فیلم سینمایی یک شب را دیدم
،بعد از ده سال که از تولید این فیلم گذشته شرایطی به وجود امده تا در یک
اکران محدود و در گروه سینمای هنر و تجربه امکان دیدن این فیلم فراهم شود.
یک شب داستان دختری به نام نگار است که یک شب را تا صبح در خیابان های شهر به صبح می رساند،او با سه مرد مختلف برخورد می کند و سوار بر ماشین های هر کدام قصه ای شکل می گیرد،نگار که نقش او را هانیه توسلی به خوبی بازی کرده سفری را در دل شب اغاز می کند،هر چند برخلاف شهرزاد قصه گوی هزارو یک شب در این سفر، مردان قصه هستند که روایتگر داستان ها می شوند و نگار بیشتر در سکوت گوش می دهد .
از مادر نگار فقط صدای خارج از قابی را می شنویم،مادری که باعث سرگردانی دخترش می شود.
نیکی کریمی در مصاحبه ای به تحقیقات میدانی که قبل از تولید اثر داشته اشاره کرده ،هیچ تردیدی نیست که اسیب های اجتماعی و شخصیتی که در فیلم به ان ها اشاره شده امری واقعی هستند و هیچ بزرگنمایی صورت نگرفته ولی شاید موضوع قابل بحث مواجه شدن یک زن با سه مردی است که هر سه به نوعی دچار اسیب های خاص اجتماعی و روانشناسانه هستند ،مرد چهارم که نگار تلاش می کند او را پیدا کند و غایب بزرگ فیلم یک شب است شاید قصه ای متفاوت از این سه مرد داشته باشد،چیزی که تا حدودی با شواهد موجود می توان حدس زد .
هر چند با یک ارزیابی شتابزده می توان «یک شب »را فیلمی در دفاع از حقوق فرهنگی و اجتماعی زنان دانست ولی به نظرم با نگاهی منصفانه یک شب با نگاهی انسانی فقط روایتگر قصه ای هست که اسیب های اجتماعی جامعه را به تصویر کشیده و فارغ از شعارزدگی داستانش را تعریف کرده است.
نیکی کریمی در یکی از مصاحبه هایش عنوان کرده که موقع نوشتن فیلمنامه یک شب به داستان ناتوردشت سالینجر فکر می کرده ،هولدن شخصیت جستجوگری که خودش هست و در مواجه با دنیای از خودبیگانه ای که با ان مواجه می شود مسائل مختلفی را تجربه می کند،نگار در یک شب هم در مقایسه با هر سه شخصیت مرد فیلم در حقیقت خودش هست و چیزی برای پنهان کردن ندارد.
مرد اول تلاش می کند برای دروغ و خیانت خودش توجیه های خاصی عنوان کند که به نظرم علت اصلی گرایش افراد به خیانت نیست، بلکه فقط توجیهاتی به شمار می رود برای دفاع شخص از مسیری که انتخاب کرده است.
مرد دوم فرد تحصیل کرده ای است که به نظر می رسد نقابی بر چهره زده و پشت تعبیر های فلسفی و شاعرانه پنهان شده و باز هم خودش نیست .
مرد سوم هم انسان هنرمندی هست که با وجود تزهای روشنفکرانه ای که دارد به نظر می رسد دچار اختلال های شخصیتی است .
شاید اگر داستان یک شب ،مواجه شدن یک مرد در طول یک شب با سه زن مختلف بود باز هم تا حدودی امکان طرح همین مسائل به گونه ی دیگری وجود داشت،پس اگر نگاه فیلمساز را نگاهی انسانی در نظر بگیریم بهتر می توان با فیلم یک شب ارتباط برقرار کنیم .
دکوپاژ و میزانسن فیلم یک شب با توجه به نوع روایت انتخاب شده و به نظرم منطبق با نوع داستانگویی اثر است ،از شب هم به لحاظ زیباشناسی بصری و هم برای کمک به روایت داستان و شاید نوعی تعبیر نمادین نیز کمک گرفته شده ،هر چند فاصله گذاری های میان سه روایت هوشمندانه انتخاب شده و در خدمت جلو بردن خط اصلی داستان هست ولی به نظرم امکان نمایش تضادهای موجود میان فضای شبانه شهر با روایت به جذابیت اثر کمک می کرد.
نماهای درون ماشین در قاب های جداگانه هستند و به نظرم از نماهای دو نفره استفاده نشده بود(به جز نمای دو نفره نگار و مرد تحصیل کرده(دکتر)، موقع خوردن نسکافه در ماشین) که به جدا بودن دنیای نگار با ادم هایی که در مواجه با ان ها قرار می گیرد تاکید خوبی صورت گرفته،استفاده از نمای نقطه نظر به شکل گرفتن این قضیه کمک کرده است .
شاید بهتر است داستان یک شب را مواجه شدن یک انسان که خودش هست با انسان هایی که بیشتر پشت نقاب های خود پنهان هستند،بدانیم .
یک شب اولین تجربه فیلمسازی نیکی کریمی در ساخت فیلم بلند به حساب می اید،فیلمی که ده سال قبل ساخته شد و با این که در جشنواره های مختلفی دیده شد و مورد توجه قرار گرفت ولی از اکران در کشور محروم ماند.
نوع قصه گویی و روایت در این فیلم شاید با فرمول های رایج فیلمسازی متفاوت باشد ولی به هر حال جذابیت ها و سادگی خاصی در دل خود دارد که میان هیاهوی سینمای پر زرق و برق هنوز هم باید دیده شود.
سکانس پایانی فیلم در ان نمای تاثیر گذار وقتی نوای دلنشین موسیقی شنیده شد شروع داستانی دیگر است،داستان یک شب تمام نمی شود ...