دیدن فیلم سینمایی هنوز الیس به کارگردانی ریچارد گلاتزر و بازی جولیان مور تجربه عجیبی بود ،الیس شخصیتی که جولیان مور نقش او را به خوبی بازی کرده به نوعی الزایمر دچار شده که ارام ارام همه ی جنبه های مختلف زندگیش را فرا می گیرد فراموش کردن کلمات ،تصاویر ،خاطره ها به تدریج الیس را به سرزمینی از عجایب می برد که برای هر انسانی تکان دهنده است.
الیس فقط با لحظه ها همراه می شود ،لحظه های تلخ و شیرینی که شاید چند دقیقه بعد فراموش کند ،دیگرانی را که فقط برای دقیقه هایی کوتاه می شناسد و باز از یاد می برد .
فیلمساز به خوبی نشان می دهد که با وجود ان که الیس فراموش می کند ولی کاش دنیای اطرافش او را فراموش نکند ،او هنوز هم الیس است، هنوز هم بخش جدانشدنی از گذشته ای است که از ان به امروز امده که اصالت واقعیت و حقیقت فقط در به یاد اوردن نیست.
هنوز الیس فیلمی فقط درباره ی بیماری الزایمر نیست ، به نظرم روایتی تکان دهنده هست از چالش انسان با دنیای ذهنی خودش با جهانی که تجربه می کند.
ناشناخته های ذهنی و فراموشی های خودخواسته و ناخواسته که شاید به نوعی انسان امروز بدون ان که به الزایمر مبتلا شده باشد در ان غوطه ور است.
سکانس پایانی فیلم هنوز الیس وقتی دختر برای مادرش (الیس) قسمت هایی از یک نمایشنامه را تعریف کرد و دیالوگ ماندگاری که بین این دو شخصیت رد و بدل شد شاید کلید اصلی همه ی سوال ها بود .
الیس در جواب دخترش که از او پرسید به یادش مانده که این نمایشنامه درباره ی چه چیزی هست فقط یک کلمه می گوید : دوست داشتن.
واژه ای که هنوز فراموش نشده و در یاد الیس مانده ،هویتی که فراتر از هر گذشته و خاطره ای با همین کلمه جان می گیرد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر