Memories of Niki Karimi with her Mother and Sister
https://instagram.com/nikkarimi
یادداشت نیکی کریمی که در+ صفحه شخصی خودش به همراه همین عکس به اشتراک گذاشته است.
نیکی کریمی در پشت صحنه فیلم سینمایی «اتابای» درباره ی این فیلم می گوید.(تابستان ۱۳۹۸)
نیکی کریمی در پشت صحنه فیلم سینمایی «اتابای» درباره ی این فیلم می گوید.(تابستان ۱۳۹۸)https://t.co/RR5dRQjdiF#NikiKarimi #ATABAIMOVIE
— about Niki Karimi (@aboutNikiKarimi) November 12, 2025
Niki Karimi...Behind the scenes...ATABAI...2019 pic.twitter.com/kfx1DJYPQg
.Dear Niki Karimi,Happy Birthday and wishing you all the best
Dear Niki Karimi, Happy Birthday and wishing you all the best.❤️🌹🎂https://t.co/FLBpv4PsUF@KarimiNiki pic.twitter.com/Vk0cCZC32z
— about Niki Karimi (@aboutNikiKarimi) November 10, 2025
مینا اکبری منتقد و نویسنده سینمایی در یادداشت خودش در سایت خبری،تحلیلی+«سینما سینما»درباره ی نیکی کریمی مطالبی نوشته که نقل می کنم.
در روزهایی که قضاوت شتابزده و حملههای بیپایه جای گفتوگو را گرفته،نام نیکی کریمی بار دیگر در مرکز هجمهها قرار گرفته است. هجمههایی که نه بر مبنای شناخت، بلکه اغلب بر پایه تصویرهای سادهشده و دوگانههای کاذب شکل گرفتهاند: یا باید قهرمان مطلق بود یا خائن مطلق. اما واقعیت، مثل همیشه، پیچیدهتر است.
در جامعهای که هر حرکت زنان در عرصه عمومی فوراً با قضاوت همراه است — چه از سوی حکومت و چه از سوی بخشی از جامعه — نیکی کریمی با انتخابهایی روبهرو بود که هیچکدام ساده نبودند. از یکسو نقشهای نمادینش در دهه ۷۰و ۸۰ بهویژه در فیلمهای داریوش مهرجویی و تهمینه میلانی او را به چهرهای محبوب بدل کرد؛ و از سوی دیگر، جامعهای که هنوز نمیدانست با زنی مستقل، مطرح و موفق چگونه مواجه شود، او را همواره زیر ذرهبین گذاشت.
من نیکی کریمی را نه فقط از روی پرده سینما،که از نزدیک شناختهام. آن چه در دیدارها و همکاریها دیدم،فراتر از تصویر عمومیاش بود: زنی آگاه، دقیق، حساس به پیرامون، و شاید مهمتر از همه، کسی که تصمیم گرفته بود «بماند» و در همان میدان دشوار فرهنگ و سینما کار کند.
در موقعیتهایی که یک صمیمیت ساده میتوانست راه دریافت بودجه یا نقش مهمی را برایش باز کند، مرزهای خود را حفظ کرد. در بزنگاههای اجتماعی نیز،نه مبارزه آشکار را برگزید و نه کنارهگیری، بلکه اغلب «سکوتی فعال» را انتخاب کرد؛ سکوتی برخاسته از درک شخصی، نه بیتفاوتی. راهی که برگزید، مسیری میانه بود؛ در ظاهر ساده، اما در واقع سخت، پر از سوءتفاهم و در هماهنگی با موقعیت و توان شخصیاش.
از او لحظات روشنی در ذهن دارم؛ در دفاع از حقوق زنان، روشنفکران و فعالان اجتماعی، چه در ایران و چه در حضور بینالمللیاش بهعنوان بازیگر، کارگردان یا داور جشنوارهها.
فراموش نمیکنم زمانی را که شانپن برای تهیه گزارش از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴ به ایران آمده بود و ظاهراً یکی از شروط صدور ویزایش، دوری از خبرنگاران بود. در جلسه دیدار هنرمندان در موزه سینما، از نیکی خواستم پرسشهایم را از این بازیگر چپ آمریکایی بپرسد، او بیتوجه به تذکرهای مأمور همراه شانپن و حتی مخالفت برخی از همکارانش در آن جلسه، با جسارت این کار را کرد. هنگام خروج، وقتی مأموران خواستند نوار ضبط شده را از من بگیرند،نیکی ایستاد و گفت: «من سؤالها را پرسیدم و شما با من طرفید.»
و یا در یکی از نشستهای فرهنگی وقتی فضای جلسه آکنده از شعار و محافظهکاری بود و برخی سینماگران در جلب توجه مدیران مسابقه گذاشته بودند،او در طول بحث سکوت کرد؛ اما بعد، در جمعی محدودتر با همان مدیران،با دقت و شجاعت درباره وضعیت اسفبار سینمای ایران و فشارهای پشت صحنه بر زنان جوان، آنها را به باد انتقاد گرفت. چنین سکوتی، سکوتی منفعل نیست؛ شکلی دیگر از کنش است.
در چند دهه گذشته، در حالی که برخی هنرمندان مهاجرت کردند، برخی به ساختار قدرت پیوستند و عدهای دیگر در برابر حکومت ایستادند،نیکی کریمی نه به سیاست نزدیک شد و نه وارد سازوکار رسمی تبلیغاتی حکومت. او بهخوبی میدانست توان ایفای نقش قهرمان معترض را ندارد و راه دیگری را برگزید: راهی سخت و پر از سوتفاهم؛ راهی که شاید انتخاب من یا بسیاری دیگر نباشد، اما در هماهنگی با توان و تفکر شخصی او بود.
امروز،انتقاد از او به خاطر زمان انتخابش در نوع پوشش و نحوه حضور اجتماعی،در واقع نادیدهگرفتن همین پیچیدگیهاست. هر انسانی حق دارد در زمان و شرایط خود تصمیم بگیرد.حملات بیرحمانه، تنها کسانی را که ممکن است در آینده بخواهند مسیر خود را تغییر دهند،از این تصمیم میترساند.
این یادداشت بیش از آن که دفاع از نیکی کریمی باشد،دفاع از حق انتخاب فردی در برابر نگاههای مطلقگرایانه است؛ ایستادن در برابر موجهایی که با بیانصافی، تاریخ و پیچیدگی زندگی زنان در ایران را به چند جمله تقلیل میدهند.
نیکی کریمی، چه خوب و چه بد، خودش بوده و هست. به اندازه توان و ظرفیتش سخن گفته و عمل کرده؛ و همین کافیست که در برابر موج بیانصافی و هجمه علیه او، سکوت نکنیم.
نیکی کریمی این متن و عکس ها را در+ صفحه شخصی خودش به اشتراک گذاشت.
«جشن پنجاه و پنج سالگی ازدواج پدر و مادرم هم زمان با تولد مادرم امروز...»
فیلم سینمایی «سارا» اثر زنده یاد داریوش مهرجویی و نقش افرینی نیکی کریمی و دیگر بازیگران در+ سوینا(سینمای نابینایان) با صدای ازاده صمدی منتشر شد.
«سوینا» با مدیریت گلاره عباسی بازیگر سینمای ایران به تولید محتوای فرهنگی و هنری مناسب نابینایان(توضیح دار کردن فیلم های منتخب،تولید پادکست،کتاب های صوتی و...) می پردازد.
نیکی کریمی در +صفحه شخصی خودش عکس هایی از پشت صحنه«سارا»(اثر زنده یاد داریوش مهرجویی) را به همراه این یادداشت منتشر کرد.
«روی پرده فقط قصه ی سارا بود اما اینجا، پشت صحنه، قصه ی خنده ها،دوستی ها و لحظه هایی ست که دیگر هیچ وقت تکرار نمی شوند»
نیکی کریمی،ماه گذشته،عکس هایی سیاه و سفید از لندن در+ صفحه شخصی خودش به اشتراک گذاشت.
قبل از این در سال ۲۰۱۶ میلادی هم نیکی کریمی در+ سفر به امریکا(برنامه های ویژه نمایش فیلم سینمایی شیفت شب) عکس هایی سیاه و سفید از زاویه نگاه خودش از زندگی شهری در امریکا به اشتراک گذاشته بود،شاید نقطه مشترک بیشتر این عکس ها حضورانسان امروزی در جریان زندگی باشد.
نیکی کریمی تجربه برگزاری نمایشگاه در اکسپو ایران (۱۳۸۷)، +عکس های سیاه و سفید از طبیعت (گالری گلستان...۲۰۰۹)، توتال ارت دبی،+نمایشگاه عکس گل مردگی(گالری اعتماد...۲۰۱۸)را در کارنامه عکاسی خودش دارد.
نیکی کریمی بخشی از +مجموعه عکس های «دست ها » ( ۲۰۲۲ ) را هم در صفحه شخصی خودش به اشتراک گذاشت.
نیکی کریمی یادداشت کوتاهی در +صفحه شخصی خودش درباره ی اثار بهرام بیضایی به اشتراک گذاشت،در این مطلب به سینمای بهرام بیضایی و بازی سوسن تسلیمی اشاره شده است.
« نشستم و دوباره فیلمهای بهرام بیضایی رو دیدم…و دوباره لذت بردم از جهان متفاوت و جسورانهی سینمایش، از کار درخشان خانم سوسن تسلیمی توی این فیلمها و از فاصلهای که این آثار همیشه با ملودرام های رایج سینمای ایران داشتند ؛ فیلمهایی که حرف خودشون رو میزنن و هنوز تازه هستند سبک و دیدی متفاوت و وابسته به ادبیات … و همیشه هنر خوب برایم تداعی کننده شعر است … فیلم های بیضایی هم شعر هستند …
این عکس از فیلم «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی است. سوسن تسلیمی در این فیلم نقشی پیچیده،نمادین و بهیادماندنی که از شاهکارهای بازیگری او و از نقاط عطف همکاریاش با بیضایی به شمار میرود را بازی کرد. دیدن مستند زیبای محمد عبدی، گفتوگو با خانم تسلیمی، رو هم پیشنهاد میکنم؛ تماشایی و تاثیرگذار.»
+مستند «در دوردست»درباره ی سوسن تسلیمی ساخته ی محمد عبدی
بخش هایی از مصاحبه نیکی کریمی درباره ی فیلم سینمایی سوت پایان...۱۳۸۹
بخش هایی از مصاحبه نیکی کریمی درباره ی فیلم سینمایی سوت پایان...۱۳۸۹
— about Niki Karimi (@aboutNikiKarimi) July 11, 2025
Niki Karimi...interview...FINAL WHISTLE ...Director:Niki Karimi...2011https://t.co/U22KIXzkz1 pic.twitter.com/9meyJXjBdb
نیکی کریمی این یادداشت به همراه تصویری از زنده یاد شیوا ارسطویی را در صفحه شخصی خودش به اشتراک گذاشت.
«+متن کامل یادداشت نیکی کریمی»
«چند روزی گذشت تا بهت خبر از بین برود تا چیزی بنویسم،از بچگی کتاب می خواندم و اتفاقا از یک سن علاقه ام به رمان های ایرانی بیشتر شد و کنکاش در میان زنان،مردان معاصر نویسنده،دوست داشتم بدانم خارج از بحث فرم و سبک کار چه کسی چه می نویسد،چقدر افکارش را روی کاغذ می آورد،چقدر گوشه کنارهای واقعی زندگی اش را با خواننده در میان می گذارد.
چون خیلی از نویسنده ها خارج از داستان سرا بودن بخش هایی از زندگی شخصیشان را می نویسند یا لااقل تجاربشان را . به خصوص زنان نویسنده . خوب این موضوع از زمان فروغ شروع شد که پرچم دار شفافیت و خود بودن است.
برایم جالب بود که بدانم در نسل ما چقدر این نویسنده های زن خود سانسوری می کنند یا می گویند حرف هایشان را . بعضی ها می گفتند واقعا حتی با جزییات.
یکی از آنها شیوا ارسطویی بود.البته نثر بسیار قوی ای داشت که این از قدرت بصیرت و تخیلش می امد.
زنی در همین شهر شلوغ با تجاربش و با نوع مدرن بودن و آزاد اندیشی زندگی که لازمه یک زن نویسنده است که در این دوران زندگی کرده.
کتاب هایش را دوست داشتم نوع جنون دیوانه وار روایت،تنهایی زن،روایت سر راست و واقعی و خیلی جزییاتی که شباهتش به ادبیاتی که دوست دارم کم نیست .
با خیلی از نویسنده هایی که کارشان را دوست دارم ارتباط برقرار می کنم . از حنیف قریشی که کتاب هایش را ترجمه کردم تا خیلی ها . بعضی دور هستند از فضای داستان هایشان که مهم نیست و بعید هم نیست ، اما شیوا خودش بود. شکننده ، مهربان و دانا . اگر در قصه هایش صحبت از زن و اغواگری زنانه میکرد این اصلا به حالت کلیشه ای داستان هایی که می خوانیم یا می بینیم نبود بلکه خیلی درونی و خیلی واقعی بود .
خودش هم مثل شخصیت هایش بود.با همان غم پنهان قصه هایش .با هم در تماس بودیم . یکی دو پنل با هم شرکت کردیم در ارتباط با ادبیات و بعد تر هم در نوشتن نریشن یکی از فیلم هایم به من کمک کرد .
دیشب مسیج ها را مرور می کردم . کتاب هایی که به هم می گفتیم بخوان و تو این رو بخوان محشره . دیشب فکر کردم چقدر حیف شد “ خوف “ ساخته نشد … نمی دانم … احساس می کنم کم دارند راجع به شیوا ارسطویی می نویسند .
بعضی از هنرمندان خیلی مهجور می آیند و می روند . شاید خودش هم نمی خواست خیلی آن وسط ها باشد. نه تقدیر و سپاس درست حسابی برای کسی که عمرش را پای ادبیات گذاشته می شود و نه حالا که میرود … امیدوارم بیشتر راجع به کتاب هایش نوشته شود.»
نیکی کریمی حدود سیزده سال پیش(۱۳۹۱)،جوایزی که تا ان زمان در جشنواره های داخلی و بین المللی گرفته بود،به موزه سینمای ایران اهدا کرد.
مطلب مرتبط:+رونمایی از غرفه ی جوایز و یادگاری های نیکی کریمی در موزه سینما
چون ابری تنها که پنداری، سبکبارانه با باد می رود...«نور ماه بر درختان کاج ،ترجمه ی نیکی کریمی»
عکس گرفته شده توسط نیکی کریمی اولین نمایشگاه انفرادی عکس در گالری گلستان...۱۳۸۸
«شب به موقع رسید
سپیده به موقع زد خروس به موقع خواند
من بی موقع خوابیدم»...هایکو از زنده یاد عباس کیارستمی
«بدون خستگی بارها به تماشای ماه نشسته ام نه یک بار نه دو بار»
نورماه بر درختان کاج ترجمه ی نیکی کریمی