دیشب فیلم اسب جنگی اثر اسپیلبرگ را دیدم و به نظرم در ردیف یکی از اثار محبوب او در کارنامه موفقش قرار دارد،اسب جنگی روایت یک داستان انسانی در جنگ جهانی اول است ،هر چند اسب مورد نظر فیلم پیوند دهنده ی داستان های کوتاه به هم هست ولی در واقع قهرمان اصلی جوهره ی وجودی انسان در میانه ی چالش های زندگی است.
قاب بندی های درخشان که به نوعی خاطره ی وسترن ها را زنده می کند،به همراه فیلمنامه ای جذاب و کارگردانی خاص اسپیلبرگ ،اسب جنگی را به فیلمی دیدنی تبدیل کرده است.
قاب بندی های درخشان که به نوعی خاطره ی وسترن ها را زنده می کند،به همراه فیلمنامه ای جذاب و کارگردانی خاص اسپیلبرگ ،اسب جنگی را به فیلمی دیدنی تبدیل کرده است.
اسپیلبرگ از مضمون جنگ برای بیان نگاه انسانی خود در فیلم اسب جنگی به خوبی بهره برده شخصیت های به ظاهر پراکنده و قصه های کوتاه از انسجام قابل قبولی برخوردار هستند و درست جای خودشان قرار گرفتند ،بیان روایی اثر روان و هماهنگ با فضاسازی های متناسب با قصه است .
سکانس های گیر کردن اسب میان سیم های خاردار دو طرف میدان جنگ و همکاری دو سرباز برای نجات اسب،فراتر از اختلاف هایی که انها را مقابل هم قرار داده یکی از زیباترین بخش های فیلم بود.
تاکید اسپیلبرگ روی طبیعت در تقابل با خشونت های جنگ جهانی اول هوشمندی او را نشان می دهد.
فیلمنامه اسب جنگی بر اساس رمانی نوشته شده و یک اثر اقتباسی به حساب می اید نکته مهمی که در سینمای امروز به ان توجه ویژه ای می شود بهره بردن از پتانسیل ادبیات داستانی در سینما است .