نیکی کریمی در گفتگویی که با فرانک ارتا در روزنامه شرق داشته به مطالب مهمی درباره فیلم سینمایی «اذر» اشاره کرده، اکران فیلم سینمایی اذر با نقش افرینی و تهیه کنندگی نیکی کریمی و کارگردانی محمد حمزه ای ،هنوز روی پرده سینما ادامه دارد.
این مصاحبه که پنج شنبه دوازدهم بهمن ماه درشماره ۳۰۷۶روزنامه شرق منتشر شده بود.
«چه
شد که فیلم «آذر» را تهیه کردید؟
میخواستم
فیلمی با محوریت مسائل زنان تهیه کنم با فیلمسازی که میخواهد وارد سینما شود.
در چند جشنواره داخلی و خارجی داور بودم و میدیدم که چقدر فیلمسازان جوان با انرژی
و خلاقیت کار میکنند.
واقعیت این است که الان با تجربهای که در یک سال گذشته کسب
کردهام، متوجه شدم که این قضیه خیلی مهم است که یک کارگردان با چه بضاعتی میخواهد
فیلم اول خود را شروع کند. سینما و فیلمسازی کار سختی است و بهراحتی نمیتوان
برای هر موردی ریسک کرد.
منظورتان این است گذشته و
چگونگی فعالیت کارگردان فیلم اولی نقش مهمی بازی میکند؟
کاملا. شما وقتی فیلمی خوب میبینید، متوجه میشوید که چقدر
دانش، سطح آگاهی و حتی نحوه زندگی فیلمسازش بر اتمسفر و فضای فیلم تأثیر میگذارد.
شما کارگردانی را با فیلم
مستند «داشتن یا نداشتن» شروع کردید و همینطور پیش رفتید تا امروز که بعد از ساخت
چندین فیلم، تهیهکنندگی حرفهای در سینما را تجربه کردهاید. واقعیت این است اگر
از منظر حقوق زنان و مطالباتی که زنان در جامعه ما دارند، کارهای شما را بررسی
کنیم، به شکل بطئی و مستمر به مسائل و مشکلات زنان پرداختهاید و درعینحال خود را
بهعنوان «فمینیست» مطرح نمیکردید. به عبارت دقیق بیشتر نگاهی صلحآمیز داشتهاید،
اما در فیلم «آذر» مطالبات شما شکل صریحتری به خود گرفته. به این معنا که اگر در
فیلم «شیفت شب» شخصیت اصلی زن فیلم دستآخر با آغوش باز همسرش را میپذیرد، در
«آذر» دیگر تن به شرایط موجود نمیدهد و طغیان میکند. چرا به این نقطه رسیدهاید؟
به نکته دقیقی اشاره کردید. من اتفاقا میخواستم یک فیلم
فمینیستی تهیه کنم. به نظرم داستان «آذر» این پتانسیل را داشت. ایندفعه این زن
دیگر طغیان کرده است. تصمیم من این بود که فیلمی درباره زنی تهیه کنم که به دنبال
هویت و شخصیت مستقل خود است، ولی سنتهای نادرست جلوی او را میگیرند.
برای من مهم است که بدانم در
این مسیر از نظر انگیزشی چه تجربیاتی کسب کردهاید تا به این دیدگاه رسیدید؟
خب هر آدمی در مسیر زندگی خود، خیلی از مسائل را در جامعه و
پیرامون خود میبیند. در کنار مشاهدات، سفررفتن، کتابخواندن، فیلمدیدن، اخبار
را پیگیریکردن و ... من را به سمت فیلمی که میخواهم کار کنم میکشاند.
البته گفته میشود در این
جامعه زن قویبودن، چندان آسان نیست. بااینحال چگونه این مسیر را در سینما ادامه
میدهید که کسی پشتوانه شما نیست؟
یاد گرفتهام مبارزه کنم، اما مبارزهکردن، معنای فریادزدن و
غرزدن را نمیدهد. هرجا که مورد حمله واقع شدم، فهمیدم که راه را درست رفتهام.
بنابراین ادامه میدهم.
مسیری را که پیمودهاید،به
نظر من بهگونهای بوده که آگاهانه پیمودهاید؛ اما جالب است در فیلم «آذر» یاد
بازیتان در فیلم «سارا» افتادم. در فیلم «سارا» زن تلاش میکند با هر سختی زندگی
خود را حفظ کند؛ اما در نهایت سارا آزرده از بیرحمی شوهرش ناگزیر خانه او را ترک
میکند. «آذر» هم چنین فرجامی دارد. چرا؟
چند وقت پیش من، کامبوزیا پرتوی، یک روانشناس و یک جامعهشناس
در یکی از روزنامهها راجع به بازیگری و نقشهای زنان در سینمای ایران نشستی
برگزار کردیم. در آخر آن جلسه به این نتیجه رسیدیم که هرچه از ساخت فیلمهایی مثل
«باشو غریبه کوچک»، «هامون»، «سارا»، و «پری» میگذرد نقشهای زنان ایرانی ضعیفتر
میشود!
اتفاقا سؤال من این است که
چرا؟
نمیدانم واقعا! این باید مطالعه شود که چرا زمانی زنان در فیلمهای
ما قهرمان بودند؛ اما الان شخصیتهای فیلمنامهها همینطور ضعیف و ضعیفتر میشوند.
به نظر میرسد جامعه عادت کرده این سالها با سیمای زنان ضعیف ارتباط برقرار کند!
و بااینحال شما فیلم «آذر» را
تهیه کردید. زنی که در این جامعه مردسالار جلوی زور میایستد.
به «آذر» اعتقاد داشتم و آن را باور کرده بودم و برایم مهم بود
که این قصه گفته شود تا زنانی که آن را میبینند، بخشی از وجود خود را روی پرده
سینما ببینند؛ چون شخصیت آذر در زندگی کوتاه نمیآید و لزومی هم نمیبیند که در
انتها در آن زندگی بماند. حتی این غرور را دارد که وقتی مادرشوهرش میگوید تو
برای این زندگی خیلی زحمت کشیدهای و این پول حق توست، قبول نمیکند.
میدانید که
در جامعه مادی این روزها زنان زیادی قربانی میشوند؛ چون از لحاظ مالی وابستهاند
و روی پای خودشان نیستند؛ اما در «آذر» دلم میخواست درباره یک زن قوی فیلم بسازم.
این ریسک را کردم و او شبیه شمایلی که این روزها مد شده، نیست.
بااینحال فکر میکنید که
سینمای ایران به شما بهعنوان تهیهکننده این فرصت را بدهد تا باز هم بتوانید از
این نوع فیلمها بسازید. اینکه در بخش خصوصی نه در بخش دولتی چنین فیلمهایی
بسازید، امکان بازگشت سرمایه را خواهید داشت؟ فکر میکنید که بتوانید دوباره
ادامه دهید؟ چون در سینمای ایران فیلمسازانی مانند تقوایی، امیر نادری و بیضایی
این مسیر را پیمودهاند که یا کوچیدند یا محکوم به سکوت شدند!
درحالحاضر در سال جاری با ماجراهایی که برای پخش و اکران پیش
آمده؛ مثل «فیلمسوزی» قضیه کمی پیچیده است. دولت هم سروکاری با این قضیه ندارد.
پخشکننده است که انتخاب میکند و سینماها، شورای صنفی، این مداخلهها و تمام
اتفاقاتی که میافتد؛ نهتنها من؛ بلکه همه بچهها داریم بازنگری میکنیم که چه
فیلمی باید بسازیم تا بتوانیم ادامه بدهیم. این موضوع برای بخش خصوصی، مثل من، که
به جایی وابسته نیستند،واقعا سخت است.
شما هم به مبحث «فیلمسوزی»
اعتراض دارید؟
نهتنها من بلکه همه ما به این حالتی که به آن «فیلمسوزی» میگویند،
معترضیم. نزدیک به نودسالن از قبل از سوی برخی افراد و فیلمهایشان قبضه شده! به
من و امثال من فقط پانزده سالن میدهند.
اصلا تعریف شما از تهیهکنندگی
چیست؟ چگونه در این مسیر با جوانان و ایدههای نو آن ها کنار خواهید آمد؟
قطعا با بچههایی که بااستعداد
هستند، دانش و شخصیت دارند، علاقه دارم کار کنم؛ چون شخصیت کارگردان خیلی مهم است.
قطعا از چنین افرادی حمایت میکنم. در این سالها با جوانانی برخورد کردهام که به
من فیلمنامه دادهاند و کارشان را دوست دارند و انگیزه دارند. دوست دارم با
جوانان بااستعداد کار کنم.»