یکشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۹۰

به یاد ترومن(the truman show)

نمایش ترومن یکی از شاهکارهای سینمایی بود که شاید با وجود درونمایه ی فلسفی و انسانی با طرح قصه ای به ظاهر ساده یکی از پیچیده ترین موضوعات را در قالبی جذاب به تصویر کشیده،ترومن در دو راهی یک انتخاب بزرگ ایستاده،دنیایی هر چند ارام و بی دغدغه و سویی دیگر دنیایی که انتخاب خود او است .

نمایش ترومن در ستایش از زندگی و دوست داشتن گام بلندی بر داشته که تاثیر زیادی به جا می گذارد.






ترومن قدم اول را بر می دارد تا از دنیای خط کشی شده و لاک امن خودش بیرون بیاید و این قدم اول چقدر سخت است،چقدر باید کلنجار رفت،این جا همان جایی است که انتخاب اصالت پیدا می کند،حالا دیگر موضوع بر سر بودن یا نبودن نیست به نظرم رفتن یا ماندن است،هر چند که در ماندن نوعی نبودن پنهان شده و در رفتن نوعی بودن .

ترومن قدم اول را برداشته و به سمت درب می رود،ان سوی دیوار چه غم ها و شادی ها،چه شیرینی ها و تلخی هایی در انتظار او خواهد بود .

شاید اصل زندگی انسان همین نقطه است جایی که دست به انتخاب می زند و این همین نقطه ی است که به خودش نزدیک و نزدیکتر می شود.

حالا ترومن مثل یک پرنده ی ازاد می خواهد گام اخر را بر دارد،یاد مقدمه ی نیکی کریمی در ابتدای کتاب نزدیکی اثر حنیف قریشی افتادم که باز به موضوع انتخاب انسان مدرن در هر لحظه از زندگی اشاره می کند و ان شعر زیبای فروغ فرخزاد که در پایان همان مقدمه امده و چقدر تکان دهنده هست.

«تو چه هستی ،جز یک لحظه یک لحظه که چشمان مرا می گشاید

در برهوت اگاهی »

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر