پنجشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۹۶

مصاحبه نیکی کریمی درباره نمایشگاه عکس با روزنامه شرق

نیکی کریمی از فردا جمعه بیست و هفتم بهمن ماه، نمایشگاه جدیدی از عکس هایی که گرفته را با عنوان «گل مردگی» در گالری اعتماد برگزار می کند،نیکی کریمی مصاحبه ای با فرنوش ابا در روزنامه شرق داشته و به  موضوع عکاسی و تجربه هایش در این زمینه پرداخته،این مصاحبه در شماره ۳۰۸۷ پنج شنبه بیست و ششم بهمن ماه منتشر شده که نقل می کنم .


از سال هفتاد و شش عکاسی را شروع کرده‌اید؛یعنی بیست سال تجربه عکاسی. کدامیک از تجربه‌های عکاسیتان برایتان لذت‌بخش‌تر بوده؟ بیشترین عکس‌هایی که گرفته‌اید، با چه سوژه‌هایی بوده‌اند؟

در این بیست سال، به صورت مداوم عکاسی طبیعت کرده‌ام، این نوع عکاسی به‌همراه عباس کیارستمی مستمر بوده است. از مناطق مختلف ایران عکاسی کردیم، حاصل آن عکاسی‌ها، برگزاری نمایشگاهم در گالری گلستان در ایران و بعد از آن گالری کورت‌یارد در امارات بود.


  بعد از آن تصمیم گرفتم سبک‌های دیگر عکاسی را تجربه کنم، عکس‌هایی با مضمون عشق در رم گرفتم، البته این عکس‌ها را هنوز جایی به نمایش نگذاشته‌ام، یک هفته روی این عکس‌ها کار کردم، عنوانشان «دست‌ها» بود؛ محتوایی لطیف و انسانی دارند، اما همچنان به عکاسی در سفر ادامه دادم. عکاسی درباره  طبیعت یا مضامینی که به آن ها علاقه داشته‌ام بوده است، ولی تقریبا سه سال است که روی عکس‌های این نمایشگاه متمرکزم.





 چه سبکی از عکاسی بیشتر برایتان جذاب است؟ 


کار هر هنرمندی بیانگر موضوعاتی است که به آن ها علاقه دارد و نشان‌دهنده این است که از لحاظ ذهنی در چه موقعیتی است و چه دغدغه‌هایی دارد برای همین خیلی درگیر سبک نیستم.






 تجربه برگزاری نمایشگاه عکاسی را قبل از این، هم در ایران و هم خارج از ایران داشته‌اید. استقبال از این نمایشگاه‌ها چطور بوده و چقدر به انگیزه‌هایتان برای ادامه عکاسی کمک کرده؟


استقبال از نمایشگاه‌ها خوب بوده، هم از گلستان و هم کورت‌یارد، استقبال خیلی خوبی شد.





 با توجه به این که خودتان به‌عنوان یک هنرمند این روزها درگیر برگزاری نمایشگاه هستید، برای برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی چه موانع و مشکلاتی بر سر راه هنرمندان وجود دارند؟ کسانی بوده‌اند که در این زمینه حامی شما باشند؟


خوشبختانه با این بخشی که می‌گویید هیچ‌وقت روبه‌رو نبوده‌ام؛ یعنی مشکلی نداشته‌ام. لااقل در زمینه عکاسی، من چنین چیزی را تجربه نکرده‌ام، اما در زمینه‌های دیگر مثل ترجمه، مشکلات و موانعی وجود داشته؛ مثلا کتابی ترجمه کرده‌ام که کلا سانسور شده یا در زمینه سینما هم با چنین مشکلاتی مواجه بوده‌ام، ولی در زمینه عکاسی و برگزاری نمایشگاه نه.


 چه هدفی از برگزاری نمایشگاه عکاسی «گل‌مردگی» دارید؟ این عکس‌ها در چه سال‌هایی ثبت شده‌اند و قرار است چه مفهومی را به مخاطب امروز منتقل کنند؟


در سال‌های اخیر در این زمینه مشغول اتودزدن و کارکردن بوده‌ام. این موضوع هم‌زمان شد با فوت کیارستمی در سال گذشته که در روند این مجموعه بسیار تاثیرگذار بود و تاثیر آن را در این نمایشگاه می‌بینید. 


در واقع به‌هم‌ریختگی‌های جهانی و اتفاقات ناخوشایندی که این روزها شاهد آن هستیم، همچنین سرخوردگی ناشی از اتفاقاتی که برای نسل من افتاده، ایده برگزاری این نمایشگاه بود. این ها موضوعاتی بودند که دست‌به‌دست هم دادند تا تصمیم بگیرم نمایشگاه گل‌مردگی را با رویکرد دغدغه‌های ذهنی این روزهایم برگزار کنم.


 تجربه برگزاری نمایشگاه در خارج از ایران را هم دارید؛ چه تفاوت‌هایی با برگزاری نمایشگاه در ایران دارد؟


خوشبختانه گالری‌داران ما در ایران نیز حرفه‌ای شده‌اند و به اندازه گالری‌داران خارج از کشور، دقت و بینش پیدا کرده‌اند برای همین، به نظرم تفاوت چندانی با برگزاری گالری خارج از ایران وجود ندارد.


 برنامه‌های عکاسیتان در بلندمدت چیست؟ هدف خاصی را برای آینده عکاسی دنبال می‌کنید؟ پروژه بعدی چه زمانی کلید زده می‌شود؟


هیچ‌وقت به صورت متمرکز روی برنامه عکاسی‌هایم فکر نکرده‌ام تا برای آن ها چیدمانی خاص در نظر بگیرم. عکس‌ها را می‌گیرم و بعدا به این فکر می‌کنم که برایش چه نمایشگاهی می‌شود گذاشت. ولی در این برهه علاقه دارم وقت بیشتری برای عکاسی بگذارم.






 نیکی کریمی جزء هنرمندان مولتی‌رول است؛ فعالیت هم‌زمان در حیطه فیلم‌سازی، عکاسی، ترجمه، بازیگری و... . در ایران هنرمندانی به این شکل کم داریم و از طرف دیگر با وجودی که در همه دنیا این موضوع رایج است، معمولا هنرمندان مولتی‌رول ایرانی با نقدهایی مواجه می‌شوند. شما هم در معرض این‌گونه نقدها بوده‌اید؟


به نظرم نقدکردن مشکلی ندارد؛ اما واقعیت این است که همه این حوزه‌ها به هم وابسته هستند. فیلمسازی، نوشتن، عکاسی و... . من همیشه در زمان فعالیت‌های سینمایی، کارهای خودم را نوشته‌ام و گاهی با نویسنده‌های دیگر بازنویسی کرده‌ام.  فکر می‌کنم نوشتن، فیلم‌سازی، عکاسی و ترجمه همه به هم وابسته‌اند.


 من هیچ‌وقت نخواستم بازیگر صرف باشم، این ها علاقه‌مندی‌های من هستند؛ کارهایی که در روز برایم لذت‌بخشند و به من انگیزه می‌دهند. برای همین دنبالشان می‌کنم و در واقع بخشی از وجودم هستند.

 به‌عنوان یک زن مشهور ایرانی می‌توانید در زمینه هنرهای تجسمی پیشرفت‌های مهمی داشته باشید. آیا هدفتان در زمینه عکاسی ادامه‌دادن حرفه‌ای است و به‌طور مثال دوست دارید سبک جدیدی ایجاد کنید یا دِلی کار می‌کنید؟


دوست دارم آثارم دیده شوند و آن ها را با مردم در میان بگذارم، برای همین هم نمایشگاه برگزار می‌کنم.


 برای عکاسی از عکاسان مشهور هم الهام می‌گیرید یا اصولا هنرمند خاصی الهام‌بخشتان بوده است؟ عکس‌ها و آثار کدامیک از هنرمندان را با توجه به علائق شخصیتان  دنبال می‌کنید؟


یکی از فعالیت‌هایی که خیلی به آن علاقه دارم، رفتن به گالری‌های عکس و نقاشی است، فکر می‌کنم همه کسانی که مشغول فعالیت در حوزه هنرهای بصری و ویژوآل‌ آرت هستند، احتیاج به این دارند که دائم ببینند اطرافشان چه اتفاقی می‌افتد. چه در ایران و چه در خارج از ایران و در سفرهایی که می‌روم، سعی می‌کنم حتما به نمایشگاه‌های نقاشی و عکاسی سر بزنم و آثار را ببینم. 


یکی از عکاسانی که من به او علاقه دارم، نوری بیلگه جیلان است که خودش فیلم می‌سازد. به‌طورکلی یکی از آرتیست‌های مورد علاقه من است.  البته قبل از او، همیشه شیفته عکس‌های عباس کیارستمی بوده‌ام. نوری بیلگه جیلان، همان‌طور که همیشه خودش گفته، به سینمای کیارستمی علاقه داشته و جالب این که نوع عکاسی او شبیه کیارستمی است. در واقع نوع عکاسی هر سه ما و خیلی‌های دیگر که به این نوع عکاسی علاقه‌مندند، شبیه هم است.  بیلگه جیلان البته خیلی نمایشگاه عکس برگزار نمی‌کند؛ شاید در بیست سالی که کار عکاسی کرده، سه بار بیشتر نمایشگاه نگذاشته باشد.  به عقیده من برگزاری دائم نمایشگاه چندان مهم نیست؛ مهم این است که بینش و جهان‌بینیتان را هر چند وقت یک بار با مخاطبان و مردم به اشتراک بگذارید.

 پس در نهایت، با وجودی که آثار هنرمندان مشهور دیگر را هم دنبال می‌کنید، مهمترین الهام‌بخشتان عباس کیارستمی بوده است.


همان‌طور که قبلا هم گفته‌ام، دید خودم در عکاسی را مدیون عباس کیارستمی هستم؛ چون سال‌ها با هم کار کرده‌ایم. تقریبا هفته‌ای یک‌بار به سمتی از ایران رفته‌ایم و عکاسی کرده‌ایم.


 برای همین نکات زیادی از او درباره عکاسی یاد گرفته‌ام، در واقع عکاسی جدی را در کنار عباس کیارستمی تجربه کرده‌ام؛ زاویه‌ها، افق‌ها، قاب‌ها و نور‌ها را. 

گاهی سفری چهارساعته به شمال ده‌ها ساعت طول می‌کشید. بی‌وقفه می‌ایستادیم و عکس می‌گرفتیم، صبر می‌کردیم تا نور خوبی روی تپه‌ماهوری دیده شود یا باد بر درختی بوزد. 

بعد از هر سفر، عکس‌ها چاپ می‌شدند و به دقت دیده و بررسی و بحث می‌شدند و آن هایی را که بیشتر دوست داشتیم، کنار گذاشته می‌شدند و این‌گونه عکاسی شد یکی از کارهای روزانه من در کنار خواندن کتاب و فیلمنامه و ترجمه. البته آن عکس‌ها را هیچ‌گاه به نمایش نگذاشتم.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر