چهارشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۹۴

نگاهی به شیفت شب به کارگردانی نیکی کریمی

فیلم سینمایی شیفت شب به کارگردانی نیکی کریمی با وجود همه فراز و نشیب هایی که در مسیر اکرانش به وجود امد اکران موفقی داشت و این طور که به نظر می رسد،نمایش های این فیلم در بعضی سینماهای برگزیده خارج از کشور هم در زمان بندی های مشخصی ادامه پیدا می کند.

خوشحالم از این که شیفت شب چهارمین اثر نیکی کریمی در جایگاه کارگردانی مورد استقبال مخاطبان مواجه شد .

فیلم سینمایی «شیفت شب »به نظرم با فیلمنامه ای بهتر می توانست تبدیل به اثر مهمتری در کارنامه ی سینمایی نیکی کریمی شود،وقتی نگاه و شخصیت پردازی  فیلمساز را در سه فیلم  «یک شب » «چند روز بعد »،«سوت پایان »،سه فیلمی که نیکی کریمی ساخته با «شیفت شب » مقایسه می کنم به این نکته رسیدم که شاید زیاد شدن تعداد کارکترها باعث شده تمرکز از روی شخصیت های اصلی به نسبت فیلم های گذشته کمتر و با پرداختن به نوعی ماجراسازی،فرم دیگری از روایت تجربه شود.

انتخاب هر نوع فرم روایی و بیان داستانی به نظر و دیدگاه فیلمساز ارتباط دارد و حق سلیقه ای او به حساب می اید ولی با این وجود  فیلمساز به شخصیت های اصلی فیلم «لیلا زارع و محمد رضا فروتن »نزدیک نمی شود و به همین خاطر مشکل می توان به درک درستی از کنش ها و همین طور واکنش های شخصیت ها رسید .





سوال اساسی که در این فیلم مطرح می شود،شاید بررسی نقش فرد،خانواده و اجتماع در به وجود امدن این مشکل و نقش ان ها در حل ان باشد و از این نظر تلاش کرده داستانش را روایت کند،حس مسئولیتی که شایسته ی تقدیر و قابل احترام است .




 به نظرم خشونت و پرخاشگری شخصیت فرهاد (محمد رضا فروتن ) با توجه به مسیری که قرار است فیلمنامه به جلو برود کارکرد خودش را پیدا نمی کند و تکلیف مخاطب با این شخصیت تا پایان فیلم چندان روشن نیست.

تعریفی که از فرهاد به مخاطب داده می شود شاید  بیشتر  قضاوت دیگران و  تصویر پرخاشگری هایش است،حتی دیالوگ های او توی بالکن با تلفن که به احتمال زیاد پیگیری برای حل  مشکل است را نمی شنویم،در جای دیگری گفته می شود او با پرویز (اکبر رحمتی ) حرف هایش را  در شرکت زده، پایان فیلم  هم باز نمای نقطه نظر فرید (امیر حسین ارمان ) از بیرون ماشین باعث می شود مخاطب حرف های این شخصیت با همسرش را نشنود،دیالوگ هایی هم که توی صحنه های دو نفری (فرهاد و ناهید )وجود دارند کمک چندانی به شناخت این شخصیت نمی کند و بیشتر پرخاشگری و خشونت های رفتاری و کلامی او در یاد می ماند.

این انتخاب فیلمساز است ولی با این رویکرد،باورپذیری اعمال و گفتار ناهید (لیلا زارع ) به عنوان شخصیت اصلی داستان در مقابل همسرش (فرهاد ) هم دچار اسیب شده و فضاسازی کلیت فیلم تحت تاثیر قرار می گیرد،با این وضعیت مشکل می توان ماندن ناهید و تلاش او را قبول کرد.





در فیلم سینمایی «دیگران » ساخته ی« الخاندرو امنابار» با شخصیتی مواجه هستیم که نیکول کیدمن ان را بازی می کند و در حقیقت خودش و دو فرزندش را کشته ولی در پایان روایت از این اتفاق اگاه می شود،شاید یکی از دلیل های موفقیت شخصیت پردازی و فضاسازی در فیلم سینمایی «دیگران »روشن بودن تکلیف مخاطب با شخصیت هایی است که  فیلمساز خلق کرده، طوری که سکانس پایانی فیلم  «دیگران » تبدیل به یکی از تاثیرگذارترین سکانس های تاریخ سینما می شود.

در فیلم سینمایی شیفت شب مسایل زیادی برای طرح در ظرف یک فیلم وجود دارد،طوری که خط اصلی داستان که همان ایده ی یک خطی بوده که بارها در مصاحبه ها از ان یاد می شود کمرنگ و کمرنگتر شده و فیلم خود را پاسخگوی مشکلاتی فراتر از یک فیلم کرده و مخلوطی از مسایلی شده که به روایت داستان خدشه وارد می کند.

در فیلم سینمایی «ریش قرمز » به کارگردانی کوروساوا هم در بخشی از فیلم قصه خانواده ای که به خاطر مشکلات مالی شدید دست به خودکشی دسته جمعی می زنند روایت شده که با کلیت داستان و شخصیت ها و فضاسازی که کوروساوا طراحی کرده همخوانی کم نظیری دارد.

این که در پایان فیلم شیفت شب،یک تلاش جمعی به حل مشکل مالی شخصیت فیلم کمک می کند و امید به تصویر کشیده می شود به نظر نکته ی مثبتی می اید  ولی حل مشکلات مالی و اقتصادی هرگز به معنای گره گشایی از معضلات فرهنگی و اجتماعی نیست البته نباید به این تصور هم به شکلی  کمک کرد که مشکلات در دنیای واقعی هم به همین صورت  به سرعت حل می شوند.

نقد خشونت های خیابانی و اجتماعی  که در سکانسی از شیفت شب هم به تصویر کشیده شده در دیگر فیلم های به کارگردانی نیکی کریمی به شکل های مختلفی  دیده می شود  و شاید این نشان می دهد که در دوره های مختلف  اقتصادی  باز هم  این دغدغه ی  فرهنگی و اجتماعی به قوت خودش باقی  مانده است .






موش کشی شخصیت فرهاد به عنوان  شغلی که از سر ناچاری به ان روی اورده با این که طبق ان چه در مصاحبه ها امده بازسازی از چنین شغلی در دنیای واقعی است اما  شاید  بتوان به استناد نمادهایی ان را  به مشکلات اقتصادی و اجتماعی ربط داد ، ولی با توجه به فضاسازی و شخصیت پردازی هایی که داشته چندان همخوانی درستی پیدا نمی کند.

 زمانی که البر کامو شخصیتی مثل« دکتر ریو» طراحی می کند می توان او را در فضای کتاب«طاعون» قرار داد و با او همراه شد و نویسنده در کلیت اثر به جهان بینی که دارد وفادار می ماند،اما در شیفت شب شخصیت پردازی که مخاطب از فرهاد و ناهید در ذهنش نقش می بندد با نمادها همخوانی درستی به سادگی پیدا نمی کند و کاش شیفت شب خودش را توی این  چالش قرار نمی داد.

نیکی کریمی به عنوان فیلمساز حق دارد در عرصه ی فیلمسازی فیلم هایش  را ان طور که خودش دوست دارد بسازد و به نظرم با وجود هر گونه نقد و تحلیلی باید از فیلمساز و دیده شدن اثری که ساخته حمایت کرد،امیدوارم هر چه زودتر شاهد فیلم بعدی نیکی کریمی در جایگاه کارگردانی باشم.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر