جمعه، فروردین ۱۴، ۱۳۹۴

مصاحبه ی نیکی کریمی با ماهنامه سینمای پویا

نیکی کریمی سال ها قبل مصاحبه ای با ماهنامه سینمای پویا انجام داد که در شماره پنج در سال هشتاد و هفت منتشر شده بود،این گفتگو توسط  شاهین امین از منتقدان سینما انجام شده است.

از بازیگرانی هستی که می شود گفت دو وجه دارند،هم یک ستاره مورد توجه عموم مردم و هم روشنفکری که با خواص  ارتباط دارد.

می فهمم به چه نکته ای اشاره می کنی،شاید کسی تصمیم بگیرد کاری انجام دهد که مورد پسند مردم باشد اما من واقعا کاری نکرده ام که خواص از من خوششان بیاید 


به طور قطع این جور نیست اما الان که به چنین موقعیتی رسیدی کدامیک را ترجیح می دهی ؟

ان چه را که بیشتر به خودم نزدیک است ،البته خوشحالم در فیلم هایی که مردم دوست دارند بازی کرده ام ولی چون زندگی متعارفی ندارم و هیچ وقت دنباله رو طرز فکر دیگران نبوده ام و روش زندگیم را خودم انتخاب کرده ام .جنبه ای بیشتر به من نزدیکتر است که برگرفته از فکر های خودم باشد و کسی برای من تعیین نکند.





علاقه مردم را کنار بگذار ،در پس ذهنت دوست داری ستاره پولساز و مورد پسند باشی یا یک ادم روشنفکر جدی؟

وقتی می گویی دوست داری کدام باشی،یعنی تصمیم می گیری من تصمیم نگرفتم که کدامیک از ان ها باشم ولی فکر می کنم که قطعا روشنفکرم در ضمن این ها هیچ منافاتی با هم ندارند.

میان کارگردانی ،بازیگری و مترجمی کدامیک را به عنوان شغل خودت معرفی می کنی یا اولین گزینه ای که  به ذهنت می رسد کدام است؟

(خنده)هر سه کار را همزمان با هم انجام می دهم ولی الان بیشتر فیلمسازی برایم مطرح است زیرا تمام فکرم را مشغول کرده است.

چرا فیلمسازی جدی تر شد؟

 چون خیلی جالب است کلی ایده و تصویر دارم که فکر می کنم باید ان ها را بسازم، مثلا اتفاقاتی در جامعه می افتد که تشویقت می کند ان ها را در زمینه مستند به تصویر بکشی من در کل نسبت به همه چیز و همه کس حساسم و از خیلی از اتفاق ها متاثر می شوم  و در ضمن فکرم مدام مشغول است .

مدام در حال خواندنم و تمام اتفاق های جامعه را در همه زمینه ها دنبال می کنم،فیلمسازی داستانی هم واقعا لذت بخش است البته چنانچه فضای دلخواه وجود داشته باشد دو مسیر در این عرصه وجود دارد یکی سینمای تجاری و دیگری سینمای خود پیشنهادی و شخصی که از دیدگاه فیلمساز نسبت به جهان و پیرامونش نشات می گیرد.



 اصلا تا به حال پیشنهاد کارگردانی فیلم تجاری دریافت کرده ای ؟

بله

جذاب است.

(خنده) با مزه است.

و ان ها را نپذیرفتی؟

نه چون کار من نیست.

یعنی بلد نیستی چنین فیلم هایی بسازی ؟


اگر یک فیلمنامه خوب باشد به شدت راحت است،چون ادم های حرفه ای بازیگر خوب و...دور هم جمع می شوند و کارگردان به  بخشی از گروه تبدیل می شود .سینمایی که امثال من دوست دارند کار کنند سینمایی است که خودت فکر کنی فیلمنامه را می نویسی و فضا را خلق می کنی.

یعنی تجربه می کنی؟

منظورم این نیست که سینمای تجاری اصلا کاری ندارد ولی به شدت انجام شدنی است.

فقط کافی است گروه خوب داشته باشی

دقیقا ،یک گروه و فیلمنامه خوب ،فیلم خوبی خواهد شد.

جدی شدن فیلمسازی و کمرنگ شدن بازیگری ،باعث نشده است که در انتخاب نقش هایت سخت گیری نکنی؟

خوب زن دوم و سه زن را ببین ،چون ثمره سخت گیری است.

 سه زن را دیده ام ولی منظور من این نبود که تمام فیلم هایت بد بوده اند ولی تو قبلا خیلی سخت گیر بودی اولین باری که با هم مصاحبه کردیم گفتی که کارگردان اولین معیار انتخاب کارهایت است و سال ها این گونه بود اما الان به نظر می رسد سختگیری هایت به اندازه گذشته نیست.

خوب تو این طور فکر می کنی.

سهل گیری شاید فقط به فیلمسازی برنگردد.

می دانم اما به نظرت فیلم های بدی که کار کرده ام چیست؟

منظور من فیلم بد نیست ،فیلم هایی است که سهل تر  انتخاب کرده ای ،مثل دختران انتظار

مگر در سینمای ایران در حال حاضر چه فیلم هایی ساخته می شود؟مثلا در فیلم های جشنواره فجر امسال فیلم خیلی خوبی وجود نداشت تمام قضیه همین است.

زمانی فیلم هایی از کارگردان هایی مانند مهرجویی ،بنی اعتماد و...بود که به بازیگر نیاز داشت اما الان دورانی است که می خواهند فیلم هایی بسازند که فروش برود.
بنابراین خیلی جای انتخاب وجود ندارد مگر سینمای ما چند کارگردان مولف دارد.

یادم می اید روزگاری یک سال منتظر می ماندی تا فیلم مهرجویی ساخته شود.

ان زمان کاری جز بازیگری نداشتم اما الان شغل های دیگری هم دارم.

یعنی یک بازیگر در فیلم دیگری بازی نمی کرد تا به فیلم کارگردانی که دلخواهش است برسد.

بله

فکر نمی کنی یک مقداری بی انگیزگی ایجاد شده و هیجان سینمای ما از دست رفته است؟

ان زمان که به اوایل کار من بر می گردد کسانی هم بودند که همزمان در چند کار بازی می کردند.

اما تو این کار را نمی کردی.

من این کار را نکردم ،اگر الان سالی یک فیلم کار می کنم برایم مهم است که متعلق به چه کسی است و یا حتما دلیلی برای ان دارم .سعی می کنم در انتخاب هایم دقت کنم دوست دارم یک کار خوب انجام دهم و تمام انرژیم را هم می گذارم.

کم فروشی نمی کنی؟

نه ،بستگی به فیلمنامه دارد .بستگی به فیلم دارد.در مجموع یادم نمی اید که کاری را قبول کرده و بعد برایش انرژی نگذاشته باشم .به غیر از یکی دو مورد که فیلمنامه ها اصلا جایی برای بازی نداشتند.

خوشبختانه این شانس را داشتم که اکثر کارهایم خوب بودند و با لذت ان ها را کار کرده ام .مثلا همین زن دوم ،فرشته طائرپور فیلمنامه ان را ده سال قبل نوشت و برای من فرستاد و برایش خیلی مهم بود ،فیلم را با عواملی که دوست دارد کار کنداین فیلم در سه ماه و نیم در کوه ،شمال و...ساخته شد و سخت هم بود و یا سه زن...

در زن دوم چه نقشی داری؟

داستان زنی است که یا یک مرد زندگی می کند و همسر اول ان مرد قرار نیست از امریکا برگردد ولی بر می گردد.



اصلا فکر نمی کنی سینماگران کم حوصله شده اند و این عامل اعث افت سینمای ما شده است؟

البته ان چه که در مورد بی حوصلگی گفتی فقط مختص سینمایی ها نیست ادم ها یک انرژی دارند وقتی فضا برای کار و بیان کاملا مهیا نیست قطعا همین حالت به وجود می اید که شاهدش هستیم برای ساخت فیلمت باید یک سال به وزارت ارشاد بروی وبرای هر تغییر کوچکی باید ان ها را متقاعد کنی .

مثلا برای گرفتن مجوز پوستر یک شب یک سال به ارشاد رفتیم و این مصادف بود با زمانی که هنوز اجازه نمایش فیلم را نگرفته بودیم .چون برای تسریع در کارها همزمان دو کار را با هم انجام می دادیم. 
برای هر کاری باید انرژی زیادی بگذاری و ده بار باید فیلمنامه را ببری و بیاوری.من فکر می کنم فضای محدود است که باعث بی انگیزگی شده است ادم ها که تغییر نمی کنند.

علاوه بر این معتقد هستم سینماگرهای ما مقدر زیادی درگیر رفاه زدگی شده اند انگیزه لازم و انرژی لازم را هم ندارند .فکر می کنم دهه شصت هم وضعیت ممیزی بهتر از امروز نبود شاید بدتر هم بود ولی فیلم های ان دهه و اویل دهه هفتاد ساخته می شدند بهتر بودند

به چه دلیل این طور شده است؟

به نظر من یک  دلیل اساسی دارد فکر می کنم مثل خیلی حرفه های دیگر جامعه ،سینما هم دچار رخوت اساسی شده است .کمتر موضوعی انگیزه کار ایجاد می کند جر مواردی که سریع به پول تبدیل می شود یعنی حرفه های دلالی.

دقیقا .همه دلال شده اند .در نقاشی نیز همین طور است افراد به دنبال دو سالانه دبی یا حراج کریستی هستند

.من یک دوست نقاشی دارم که به او سفارش می دهند ده جور کار یک جور بکشد البته بد نیست ولی بر سر عشق چه می اید و ان جوش و خروش های ذهنی .

به غیر از فضای هنری در پزشکی ،ساختمان سازی و ...هم ماجرا همین است و در سینما که تابع هزاران متغیری است که در جامعه وجود دارد .اتفاقا تابع ضعیفی است که تصور می شود قدرت دارد.

اصلا سینما در ایران صنعت نیست حتی سینمای هند در همسایگی ما قرار دارد بر پایه اقتصاد شکل گرفته است.

بعد از امریکا صنعتی ترین سینمای دنیا را دارد.

بله ان ها برای سینما اقتصادی فکر می کنند و برنامه ریزی دارند.

به نظر من چنین فضایی باعث شده سینماگرهای ما هم به اصطلاح بزن در رو شوند یا به قول میرکریمی رفاه زده شده اندیعنی اتفاق ها خیلی راحت می افتد ،یک فیلمساز با تجربه بر اساس حساسیت های گذشته اش فیلم نمی سازد بعضی از فیلمساز های قدیمی ایده جدیدی ندارند.

من هم موافق هستم .

نیکی کریمی چطور؟

البته بگذار بگویم من فیلم زن دوم را با نصف دستمزدم کار کردم اما سینما وضعیت درستی ندارد وقتی شان پن در یک فیلم جنگی کار می کند با خود می گوید اگر قرار است سختی بکشم پولش را هم می گیرم اینجا می گویند این فیلم هنری است و دستمزد کمتری بگیر.

در کشورهای دیگر هم فیلم هنری قیمت پایین تری دارد ولی تو می گویی مگر من چقدر می توانم مقاومت کنم چون خرج زندگی هم هست و حتی اگر هم نباشد بالاخره پیشنهادها وسوسه کننده است به همین دلیل بازیگر ماندن در مقایسه با ده سال قبل خیلی سختتر است.

و مسئله دیگر این است که مگر چند فیلم خوب ساخته می شود تازه من این شانس را دارم که در بهترین هایش کار کنم.

در یک مرحله از زندگیت کارگردانی را انتخاب کردی و بعد تصمیم جدی تو شد احتمالا ناخوداگاه هم چنین اتفاقی افتاد و تصمیم نگرفتی کارگردان شوی .همان طور که تصمیم نگرفته بودی بازیگر  شوی هیچ وقت دغدغه نداشتی که فقط بازیگر بمانی مانند عزت الله انتظامی ،پرویز پرستویی ،رضا کیانیان و... ظاهرا دغدغه جدیدی امد و دغدغه قبلی را کنار زد.

اگر شرایطی وجود داشته باشد که بتوانم فیلم دلخواهم را بسازم و کارگردانی کنم همین راه را ادامه می دهم بعضی ها بازیگری را به شدت دوست دارند ان قدر که در طول سال دائم کار می کنند .

اما من حالا ذوق و شوق ساختن یک فیلم را دارم .برایم مهم است که چه اتفاق هایی می افتد و نمی توانم فکر کنم چگونه می توان شش ماه در یک سریال بازی کرد هر چقدر هم که پولش خوب باشد.

پس الان تنها بازیگر بودن برای تو ایده ال نیست ،فیلمسازی جذاب است؟

دقیقا

اگر رقم های درشتی برای بازیگری پیشنهاد شود؟

البته من از بازیگری بدم نمی اید اما نمی توانم یک سال جلوی دوربین باشم اگر فیلمنامه و کارگردان عالی باشد شرایط ایده الی است ولی دوست ندارم دائم کار کنم 

پس با شرایطی که گفتی اگر سریالی به تو پیشنهاد شود کار نمی کنی؟

قطعا.

حتی اگر سریال کوچکی باشد که تنها دو ماه زمان ببرد؟

نه.

دوست نداری در تلویزیون دیده شوی؟

دیگه داری کلافه ام می کنی .نه .البته چون دیدگاهم نسبت به جهان و خودم سیاه و سفید نیست همین الان حرفم رو پس می گیرم .شاید با یک گروه خاص و در شرایطی قبول کنم ...کسی چه می داند.

زمانی که فیلمسازی را شروع کردی واکنش بقیه چطور بود؟

قبلا گفتی فیلمسازی را ناخوداگاه شروع کرده ام اما این طور نیست اتفاقا خیلی هم اگاهانه این کار را شروع کردم و از روی علاقه یعنی از حدود ده سال قبل با همکاری عباس کیارستمی ان راشروع کردم و بعد هم همین طور کم کم مستند ساختم ،فیلمبرداری کردم ،دیدم ،عکس گرفتم و زندگی کردم و چون بازیگری فقط برایم مهم نبود علاقه به کارگردانی تقویت شد.

بازیگری به مرور کمرنگتر شد؟

فکر می کنم اره.چه سوال هایی می کنی.

اما این جور نبود که یک دفعه از خواب بیدار شوی و بگویی می خواهی فیلمساز باشی و ده سال بعد فیلمسازی کنی .این اتفاق رخ داد و خودت ان را جدی گرفتی همان طور که در مورد بازیگری هم همین طور بود یادم هست جایی گفته بودی برای بازی در فیلم مهرجویی شش ماه تمرین کردی که مانند کلاس بازیگری بود در نهایت چه عاملی بیشترین تاثیر را برای کارگردان شدن رویت گذاشت؟

من در خانواده ای بزرگ شده ام که خیلی فیلم می دیدیم مادر و پدرم هم اثار سینماگران را می شناختند و ذائقه خاصی داشتند.

اما در این میان اتفاق عجیبی رخ داد من در فیلم هایی کار می کردم اما نوع دیگری از سینما را دوست داشتم همزمان که فیلمسازی را شروع کردم سرصحنه فیلم هایی می رفتم که خوب بود ولی ان ها را نمی پسندیدم این روند باعث شد به مرور از کار زده شوم.

پس بیشترین تمرکزم را روی جریانی گذاشتم که دوست داشتم البته از کار کردن در کنار عباس کیارستمی تاثیر زیادی گرفتم.

وقتی شروع به فیلمسازی کردی نگفتند این کار را انجام نده یا شروع نکن؟

واضح است هر کاری بخواهی بکنی یک حرفی می زنند.

پس واکنش های منفی دیده بودی و برایت طبیعی بود؟

می دانستم اما ادمی نیستم که به حرف ها اهمیت بدهم .کسانی که با من کار کردند به شدت حامی من بودند و به کار ایمان داشتند،مثل اقای جعفریان و رامین فر  و...اقای جعفریان برای فیلمبرداری چند روز بعد شاید نزدیک شش ماه کارهای مختلفی را رد کرد.

ببین مهم این نیست،همه چه فکر می کنند مهم این است که چند ادم همفکر و هم سلیقه با هم کار کنندو به هم ایمان داشته باشند.

هر دو فیلمی که ساخته ای در مورد زن های خاص یا زنانی است که زندگی عادی ندارند ممکن است یک روز در مورد ادم های عادی فیلم بسازی یا این که اصلا دغدغه ات افراد خاص تر است؟

مگر یک شب چگونه بود؟

در مورد دختری است که شب بیرون می رود.

بله ولی ادم پیچیده ای نیست.





پیچیده نیست اما تصمیم او خیلی عمومیت ندارد مثلا ممکن است در مورد یک زن خانه دار فیلم بسازی؟

نمی دانم،شاید.

هنوز به ان فکر نکرده ای؟

ببین حرفی که می زنی خیلی کلی است ادم های خاص یا عادی. به هر حال سینما سعی می کند راجع موقعیت های خاص صحبت بکند .اما همین ادم های دور و بر ما هستند که این کارها رو می کنند.

بازیگری را سال شصت و هشت اغاز کردی و اولین ستاره زن پس از انقلاب هستی الان میان بازیگران نسل خودت ،نسل قبلی و بازیگران دهه هشتاد چه تفاوت هایی می بینی ؟

من کلا زندگی را این گونه نمی بینم و تصور می کنم اگر هر ادمی کاری انجام می دهد قطعا خوب کار می کندبه ادم ها و کارشان احترام می گذارم .

زمانی که من وارد این رشته شدم،سوسن تسلیمی با مشکلات زیادی کار می کرد در همان زمان تئاتر ی ها با نقش های سنگین کار می کردند یا افسانه بایگان یا فاطمه معتمد اریا ،ولی به نظر من چنین اتفاقاتی دلیل نمی شود بگوییم افرادی که طوردیگری کار می کنند،بد هستند .اتفاقا بچه های این نسل خیلی باهوش هستند.

من هم معتقدم همه نوع بازیگری باید وجود داشته باشند اما اشکال کار وقتی به وجود می اید که یک گونه گونه دیگر را بخورد و وجه غالب شود.

الان وجه غالب چیست؟ البته وجه غالب همانی است که ساخته می شود و گرنه بازیگران نمی خواهند بد باشند.

الان تلویزیون سریال های نود قسمتی می سازند و هر کسی جلوی دوربین می رود بدون هیچ تمرینی .همه کار می کنند و هیچ اسمی در ذهن نمی ماند چون کار ماندگاری نمی کنند که در ذهن باقی بماند به اعتقاد من چنین شرایطی باعث از بین رفتن دیگر وجه های بازیگری می شود.

من این طور فکر نمی کنم.

اما این شرایط باعث تولید ادم هایی می شود که اغلب رشد نکرده اند و شرایطی هم برای رشد وجود ندارد به نظر تو هر دو وجه الان می توانند در کنار هم باشند؟

بله اگر نوع دیدگاه سینما تغییر کند قطعا بازیگران خوب هم نشان داده می شوند.

شرایطی برای بروز استعدادهای خلاق ایجاد نمی شود و ان هایی هم که خوب کار می کنند فرصتی برای جلوه خود پیدا نمی کنند در نهایت شرایط فیلمسازی به سمت بازاری شدن پیش رفته است.

بله کاملا ادم ها را به سمتی سوق می دهند که می خواهند.

در هر صورت الان فضای فیلمسازی نسبت به گذشته چقدر فرق کرده است؟

زمانی هیجان و ذوق و شوقی برای کار وجود داشت و فیلمسازی مهم بود.در حالی که الان این گونه نیست .

الان همه درگیر ساخت تله فیلم و...هستند و شاید کمتر این موقعیت را دارند که ایده های خود را دنبال کنند .البته ادم های ایده الیست همچنان سعی می کنند با پافشاری کار خودشان را بکنند.اصطلاح خوبی به کار بردی دچار رخوت شده ایم.

سینما بیشتر به تله فیلم و سریال های چند قسمتی تبدیل شده است گاهی دوست داشتم دو دهه زودتر به دنیا می امدم چون به نظر من نسل دهه چهل افرادی مانند جلال ال احمد،سیمین دانشور و...بودند که خدشه ای به افکارشان وارد نمی شد.این جور ادم ها کم شده اند شرایط ایستادگی در مقابل سختی ها هم کم شده است.

من هم موافقم امادر همین شرایط سخت هم افراد ایده الیست عرصه موسیقی ،نوشتاری و...هم وجود دارند البته گرفتاری های ما به خودمان بر می گردد و در حقیقت وجه ارمان گرایانه مان خیلی کم شده است.

انفعال حاکم شده است که البته حتما موقتی است ولی چیزی که برای من عجیب است شرکت نکردن سینماگران یا کم بودن حساسیتشان به اتفاق های جامعه است در حالی که در تمام دنیا ستاره ها فعالیت های مدنی دارند.

بعد از ماجرای یازده سپتامبر تمام بازیگر های دنیا نسبت به موضوع های اجتماعی حساس شده اند اما در اینجا راجع به هیچ موضوعی صحبت نمی شود .انگار همه در خانه هایشان نشسته اند و منتظر هستند،زمان بگذرد اگر همه در اتفاق های اجتماعی شرکت کنند اجتماع هم حرکت می کند.

در مورد سنتوری یادداشتی نوشته بودی ایا همیشه حاضر هستی در مورد رویدادها مطلب بنویسی ؟

بله،همیشه

در تمام دنیا این کارها جزءوظایف بازیگرها ،کارگردان ها و...است حالا ایا انفعالی که در اینجا وجود دارد به معنای راضی بودن است؟

بی انگیزگی است گاهی حس می کنی بازیگران از اخبار هم مطلع نیستند.

اخبار دنیا را دنبال می کنی؟

به شدت.

فکر می کنی سینمای ما ظرفیت ستاره سازی را دارد؟

نه چون صنعتی نیست ترکیه ،هند ،سوریه و لبنان ستاره های بین المللی دارند چون سینمای بین المللی دارند از قبل در باره تولید و نمایش فیلمشان با شرکت های خارجی مذاکره می کنند.پس در همان مسیر ،بازیگرانشان هم بین المللی می شوند.

مگر ما مهاجر ایرانی کم داریم ؟ولی به دلیل عدم برنامه ریزی اکران بین المللی نداریم از ظرفیت ان ها برای  سینمای خودمان استفاده نمی کنیم 

تا به حال نقش منفی بازی نکرده ای؟

اما خیلی دوست دارم .

پیشنهادش را نداشتی؟

نقش منفی مناسب در ایران نداریم.

تا به حال نقشی داشته ای که به خاطر ان قیافه ات را تغییر دهی ؟

به اعتقاد خودم این کار را کرده ام من تنها بازیگری هستم که در نقش یک وکیل مرفه،زن سنتی دختر شهرستانی و دانشجو  و... بازی کرده ام.

پس چرا در ذهن من و خیلی های دیگر این تصور وجود دارد که نیکی کریمی تا به حال تصویر خودش را نشکسته است؟

به عنوان مثال جولیا رابرتز و ژولیت بینوش و...معمولا در یک شکل ظاهر می شوند اما نیکول کیدمن که یکی از بازیگرهای مورد علاقه من است نقش های متفاوتی را بازی می کند.

 حالا اگر از نظر شما نقش های متفاوتی بازی نکرده ام از فیلمنامه است ،تازه شانس بازی در نقش های متفاوت را داشته ام و من اصلا فیلم سارا را به دلیل نقش دفرمه اش بازی کردم ،به هر حال فکر می کنم این اتفاق وقتی می افتد که نقش عجیب و غریبی هم وجود داشته باشد.

به میانسالی نزدیک می شوی و نقش هایی که متناسب با این سن و سال باشد در ایران خیلی کم است ایا تا به حال به این مسئله فکر کرده ای؟

هر چند که همه می گویند نقش های خوب برای میانسالان وجود ندارد اما من ان را قبول ندارم .برایم مهم نیست شاید به این دلیل که بازیگری خیلی دغدغه من نیست و کارهای زیادی برای انجام دادن دارم.

انگار خیلی راحت با تمام موضوع ها برخورد می کنی

سعی می کنم واقعیت ها را ببینم.

می گویی جای کسی را تنگ نمی کنم ،کسی هم قرار نیست جای من را تنگ کند این راحتی و اعتقاد از اعتماد به نفس می اید ،از موفقیت هایت یا یک خصوصیت ذاتی است؟

اصولا به این چیزها فکر نمی کنم ،کار خودم را انجام می دهم و به هر کاری که می کنم ایمان دارم.

زندگی و کار برایت همیشه جدی هستند؟

همان قدر که شوخی است ،جدی است.

پس حس طنز هم داری راستی چرا فیلم کمدی بازی نکرده ای؟

چرا بازی کرده ام.

راستش به نظر نمی اید حس طنز داشته باشی .

بدون طنز زندگی بی معنا است 

اما همیشه فردی جدی بوده ای

ادم جدی هستم.

ایا قصد داری دوباره فیلم مستند بسازی؟

یک مستند به من پیشنهاد شده است.

قبلا مستند ها موضوع هایی بودند که اغلب از ذهن کارگردان  نشات می گرفت.

بله،اما این مستندی که به من پیشنهاد شده و در مورد چند همسری است به احتمال زیاد سال اینده ان را می سازیم.

هنوز هم ترجمه می کنی؟

تعدای شعر چینی ترجمه کرده ام.

شعر های چینی سخت نیست؟

خیلی.ان ها شعر های تعدادی از شاهزاده خانم های قدیمی است.

چطور وسوسه شدی شعر های چینی ترجمه کنی؟

بعد از صد هایکوی نور ماه بر درختان کاج که سال پیش ترجمه کردم نشر مشکی این کار را پیشنهاد داد.

الان کتاب خاصی برای ترجمه در ذهنت هست؟

دوست دارم داستان های کوتاه حنیف قریشی را ترجمه کنم اما وقت کافی ندارم.

عکاسی می کنی؟

خیلی.

نمی خواهی نمایشگاه بگذاری ؟

شاید سال اینده.

پیشنهاد کار در خارج از کشور داشته ای؟

پیشنهاد ساخت یک فیلم در انگلستان مطرح شده که فعلا تهیه کننده اش مشغول جذب سرمایه است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر