نیکی کریمی درباره ی شیفت شب با روزنامه اعتماد گفتگویی انجام داده که در شماره ۳۱۷۶یکشنبه نوزده بهمن۱۳۹۳منتشر شده است .
سال ٨٩ تا ٩٣ چهار سال بعد از آخرين باري كه پشت دوربين كارگرداني قرار گرفتيد «شيفت شب» را ساختيد. چرا اينقدر فاصله افتاد؟
واقعيتش هميشه مسير برايم اين طور تعريف شده كه بايد در جستوجوی سوژه بود ولي اين كه در نهايت چه سوژه ای را پيدا كنی و آن را بسازی مسئله اصلی است.
در اين چهار سال سوژههای زيادی اطرافم بود ولي بايد مطمئن ميشدم كه بهتر است سمت كدام يك بروم، اما طبق همان بحث افزايش تجربه و عوض شدن نظرها بايد بگويم كه الان به اين نتيجه رسيدم بهترين راه براي شناخت مسير درست، تمرين كردن از طريق كار كردن مداوم است چه در زمينه كارگردانی و چه در زمينه بازيگری.
در اين چهار سال سوژههای زيادی اطرافم بود ولي بايد مطمئن ميشدم كه بهتر است سمت كدام يك بروم، اما طبق همان بحث افزايش تجربه و عوض شدن نظرها بايد بگويم كه الان به اين نتيجه رسيدم بهترين راه براي شناخت مسير درست، تمرين كردن از طريق كار كردن مداوم است چه در زمينه كارگردانی و چه در زمينه بازيگری.
البته من همچنان هم سختگيرم چرا كه مثلا بايد كتابی بخوانم كه منقلبم كند، اتفاق و موضوعی برايم تكاندهنده باشد يا فيلمنامهای خيلی وسوسهانگيز باشد كه سراغش بروم. اينبار هم در تجربهاي جديد به سراغ نگارش فيلمنامه به شكل مشترك رفتم كه با همراهي آقاي اصغري انجام شد. البته كار را نوشته بودم و با هم بازنويسي كرديم.
درباره «سوت پايان» به خاطر دارم در جريان دو سه اتفاق قرار گرفتن و ديدن چند مستند سوژه را به ذهن شما انداخت. در «شيفت شب» سوژه از چه طريقي سر و كلهاش پيدا شد؟
خب «شيفت شب» موضوعي دارد كه كاملا برگرفته از حال و هواي دو سه سال اخير جامعه خودمان است. آن هم از منظر تمام اتفاقات اجتماعی و اقتصادی كه در طول اين چند سال رخ داد و فشاری كه مردم در اين مدت تحمل كردند. اين فيلم هم روايت زنی است كه در خيابانهای تهران به دنبال شوهرش می گردد تا راز زندگيیشان را كشف كند.
مردم داستان مربوط به كدام بخش از جامعهاند؟
طبقه متوسط.
در «سوت پايان» جز درباره شخصيتهاي شاهدگونه ماجرا كه كارگردان و خانمش بودند بيشتر توجه شما معطوف به مشكلات قشر پايين جامعه بود. اين تغيير زاويه در «شيفت شب» علتش چيست؟
خب قشر متوسط اكثريت جامعه را تشكيل می دهند و بالطبع آدمهای بيشتری با مشكلات مشابه آنچه در فيلم ميبينيم ممكن است دست و پنجه نرم كنند.
در فيلمهاي قبلي شما ميزان تاثيرگذاري شخصيتهاي زن داستان بيشتر بوده، در «شيفت شب» هم شخصيتسازيها به همين منوال انجام شده است؟
اينجا ماجراي زندگی يك زن و شوهر را روايت ميكنيم اما شايد به دليل اينكه زن راوي ماجراست اين نظر شما درباره «شيفت شب» هم صدق كند.
يعني به عبارت ديگر از شما به عنوان يك فيلمساز فمينيست نميتوان نام برد؟
اصل و ذات فمينيسم اين نيست كه بخواهد بگويد شخصيت زن بالاتر است يا حق و حقوق بيشتري دارد. اين يك چيز نسبي است كه در هر جامعه با توجه به مختصات خاص همان جامعه به افراد اطلاق ميشود.
پس با اين توضيحات در فيلمهاي شما خبري از موضع منفي در قبال مردها نيست و فقط معتقديد بايد حقوق يكساني با آنها داشته باشيد؟
دقيقا. به نظرم فرهاد شخصيت مرد فيلم يك شخصيت مستقل و خاص خودش را دارد، در فيلمهايم هم مردها يك كاريكاتور نبودهاند كه بگويم آن ها را نگاه كنيد، آن ها بد هستند. شخصيتهاي مرد فيلمهاي من هم حق و حقوقي دارند و خيلي جاها به اين مسئله پرداختهام. در «شيفت شب» هم آدم بد و خوب نداريم، مرد و زن شخصيتهايي خاكستری اند كه هر كدام فارغ از جنسيت حق و حقوق خودشان را دارند.
مدتي پيش پس از ده سال «يك شب» به عنوان نخستين فيلمتان در مقام كارگرداني اكران شد. الان هم قرار است كه چهارمين فيلمتان در جشنواره اكران شود. يعني در فاصله ي دو سه ماهه نخستين و آخرين فيلم شما براي نخستينبار توسط مخاطب ديده ميشود. از آن دسته اتفاقهاي بديع و جالب كه فقط در سينماي خودمان رخ ميدهد! بدون شك ده سال زماني است كه آدمها ميتوانند به راحتي تغييراتي اساسي كنند. خودتان فكر ميكنيد مخاطب با ديدن «يك شب» و «شيفت شب» حداقل در زمينه كارگرداني تفاوتي در نگاه و شيوه كارگرداني نيكي كريمي احساس خواهد كرد؟
قطعا. اما يادمان باشد اين تغيير اسمش تجربه است. ولي شما هيچوقت سليقه، زيباييشناسي، علايق و مسائل روحي و روانشناسي را عوض نميكنيد. آن ها درون شما نهادينه شدهاند.
هر روز كه كتاب جديدي ميخوانيد، سفر ميرويد، با آدمهاي متفاوت و جديد معاشرت ميكنيد و اصلا هر روزي كه زندگي ميكنيد چيزهاي جديدي به فايل ذهني شما اضافه ميشود كه نامش تجربه بيشتر است.
اين تجربه بيشتر قطعا به شما كمك ميكند كه بتوانيد با حفظ تمام آن چيزهايي كه در ذهنتان هست و دوست داريد گاهي مسير متفاوتي را طي كنيد يا آن مسيري كه ميرفتيد را دقيقتر و با زاويه نگاه قويتري ادامه دهيد. براي من هم دقيقا چنين اتفاقي افتاده است.
اين تجربه بيشتر قطعا به شما كمك ميكند كه بتوانيد با حفظ تمام آن چيزهايي كه در ذهنتان هست و دوست داريد گاهي مسير متفاوتي را طي كنيد يا آن مسيري كه ميرفتيد را دقيقتر و با زاويه نگاه قويتري ادامه دهيد. براي من هم دقيقا چنين اتفاقي افتاده است.
در زمان سوت پايان ميگفتيد كه هيچوقت از اين كه از بازيگران معروف يا سوپر استار استفاده كنيد هراسي نداريد چرا كه ميتوانيد از آنها بازيهايي را بگيريد كه شبيه بازيهاي قبليشان نباشد. در «شيفت شب» هم با محمدرضا فروتن همكاري كرديد؛ بازيگري كه تجربههاي مشترك زيادي جلوي دوربين با هم داشتهايد. در اين جنس همكاري جديد كه شما كارگردان هستيد و او بازيگر، شرايط چگونه گذشت؟
محمدرضا فروتن از همكاران بسيار خوب من است كه تجربههاي بازيگري بسيار خوبي با هم داشتهايم. اتفاقا از مدتها پيش منتظر بوديم فرصتي فراهم شود تا بتوانيم در چنين موقعيتي با هم همكاري كنيم كه به نظرم فيلم سينمايي «شيفت شب» همان موقعيتي بود كه ما دنبالش بوديم. البته نه اين كه بخواهيم به زور اين همكاري را شكل دهيم ،بلكه نقشي كه در فيلم وجود دارد كاملا به ويژگيها و تواناييهاي فروتن نزديك بود و به همين دليل به سراغ او رفتم.
خدا را شكر فروتن هم بسيار جدي با نقش برخورد كرد و از آن دسته نقشهايي است كه خودش هم خيلي آن را دوست داشت و برايش زحمت زيادي كشيد. من انتخابم براي نقش از همان اول محمدرضا فروتن بود و او هم بدون هيچ مشكلي بلافاصله پس از اين كه فيلمنامه را خواند آن را قبول كرد.
انتخاب ليلا زارع چگونه بود؟
او هم نخستين انتخاب من بود و بدون هيچ مشكلي با هم به توافق رسيديم. در كل تيم بازيگري بسياري خوبي براي اين كار چيده شد كه رضايت كاملم را به همراه داشت. چيدمان اين تيم بازيگري هم حاصل مدتها فكر كردن بود.
مهمترين چيزي كه به عنوان كارگردان از تيم بازيگريتان در طول كار خواستيد چه بود؟
همان اول به همه گفتم كه قرار است يك ماه با هم كار كنيم، آيا تمركز داريد؟ آيا شرايط روحي و رواني و زندگيتان خوب است؟ استرس و نگراني خاصي نداريد؟ به هر حال چون خودم هم بازيگر هستم همكاران زيادي را ديدهام كه سر كار استرس زيادي دارند، بخشي از حواسشان به كار است و بخش ديگر درگير اتفاقات روزمره زندگيشان، مثلا ناگهان موبايلشان زنگ ميخورد و بعد فكرشان درگير چيزهاي ديگري ميشود كه تمركز آن ها را جلوي دوربين ميگيرد.
همان روز اول گفتم در اين فيلم نميخواهم از اين دست بازيگران در تيم حضور داشته باشند. به آن ها گفتم اين فيلم براي من بسيار مهم است و دوست دارم نقشي كه بازي ميكنيد هم براي شما خيلي مهم باشد. اين باعث شد تيمي در كار حضور داشته باشند كه حتي وقتي تايم كاري خودشان تمام ميشد همچنان سر صحنه حضور داشتند و پيگير اتفاقات بعدي ميشدند.
همان روز اول گفتم در اين فيلم نميخواهم از اين دست بازيگران در تيم حضور داشته باشند. به آن ها گفتم اين فيلم براي من بسيار مهم است و دوست دارم نقشي كه بازي ميكنيد هم براي شما خيلي مهم باشد. اين باعث شد تيمي در كار حضور داشته باشند كه حتي وقتي تايم كاري خودشان تمام ميشد همچنان سر صحنه حضور داشتند و پيگير اتفاقات بعدي ميشدند.
گفتيد به بازيگران اين نكته را گوشزد كردهايد كه اين فيلم برايتان خيلي مهم است. اهميتش از منظر خاصي است؟
نه. در تمام كارهايي كه انجام ميدهم اين نگرش وجود دارد. به هر حال زماني كه فيلمي ساخته ميشود همه ما وقت و سرمايه مالي و معنوي زيادي را براي آن صرف ميكنيم و طبيعتا بايد از جان و دل برايش مايه بگذاريم. دوست ندارم در فضاي كاري كه ميكنم كارمندي باشد و هر كسي فقط به كار خودش فكر كند و تمام.
در كارهايي كه ميسازم، سعي ميكنم كاري كنم كه همه عوامل با قلب خود درگير كار باشند و آنها هم به اندازه ای كه كارگردان خود را وقف فيلم ميكند به كاري كه ميكنند اهميت و بها بدهند و تمركز داشته باشند.
در اين كار هم تهيهكننده خودتان هستيد. قاعده تهيهكنندگي حداقل در سينماي ايران اين گونه نيست و به دليل هزار و يك مدل هزينه و صرفهجويي هر بيشتر تهيهكنندهها دوست دارند عوامل كارمندگونه بيايند كار خود را روتين انجام بدهند و بروند.
نه لااقل اين شيوه من نيست و خدارا شكر شيوه هيچ كدام از كساني كه با من در اين فيلم كار كردند هم نبود. همه كار را دوست داشتند و با ايمان سركار آمدند.
قبل از آغاز جشنواره فجر خيليها معتقدند اين جشنواره با همه حواشي و حاشيههايش هنوز هم انگيزه مهمي براي فيلمسازان محسوب ميشود و مهمترين اتفاق سينماي ايران است. اما بعد از جشنواره ناگهان موضع خيلي از سينماگران درباره حرفي كه زده بودند ١٨٠ درجه تغيير ميكند. به نظر شما علت اين تغيير موضع چيست؟
جشنواره فجر محلي است براي ديده شدن فيلمهاي توليد شده در يك سال سينمايي و در حقيقت تقويم سينماي ايران محسوب ميشود. من خودم در بیست و پنج سال گذشته خاطرات زيادي از اين جشنواره داشتهام و بايد بپذيرم كه سينما سليقهاي است و به هر حال من در داوريهايي كه خودم داشتهام هم ميدانم كه يك نفر جايزه ميگيرد و يك نفر نه. مهم نفس اين گردهمايي است.
امسال به عنوان بازيگر با دو كار در جشنواره فجر حضور داريد. «چهارشنبه ١٩ ارديبهشت» نخستين فيلم وحيد جليلوند و «مرگ ماهي» فيلم جديد روحالله حجازي. از فيلم اول وحيد جليلوند بگوييد. كار كردن با اين كارگردان كه سابقه خوبي در برنامهسازي تلويزيون و كارگرداني تئاتر دارد و حتي چندين تجربه بازيگري موفق هم در كارنامه كارياش ديده ميشود چگونه بود؟
وحيد جليلوند را دورادور ميشناختم و درباره كارهايي كه كرده بود از قبل اطلاعاتي داشتم ولي در واقع قبل از هر چيز فيلمنامهاي كه برايم فرستادند بسيار وسوسهانگيز و جذاب بود. اما در آشنايي رودررو با او متوجه شدم با هنرمندي بسيار آرام، با شخصيت، دوستداشتني و باسواد مواجه هستم و اين برايم جالب بود كه حتي در زمان فيلمبرداري و در اوج كار هم ذرهاي از ميزان متانت، آرامش و صبوري او كم نشد.
در اين فيلم نقش بسيار سختي داشتم. از طرف ديگر لوكيشنهاي فيلم متعدد و بسيار عجيب بود و من در كمتر فيلمي لوكيشنهايي با اين مختصات ديده بودم و همين مسئله حضور در اين فيلم را برايم جذابتر ميكرد. «چهارشنبه ١٩ ارديبهشت» فيلم بسيار خوبي است و براي كارگردان جوان آن آرزوي موفقيت ميكنم.
در اين فيلم نقش بسيار سختي داشتم. از طرف ديگر لوكيشنهاي فيلم متعدد و بسيار عجيب بود و من در كمتر فيلمي لوكيشنهايي با اين مختصات ديده بودم و همين مسئله حضور در اين فيلم را برايم جذابتر ميكرد. «چهارشنبه ١٩ ارديبهشت» فيلم بسيار خوبي است و براي كارگردان جوان آن آرزوي موفقيت ميكنم.
مارلون براندو جمله جالبي دارد كه ميگويد« نقشهاي سخت حكم يك چكش براي بازيگر را دارد كه او را صيقل ميدهد.»
دقيقا و امسال در نقشهايي كه بازي كردم همين حس را دارم. خب اين فشار و سختي بزرگترين لذت براي كسي است كه بازيگري را دوست دارد.
در «سوت پايان» خودتان عهدهدار يكي از نقشهاي اصلي بوديد اما در «شيفت شب» به عنوان بازيگر نشاني از شما ديده نميشود. چرا؟
خودم نخواستم. از ابتداي نگارش فيلمنامه خودم را در قالب نقش نديدم. و لزوما فكر نميكنم اگر يك بازيگر فيلمساز فيلم ميسازد يا تهيه ميكند خودش بايد به زور در فيلم باشد.
تا به حال شده تجربه كارگردانيتان را سر صحنه فيلمهايي ببريد كه فقط به عنوان بازيگر در آنها حضور داريد؟
نه خدا را شكر تا به حال اين اتفاق رخ نداده و اصلا هم تمايلي ندارم رخ دهد. گاهي در بعضي كارها كه حاضر ميشوم، ميبينم برخي از بازيگران به كارگردان ميگويند فلان صحنه را اين گونه بگير يا جاي دوربين اينجا بهتر است. اين كار اصلا درست و حرفهای نيست و از نظر من توهين به كارگردان است.
بازيگر يك سري وظايف دارد، يكي از وظايفش اين است كه كاملا در اختيار كارگردان باشد. خيلي از بازيگران ما به همين دليل كه ميخواستند سر صحنه كارگردان ديگري وارد مقوله كارگرداني شوند از صحنه محو شدهاند. اگر بازيگري دوست دارد كارگرداني كند، خب فيلم خودش را بسازد. البته اين را هم بگويم حرف من به اين معني نيست كه بازيگر آن چه را به ذهنش ميرسد با كارگردان فيلم مطرح نكند و پيشنهادهاي خود را براي بهتر شدن اثر ارايه ندهد، فقط دادن اين پيشنهادات بايد در همان حد پيشنهاد بماند و استفاده كردن يا نكردن آنها بايد به عهده كارگردان باشد.
شما يكي از پرافتخارترين و بينالملليترين چهرههاي سينماي ايران هستيد. هم كانديدا بودهايد، هم جايزه گرفتهايد، هم داور بودهايد و هم رييس هيئت داوران. در سالهاي اخير به ويژه بعد از دريافت نخستين اسكار سينماي ايران توسط اصغر فرهادي نگاه سينماي جهان به سينماي ايران را چگونه ديدهايد؟ يا به عبارت ديگر خارج از ايران چه تعريفي درباره سينماي ايران ارايه ميشود؟
ببينيد ما يكي از كشورهاي مورد توجه جهان در زمينه سينما هستيم. همين حد به نظرم كافي است كه مخاطبان داخلي بدانند وقتي در جشنوارهای قرار است فيلمي از ايران به نمايش درآيد از قبل همه هيجانزدهاند و كاملا اميدوارند كه قرار است در سالن شاهد تماشاي يك فيلم خوب باشند. با توجه به اين كه در جشنوارههاي متعددي داوري كردهام به خوبي اين نكته را ميدانم.
برگرديم به جشنواره فجر و دو تا سوال كوتاه و نوستالژيك، نخستين اتفاقي كه در جشنواره فجر برايتان افتاد و حسابي غافلگيرتان كرد، چه بود؟
براي فيلم «عروس» نامزد شده بودم و شب اختتاميه صندليم كنار خانم فريماه فرجامي بود.
ديالوگي هم بين شما رد و بدل شد؟
بله. يادم هست كه خانم فرجامي كه به معناي واقعي كلمه خانم است وقتي من را ديد گفت اميدوارم جايزه را ببري كه البته خودشان براي فيلم «پرده آخر» آن را به دست آوردند.
دولت جديد با شعار «تدبير و اميد» كار خود را آغاز كرد و امسال همهچيز از صفر و صد در اختيار تيم فرهنگي دولت جديد بوده است. در اين يك سال چقدر تدبير ديديد و چقدر اميد؟
با گذشت يك سال و نيم از روي كار آمدن دولت تدبير و اميد نميتوان توقع داشت كه تمامي خواستههاي عميق معطلمانده و فراموش شده در عرصه فرهنگ به يك باره به جريان بيفتد.
همه ما سينماگران با هر رويكردي كه نسبت به مسائل فرهنگي كشور داشته باشيم به دنبال موفقيت و آرامش در سينما هستيم. اين دولت ميتواند با برنامههاي فرهنگي بلندمدت، هنرمندان را گرد هم جمع كند و با تدبير اجازه ندهد هيچ فيلمي هنوز رنگ پرده نديده، زنداني آرشيوها شود و گرد كهنگي به خود بگيرد و البته با كاشتن بذر اميد در دل فيلمسازان آنها را براي پرداختن به موضوعات و سوژههاي مهم اجتماعي ترغيب كند.
من فكر ميكنم حضور گسترده فيلمسازان جوان با سلايق و رويكردهاي متفاوت در عرصه فيلمسازي در سيوسومين دوره جشنواره فيلم فجر همه نشان از آن دارد كه رويكرد فرهنگي دولت جديد تكرار تجربههاي شكستخورده گذشته نيست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر