گیرد،فیلم در همان رویا و خیال شیرین تماشاگر را رها می کند،هر چند تلخی های واقعیت سر جای خودش باقیست .




استفاده از چند شخصیت محدود با لوکیشن های کم به نظرم به تمرکز بیشتر فیلمساز در بیان بهتر روایت کمک زیادی کرده ،اقتباس هر چند مشکلات خاص خودش را دارد ولی این فضاسازی و بومی کردن قصه به خوبی صورت گرفته هر چند کاش به اندازه ی یک پلان در انتهای فیلم به واقعیت بازمی گشت،پلانی که به نظرم با توجه به ساختار فیلم و قصه کمک زیادی به کلیت اثر می کرد .



در فیلم هامون اثر داریوش مهرجویی هم پایان فیلم به رویای شیرین هامون می رسیم ،جایی که همه چیز حل شده ،همه با او به خوبی برخورد می کنند و در خیالی شیرین هستیم ،ولی در واقعیت این همان جایی است که هامون دارد غرق می شود،فیلم دوباره ما و هامون را به واقعیت پرتاب می کند ،جایی که هامون را از اب می گیرند و او را نجات می دهند.

شاید می شد همین وضعیت را برای پایان فیلم اینجا بدون من  هم تصور کرد و به نظرم ان موقع شاهد فیلم بهتری بودیم.

در هر صورت بهرام توکلی ،فیلم خوبی ساخته و باید منتظر دیدن فیلم های اینده او ماند ،اینجا بدون من نشان داد ساخت اثار اقتباسی  غربی هم در صورتی که به خوبی پرداخت شده باشند مورد توجه قرار خواهد گرفت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر