چند روز بیشتر به شروع سال ۲۰۱۲ میلادی باقی نمانده،شب های نزدیک به سال نو میلادی همیشه مرا به یاد داستان دخترک کبریت فروش اثر کریستین اندرسن می اندازد .
دخترکی که توی سرمای زمستان شب عید سال نو تا صبح رویاهای زیبایش را توی شعله های اتش کبریت می بیند و مرگ تدریجی رویاهای معصومانه ی کودکی که در میان جامعه ای سرخوش از رسیدن سال نو در تنهایی خود غوطه می خورد .
راستی بابا نوئل که شب سال نو برای بچه ها هدیه می اورد ان شب سرد زمستانی چرا دخترک کبریت فروش را فراموش کرد؟!!
دخترکی که توی سرمای زمستان شب عید سال نو تا صبح رویاهای زیبایش را توی شعله های اتش کبریت می بیند و مرگ تدریجی رویاهای معصومانه ی کودکی که در میان جامعه ای سرخوش از رسیدن سال نو در تنهایی خود غوطه می خورد .
راستی بابا نوئل که شب سال نو برای بچه ها هدیه می اورد ان شب سرد زمستانی چرا دخترک کبریت فروش را فراموش کرد؟!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر