دوشنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۹۳

گفتگوی کیانوش عیاری و کامبوزیا پرتوی درباره ی شیفت شب

مطالبی که در زمان برگزاری سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر درباره ی فیلم ها و نشست ها و جشنواره در رسانه های مختلف منعکس می شد گاهی ان قدر متنوع بودند که با توجه به گذشت سریع زمان کمتر مورد توجه قرار می گرفتند ، از جمله روزنامه جشنواره  که در سایت جشنواره فجر قابل دسترس بود و حداقل برای من  توی ان هیاهوی رسانه ای  کمتر مورد توجه قرار گرفت ولی  الان که نیکی کریمی گفتگویی را از این منبع در صفحه شخصی خودش قرار داد به سراغ ان رفتم و به نظرم مطالب جالبی را با توجه به فشردگی برنامه ها منعکس کرده بودند.
گفتگوی کیانوش عیاری و کامبوزیا پرتوی که هر دو کارنامه ی روشنی در سینما دارند درباره ی فیلم سینمایی شیفت شب به کارگردانی نیکی کریمی در روزنامه جشنواره فجر(بولتن جشنواره ) روز هفتم (هیجدهم بهمن 93)منتشر شده بود که از این منبع نقل می کنم:
پرتوی: تو موفق شدی فیلم را دوباره با پایان بندی جدیدش ببینی؟
عیاری: بله.
پرتوی: با این پایان بندی تازه که در ماشین تمام می شود؟
عیاری: خیلی پایان نیرومندی شده است.
پرتوی: من بازی های فیلم را دوست داشتم. بازی های خیلی خوبی دیدم(آرام می گوید: جز دو نفر) به خصوص خانم لیلا زارع. بازی او خیلی خوب بود. انتخابش انتخاب خوب و هوشمندانه ای بود. نقش خیلی سختی بود که زارع از پسش به راحتی برآمده بود.



عیاری: من همیشه از مصرف عبارت زیرپوستی اکراه دارم، ولی در این مورد هیچ جایگزینی برایش ندارم. لیلا  زارع خیلی زیرپوستی از پس لحظات خیلی دشوار برآمده بود. من قبلا  بازی ایشان را ندیده بودم و جداً خیلی غافلگیر شدم.
پرتوی:اصلا  انتخاب این متن هم کار سختی بود. من وقتی متن را خواندم فکر نمی‌کردم گنجایش این پرداخت را داشته باشد.


بولتن جشنواره : شما قبلا  متن را خوانده بودید؟
پرتوی: من طرحی را که از آقای محمود آیدن گرفته بودند، خوانده بودم. خیلی وسیع بود. از آن طرح هر برداشتی امکان پذیر بود، اما این نگاه از سناریو برای من خیلی جالب بود.
عیاری: من هم این سناریو را خوانده بودم. سناریو یک امتیاز ویژه داشت. در متن گره ای نبود که تعلیقی ایجاد شود. برای همین نگران بودم. فکر می‌کردم به دنبال چنین داستانی رفتن برای خانم کریمی دشواری هایی داشته باشد،چون هرگز فرصت نکردم از ایشان کاری ببینم. گمان می‌کردم فیلم های قبلی ایشان (که ظاهراً این طوری هم هستند) فیلمهای تجربی باشند. این سناریو را دشوار می دانستم، ولی به نظرم به خوبی از پسش برآمده بود.
پرتوی: اتفاقا من بر عکس شما از همان اولین فیلم، کارهایشان را دنبال کردم. البته به غیر از فیلم دومشان. فیلمنامه ی اولش را هم با هم کار کردیم. من انتظار داشتم به عنوان اولین کار همان متن را انتخاب کند. در کار دومشان ایران نبودم و نتوانستم همکاری داشته باشم. فیلم سومشان سوت پایان را هم با هم کار کردیم. آن فیلم یک گام فراتر از فیلم اولشان بود. شیفت شب برای من نوع دیگری بود. در این فیلم با یک سینماگر حرفه ای مواجه شدم. فیلمسازی که دغدغه اش بالاتر از جشنواره است.
قرار است بعد از این گفتگو با هم ناهار بخورند. با داوری همین موضوع بحث کمی خودمانی می شود و کامبوزیا پرتوی خاطره ای را تعریف می‌کند.
 من مدتی برای نوشتن فیلمنامه ی سفارشی در پاریس اقامت داشتم. قبل از این که به پاریس بیایم فیلم یک شب  را در اکران خصوصی پنجاه نفره دیدیم. نظرات عجیب و دوگانه بود. درست یک‌ماه بعد از دیدن این فیلم به پاریس رفتم. در آن مدت هر زمان خسته می شدم به کافه ای که پایین خانه ام بود سر می زدم. آن روزی که مربوط به خاطره ام می شود کافه خلوت بود و یک خانم و آقا در کافه نشسته بودند. خودبه خود جلب حرفهایشان شدم. وسط حرفهایشان به کلمه ی کن، اسکار و فستیوال اشاره می‌کردند. بعد از مدتی که فهمیدند من ایرانیم سر صحبتمان باز شد. بعد از مدتی مرد گفت امسال یک فیلم در فستیوال کن وجود دارد که بی نظیر است. سینمای ایران یک ستاره دارد که اولین فیلمش را ساخته و این فیلم بی نظیر است. اسمش نیکی کریمی است. با خوشحالی از من پرسید میشناسیش.گفتم: بله. 
 نه تنها میشناسمش، بلکه این فیلمنامه را هم با هم نوشته ایم.
عیاری: این اتفاق برای چند سال پیش بود؟
پرتوی: برای ده سال پیش. همان سالی که فیلم یک شب ساخته شد. وقتی برگشتم ایران به خودش هم گفتم باورم نمی شود یکی در کافه ای از پاریس با من از فیلم تو صحبت و تعریف کند.
بولتن: فیلم شیفت شب چطور؟ از نظر شما چطور است؟
پرتوی: به نظر من فراتر از کارهای قبلی ایشان است و به شکلی سعی کرده به سینمای بدنه هم توجه کرده باشد، سینمای بدنه به معنای عامتر و فراگیرتر با بار مثبت منظورم است ... داستان یک شب به نوعی شخصی بود، اما این فیلم فراتر از این است.




عیاری: بعضی از فیلمسازها ممکن است فیلمهای موسوم به بدنه هم بسازند و در عین حال فیلم شخصیشان هم باشد. یعنی فیلمی که رضایت خود کارگردان و عده ای را هم جلب کند. این خیلی هم خوب است.شیفت شب این ویژگی را دارد. حس همذات پنداری یکی از ویژگی های این فیلم است. ضمن این که فیلم وقار خودش را هم حفظ کرده و در آن تماشاگر با یک موضوع بغرنج روبه رو نمی شود و با موضوع بسیار ساده، عام و قابل درکی برخورد می‌کند که وقوعش در هر جغرافیایی نه لزوماکشور ما ایران می تواند اتفاق بیفتد.
پرتوی: نکته ی دیگری برای من بعد از انتخاب طرح جالب بود. قبل از شروع فیلمبرداری خانم کریمی به من گفت: میدانی دکوپاژم چیست؟ می خواهم دوربین فقط روی دستم باشد. پرسیدم: چقدر برای این کار لزوم داری؟
 گفت: داستان این را می طلبد.
وقتی سر فیلمبرداری رفتم متوجه شدم خانم کریمی خوب می داند چه کار می‌کند.
عیاری: فیلم از گذرگاه خطرناکی با موفقیت عبور می‌کند، به هر حال اگر در این فیلم فشار یا بار روانشناسانه رها شود ، خودنمایی و سنگینی می‌کند. چون ما به روان دو نفر می پردازیم، ولی خوشبختانه فیلمنامه و ساختار با فاصله گرفتن از این نگرش روانکاوانه سربلند عبور می‌کند.
داستان ساده ی این خانه مهمترین محملی است که فیلم را پیش می برد. از این حیث باید به کارگردان آفرین گفت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر