یکشنبه، آذر ۱۱، ۱۳۹۷

نگاهی به فیلم «سوفی و دیوانه»

«ای مردمان ارفالس،شما می توانید دهل را در پلاس بپیچید و سیم های ساز را باز کنید ،اما کیست که بتواند چکاوک را از خواندن باز دارد...پیامبر و دیوانه اثر جبران خلیل جبران ترجمه نجف دریابندری.»


فیلم سینمایی «سوفی و دیوانه» اثر مهدی کرم پور که شروع شد همراه قصه به یاد شباهت های اثر  با داستان ها و فیلم هایی افتادم که شاید ناخوداگاه به ذهنم می امدند ولی  شخصیت ها و فضاهای فیلم ارام ارام به دلم نشستند و با روایت همراه شدم و در پایان به این نتیجه رسیدم که «سوفی و دیوانه» اثری متفاوت نسبت به اثاری است که به نظرم شبیه می امد.

شاید روایت های سوفی مثل شهرزاد قصه گوی داستان های هزار و یک شب ،مخاطب را به سفری جادویی می برد،سفری میان واقعیت و خیال،سفری به اسمان در حالی که پاهایمان هنوز روی زمین هست.



 به نظرم همراهی و تمرکز خوب روایت روی دو شخصیت به خوبی باعث نزدیکی مخاطب با قصه شده،داستانی از یک روز تا شب،از رنج هایی که روی دوش واقعیت سنگینی می کنند و شاید با بال های خیال می توان راهی برای التیام ان ها پیدا کرد.

نقش افرینی های  امیر جعفری و به افرید غفاریان به خوبی با فضای قصه همراهی می کنند،اتصال سکانس های فیلم و جلو بردن قصه به نظرم به شکلی قابل قبول انجام شده و ریتم اثر تا پایان به خوبی حفظ شده بود.

سکانس ترانه رضا یزدانی هم به فضای ارام فیلم کمک کرده و همراهی امیر جعفری با سازدهنی به یادماندنی شد،متن ترانه یغماگلرویی هم شاید کلیدواژه هایی هست از فضای قصه  ی سوفی و دیوانه که دلنشین و تاثیرگذار است.

پایان فیلم جایی که سوفی روی تخت دراز می کشد و با خیال رویای اسمان را روی سقف می بیند، جواب همه سوال ها را می شد توی همان پلان کوتاه گرفت.

نمی دانم چرا به یاد متن پایانی کتاب «ابن مشغله» اثر نادر ابراهیمی افتادم:

«ما به راستی قصه ی روزگار خویش نبودیم که ناگزیر قصه پرداز روزگار خویش شدیم.

ما زائر دلشکسته ی این خاکیم ،اگر امید را دمی رها نکردیم نه  به ان دلیل بود که ان را در خود داشتیم،بلکه  به ان سبب بود که امید را چون ودیعه ای به دست ما سپرده بودند تا به دست دیگران بسپاریم.

ما خواسته ایم که بی هیچ منتی پل باشیم میان کویر و باغ ،به این امید که عابران خوب از دشت سوخته به سبز باغ در ایند و دست های ما همیشه به پایه های در باغ بسته است،مختصر فاصله ای ناپیمودنی...»



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر