حضور نیکی کریمی به عنوان داور جشنواره SEMINCI در اسپانیا که این روزها در حال برگزاریست و تا نهم ابان ماه هم ادامه دارد من را به سفر درونی اسپانیا برد،به داستان به یادماندنی دن کیشوت که سروانتس اسپانیایی ان را در روزگاری نوشت که هنوز هم بعد از گذر این همه سال از مرزهای اسپانیا عبور کرد و همه جای دنیا تبدیل به اثری ماندگار شد،وقتی زندگینامه ی سروانتس را مرور کردم به این مطلب هم رسیدم که برای مدتی در VALLADOLID اسپانیا زندگی کرده،جایی که الان جشنواره SEMINCI در حال برگزاری است و مثل این که از خانه ی قدیمی منتسب به سروانتس در این شهر هنوز نگهداری می شود .
به یاد کتاب«به یاد کاتالونیا »افتادم که درباره ی جنگ داخلی اسپانیاست و جرح اورول نویسنده ی انگلیسی در حقیقت سفرنامه ی تکان دهنده خودش را در ان موقعیت عجیب روایت می کند.
از شعر اسپانیا شعر های زیبای لورکا را با ترجمه های روان احمد شاملو به یاد می اورم و از سینمای اسپانیا سینمای بونوئل که سینمایی فراتر از اسپانیا بود.
از شخصیت های به یادماندنی سینمای اسپانیا به نظرم زورو بود،با ان لباس خاص خودش و ان اسب و شمشیر که همیشه اماده کمک به دیگران است و قهرمان دوران نوجوانی بچه های یک نسل به حساب می امد.
از فوتبال اسپانیا هم که نمی شود گذشت، از بازیکنان مطرحی که باز هم فراتر از اسپانیا به دل دوستداران فوتبال در سراسر دنیا راه پیدا کردند.
از سینمای امروز اسپانیا اطلاع چندانی ندارم، هر چند می توان حدس زد سینمای فراگیر امریکا شاید چندان مجالی به رونق سینمای اسپانیا ندهد ،با این که فیلمسازان اسپانیایی که راهی هالیوود می شوند اثار مطرحی می سازند مثل الخاندرو امنابار که فیلم تاثیر گذار دیگران را ساخت.
(عنوان ترانه ی ناسروده مربوط به شعری از لورکا شاعر اسپانیایی است)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر