پنجشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۴

مصاحبه نیکی کریمی با نشریه دیده بان

نیکی کریمی با نشریه دیده بان مصاحبه ای  داشته که در شماره پنجاه و هشت،ابان ماه منتشر شده ، در این گفتگو نیکی کریمی به مسایل مختلفی درباره ی سینما و فیلم ها ،کتاب ها و...پرداخته و به سوال های ارش نصیری پاسخ داده که نقل می کنم 

در مورد شما و کار شما خیلی نوشته شده و ما این بار می خواهیم با شمابیشتر به عنوان یک بانوی موفق که در جنبه های مختلف موفقیت داشته صحبت کنیم و بیشتر نگاه شما درباره موفقیت را بررسی کنیم شما خیلی زود ستاره شدید و با وجود  ان که سن خیلی کمی که داشتید ،جنبه های دیگر تکمیل شخصیت و توانایی هایتان را فراموش نکردید و همان موقع وقتی در اوج شهرت قرار گرفته بودید ،ترجمه را شروع کردید و برای تحصیل طراحی صحنه به خارج  از کشور رفتید، یعنی همیشه متفاوت نگاه کردید و هیچ وقت جذب ان همه شهرت زود هنگام نشدید و انگار همیشه دنبال چیزهای دیگری بودید شما به دنبال چه چیزی بودید و نگاه شما به زندگی و موفقیت چگونه بود؟

من هیچ وقت به مسایل سطحی نگاه نمی کنم،اهل کتاب و ادبیات هستم و از زمانی که به مدرسه رفتم همین  وضعیت و علاقه مندی را داشتم بنابراین نمی توانم به مسایل نگاه سطحی داشته باشم.

وقتی هم که  بازیگری را شروع کردم برایم مهم نبود که ده تا فیلم بازی کنم و به یک باره تبدیل به یک ادم خیلی مشهور شوم.از همان اول این موضوع برایم مهمترین بخش ماجرا نبود.

همیشه برایم مهم بود که این کار را عمیق شروع کنم و بتوانم یاد بگیرم .یعنی حتی وقتی اول کارم بودم،دیدم دیدی سطحی و خامی نبود و دید پخته ای داشتم به خاطر این که مجله فیلم و مجلات مختلف دیگر را می خواندم و می دانستم که اگر ادم می خواهد پایش را در جای درست بگذارد لازم نیست ده تا فیلم در یک ان بازی کند،این برای ادم یک شهرت گذرا و سطحی ایجاد می کند.




یعنی همان موقع هم این جوری فکر می کردید؟

بله .همان موقع یک عالمه پیشنهاد کار داشتم اما هیچ کدام را نرفتم و سعی کردم صبر کنم تا کارگردان های مطرح با من تماس بگیرند که گرفتند .

فیلم اقای کیمیایی را کار کردم و بعد هم فیلم اقای مهرجویی را. هم زمان راجع به سینما می خواندم و فیلم می دیدم ،البته فیلم که همیشه می دیدم اما از این مقطع خیلی با دقت بیشتر و موشکافانه می دیدم و این ها باعث می شد که هیچ وقت اسیر جو پر زرق و برق و نام و شهرت نشوم .




کتاب هایی که ان زمان می خواندید چه کتاب هایی بود؟کتاب هایی در حوزه ادبیات و فیلم یا کتاب های روان شناسی؟ایا زندگی ادم های موفق را هم می خواندید ؟

هیچ وقت یک مدل کتاب نخوانده و نمی خوانم .همان زمان با وجود این که کتاب های رمان ایرانی و خارجی را همیشه می خواندم و می خوانم،کتاب های مربوط به تکتیک های مختلف بازیگری،تکنیک های فیلمسازی و البته کتاب های مربوط به خودشناسی را هم می خواندم .

خودشناسی را انگار خیلی زیاد علاقه داشتید چون بعدا کتابی در حوزه ذن و هایکو ترجمه کردید که نشان از علاقه ویژه شماست؟

بله،خیلی علاقه داشتم،من از همان اول هدفم خودشناسی بود یعنی می خواستم کاری کنم که بدانم این کارکه الان دارم انجام می دهم کار درستی است.

باید از نظر خودشناسی به جایی می رسیدم که مثلا تصمیم بگیرم می خواهم تا اخر عمرم یک سینماگر باقی بمانم و این تصمیم،تصمیم بزرگی بود .

منظورم از سینماگر بودن این نیست که صرفا می خواهم بازیگری باشم که می خواهد پول دربیاورد بلکه کسی که می خواهد چیزهایی را روایت کند که درست می داند .

من همیشه قصه هایی را در ذهنم داشتم که دوست داشتم روایتشان کنم و این قصه ها از طرق مختلف به ذهنم می امدند،از فیلم هایی که می دیدم،از تخیلاتم و از کتاب هایی که می خواندم و می دیدم که چقدر دوست دارم چنین فیلمی بسازم ،همان موقع ها بود که من در چند تا از
فیلم ها دستیار عباس کیارستمی شدم و ایشان هم تاثیر زیادی روی من داشت.

من همان موقع یک داستان کوتاه نوشته بودم که ایشان خیلی دوست داشت و می گفت این را حتما باید بسازی و من ان را به صورت یک فیلم کوتاه ساختم .

در ان فیلم هایی که با هم کار می کردیم،انتخاب بازیگر و عکاسی و همه این ها را من انجام دادم و طی یک فرایند رسیدم به ساخت فیلم اولم و باقی ماجراها.


در ان زمان ایا انسان برجسته خاصی الگویتان برای پیشرفت و موفقیت بود؟

نمی توانم یک نفر خاص را اسم ببرم وهیمن قدر بگویم که من هم مثل همه تحت تاثیر تعدادی از بزرگان از ایرانی و خارجی بودم .

وقتی داستان زندگی ادم های مختلف را می بینی با خودت می گویی که چقدر خوب است این انسان این قدر ازاده است یا ازاداندیش است یا این که خودش است و...این خصلت ها همیشه برایم مهم بوده و هنوز هم هست.

می توانید اسم هم ببرید؟

واقعا نمی توانم از یک نفر اسم ببرم چون همان طوری که گفتم از افراد موفق زیادی الگو گرفته ام مثلا من سال هاست اپرا وینفری را دوست دارم ،همیشه مجله هایش را می خوانم و یک زمانی بیشتر برنامه هایش را می دیدم تا این که خودم هم به شوی اپرا در شیکاگو دعوت شدم و ایشان با من مصاحبه کرد .

کسانی که روی من تاثیر داشتند در دوره های مختلف فرق داشتند ،مثلا یک موقعی رومن رولان است،یک موقعی می تواند میلان کوندرا باشد و بین زنان موفق وقتی که نوجوان بودم اوریانا فالاچی رو دوست داشتم،در موقعیت های مختلف ادم های مختلفی بودند که تحسینشان می کردم .

از کتاب هایی که می خواندید یا کسانی که می دیدید کسی بود که دوست داشته باشید نقشش را بازی کنیدیا فیلمش را بسازید؟

وقتی خیلی جوان بودم اناکارنینا را خیلی دوست داشتم و از شخصیتش خیلی خوشم می امد،بعدا همیشه خودم را در کارهای سیمون دوبوار می دیدم و خانم هایی که در قصه هایش هستند را دوست داشتم ،همیشه این فکر توی ذهنم بود که اگر فیلمش ساخته می شد چقدر خوب بود .

از قصه ها و رمان های فارسی کارهای سیمین دانشور رادوست داشتم و با خودم می گفتم کاش یک زمانی ساخته شود و من هم نقشش رابازی کنم.





شما از اپرا وینفری صحبت کردید که اگر بشود در مورد ان مصاحبه که با شما شد هم حرف می زنیم اما نکته مهمی که در مورد زندگی ایشان وجود دارد این است که او یک انسان خود ساخته بود که از فقر و از صفر شروع کرد و با تلاش و پشتکار به یک موفقیت بزرگ رسید و به یک شخصیت جهانی تبدیل شد .از بانوانی که در ایران هستند کسانی هستند که با زحمت و تلاش کارافرینان بزرگی شده اند و تاثیرات اجتماعی بزرگی گذاشته اند ایا از بین بانوان موفق ایرانی کسانی مد نظرتان بود که...

ببینید.من همیشه وقتی به جشنواره های جهانی می روم،وقتی از من می پرسند مثال هایم از نمونه های خارجی نیست،ان جا می گویم خانم های ایرانی را شما نمی توانید با خانم های کشورهای دیگر مقایسه کنید چون ایران کشور متفاوتی است .

ان جا می گویم ما در تمدن و فرهنگ کشور باسابقه ای هستیم و تمدن و فرهنگ سال ها پیش،از کشور ما به وجود امده .

ما یک کشور قدیمی و باستانی هستیم و بنابراین در کشور ما،بدون ان که بخواهم شعار بدهم ازادی زنان سال هاست که به دست امده است،در فرهنگ ما زن موقعیت محکمی در خانواده دارد.

من به عنوان کسی که سال هاست دارم سفر می کنم و خارج از کشور زندگی کرده ام می توانم این ها را بگویم .


درست است که ما کشور مردسالاری داریم ولی خانم های ایرانی سال هاست دارند زحمت می کشند و کار می کنند و ما پزشک ،استاددانشگاه ،وکیل و حقوقدان و ادم های تاثیرگذار بانو کم نداریم.

خیلی کسانی داریم که در دوره های مختلف و در حوزه های مختلف جریان ساز شده اند البته ما جریان سازی را زمانی بیشتر به خاطر می سپاریم که این جریان سازی مکتوب شده باشد.

این ادم ها هیچ وقت کم نبودند و اگر بخواهیم در حوزه ادبیات بگویم همین سیمین دانشور یا سیمین بهبهانی و خیلی های دیگر.

ما متاسفانه فیلم حضور شما در برنامه اپرا وینفری را ندیدیم در این برنامه با شما درباره چه موضوعی صحبت شده بود و بیشتر روی چه بخشی از کارکترتان صحبت شده بود؟

در ان برنامه ما چهار ،پنج نفر از بانوان فیلمساز بودیم و موضوع برنامه هم بررسی کار زنان فیلمساز در خاورمیانه بود.

این یک موفقیت بزرگ بود چون اپراوینفری با تیم بزرگی که دارند کل دنیا را رصد می کنند و انسان های موفق و تاثیرگذار را به برنامه شان دعوت می کنند .شما گفتید که دورادور خیلی خوب ایشان را می شناختید از نزدیک این بانوی موفق و تاثیرگذار را چگونه دیدید؟

ایشان یکی از ادم هایی است که من تحسینشان می کنم چون نشان می دهد موفقیت مرز ندارد و تو می توانی بدون ان که کسی دستت را بگیرد به هر جایی که بخواهی برسی .

متاسفانه یک باور غلط بیشتر بین خانم ها وجود دارد که فکر می کنند همیشه باید یکی باشد که کمکشان کند یا یک موقعیت را برایشان فراهم کند،این خانم از فقر شروع می کند،با خیلی تبعیض نژادی ها مبارزه می کند،به سختی رقابت می کند چون شغل او را می خواستند به کس دیگری بدهند و در نهایت شویی را به وجود می اورد و دران درباره مسایل مردم صحبت می کند و بسیار موفق می شود .بعد به یک شخصیت تاثیرگذار جهانی تبدیل می شود و خیریه هایی که دارد را هم که می دانید.

اجازه بدهید برگردم به سوالی که پیشتر پرسیدم و شمایک جواب مشخص ندادید پرسیده بودم درباره بانو یا کارکتری از قصه ای که شما دوست داشته باشید نقشش را بازی کنید در مورد اوریانا فالاچی گفتید و مثال های دیگری از کسانی گفتید که دوستشان دارید یا تحسینشان می کنید اما مشخصا به کارکتری اشاره نکردید که دوست دارید بازی کنید یا فیلمش را بسازید

نقش هایی که من دوست دارم بازی کنم خیلی زیاد است اگر بخواهم از معاصرین نام ببرم همان طوری که قبلا هم گفتم کارکترهای قصه های سیمین دانشور را دوست دارم و خیلی دوست دارم این قصه ها زمانی ساخته شود و من هم در ان ها بازی کنم.

یکی دیگر از نکاتی که در مورد شما وجود دارد این است که شما سال هاست دارید کار می کنید وهمیشه استایل خودتان را به عنوان ستاره حفظ کردید .این مشخصا به یک ریاضتی احتیاج دارد که ادم سال ها خودش را حفظ کند و به اصطلاح ساده تر ،خیلی چیزها را نخورد ،خیلی جاها نرود و خیلی کارها را نکند و همیشه و همه جا مواظب خودش باشد هم در ارتباط با زیبایی و هم در ارتباط با مسایل دیگر ،یک ستاره چگونه باید استایل خودش را حفظ کند؟

من اگر بخواهم جواب شما را به شکل متفاوتی بدهم باید بگویم که همه این ها مربوط به این  می شود که شما هدف داشته باشید.

مشخص است که یک سری چیزها کنار می رود و یک سری چیزهای دیگر در اولویت قرار می گیرد.

مثلا من باید بیشتر وقتم را بگذارم برای نوشتن و مطالعه و تمرکز روی کارم برای این که فیلمسازم بازیگرم ،باید عکس بگیرم و در این حوزه هم حضور داشته باشم و...باید همه این کارها را انجام بدهم تا کارم خروجی درستی داشته باشد .

شما یک موقعیت ویژه دیگر هم دارید چون از نظر فکری یک روشنفکرید و روشنفکران عموما روی ظاهر تمرکز ندارند،از طرف دیگر یک ستاره سینما هستید و باید  روی ظاهرتان توجه و تمرکز داشته باشید از این لحاظ یک  موقعیت خاص دارید.

به هر حال کارما سینما هم هست و چون از ما عکس گرفته می شود و دیده می شویم،باید به خودمان برسیم و من اصلا با این قضیه مسئله ای ندارم ،یعنی فکر می کنم این موضوع اگر اولویت یک نباشد،اولویت دوم و سوم هست و من باید به این مسایل توجه داشته باشم.

می خواستم بگویم جمع کردن دو نقطه مقابل کنار هم باید خیلی سخت و ویژه باشد خیلی از ستاره های ما صحبت از شعر و داستان هم می کنند اما نه این سطح از کار و ترجمه از  سلینجر و ترجمه هایکو و...بگذریم.موسیقی مورد علاقه تان چیست؟

من همه جور موسیقی را گوش می کنم .ایرانی ،خارجی ،موسیقی کلاسیک ،موسیقی سنتی ایرانی از همه این ها کارهای خوب را می شنوم و دنبال می کنم.




جدای از بازیگریتان که طبیعتا بر اساس سلیقه های مختلف است و البته انتخاب شما فیلمسازی شما یک خط سیر مشخص و واضح دارد و انگار همیشه دغدغه بیان مسایل اجتماعی شما را به سمت ساختن می کشاند.

از همان« داشتن یا نداشتن» این خط سیر مشخص است که موضوع ناباروری را مطرح کردید ایا این تلقی درست است و شما بیشتر به خاطر دغدغه های اجتماعیتان فیلم می سازید؟

تا این جا که این طور بوده چون خودم فیلمنامه هایم را می نویسم باید یک چیزی وجود داشته باشد که روی من تاثیر می گذارد و دوست دارم راجع به ان صحبت کنم و فیلم بسازم.

مثلا فیلم اخرم «شیفت شب »،راجع به موضوعی بود که در این سال ها مردم ما با همه وجود با ان درگیر بودند .چون این تحریم ها و سختی های ناشی از ان خیلی روی ان ها تاثیر گذاشته و هر کسی مجبور بود که برای نجات خودش کاری انجام دهد .فیلم ما این موضوع را به عنوان تم کلی مد نظر دارد .

یا سوت پایان مال زمانی بود که من یک فیلم مستند دیدم درباره زنی که قرار بود اعدام شود...





ایا دوست دارید موضوع محوری فیلم های شما زن باشد؟

فکر می کنم فیلم  بعدیم این طور نباشد.

فکر می کنم علاقه اصلیتان این باشد که به جای زن،انسان محور فیلم باشد.

شیفت شب هم همین طور است ،درست است که قصه یک زن است اما شخصیت فروتن هم طوری است که درکش می کنیم و دلمان برایش می سوزد.

شما متولد ماه ابان هستید به نظر متولدین ماه های مختلف ویژگی های مختلفی دارند؟ابانی ها چه مشخصه هایی دارند؟

وقتی ادم می خواند متوجه می شود انگار متولدین ماه های مختلف ویژگی های مشخصی دارند و با هم فرق می کنند ،اما به هر حال این ها به تربیت خانوادگی و محیط پرورش ادم ها هم مربوط است با این حال من گاهی وقت ها متوجه خصوصیات مشترکی با ابانی ها می شوم .

به نظر شما ابانی ها چه خصوصیت مشترکی دارند؟

ابان ماهی ها ماجراجو هستند،کله شقند ،خود رای و هدفدار و...(خنده )

می خواهیم یک سری کتاب خوب را به خوانندگامان معرفی کنیم ،الان مشغول خواندن چه کتابی هستید؟

این روزها دارم کتاب «قدرت فکر» را می خوانم .

نوشته چه کسی است ؟

ژوزف مورفی .اصولا من به روان شناسی خیلی اهمیت می دهم و یک کتاب که می خوانم را فقط نمی خوانم بلکه زیرشان خط می کشم و یک جا یادداشت می کنم .

چون فکر می کنم کتاب برای سرگرمی نیست و باید بتواند شما را رشد بدهد.اگر این جور دقیق به ان توجه نکنید ممکن است از ذهن شما فرار کند .

من زیاد علاقه ای ندارم توصیه کنم اما اگر بخواهم توصیه کنم به جوان ها این است که کتاب بخوانید برای ان ارزش قائل بشوید ،نکاتش را یادداشت کنید و سعی کنید یک زمان مفید از وققتان را به این کار اختصاص دهید.


شما با خیلی از کارگردان های بزرگ سینمای ما کار کردید .کسی هست که با ایشان کار نکردید و علاقه داشته باشید با ایشان کار کنید؟

بله با بیشتر کارگردان های خوبمان کار کردم و حتی قرار بود در «درباره الی»اصغر فرهادی هم کار کنم اما متاسفانه قبل از شروع ان یک فیلم دیگری که من از قبل با ان قرارداد داشتم شروع شد و من نتوانستم بازی کنم ،نقش من هم همان بود که بعدا خانم فراهانی ان را بازی کرد،من متاسفانه به این دلیل که گفتم مجبور شدم از این پروژه بیرون بیایم .

جدای از کارگردان های بزرگ ما،می بینم که بچه های نقش جدید هم خیلی بچه های خوش فکری هستند و من خیلی خوشحال می شوم که یک فیلمنامه خوب از این بچه ها به دستم می رسد .

مثلا همین «چهارشنبه نوزده اردیبهشت» که پارسال ساخته شد و اگر کسی از من می پرسید مشغول چه کاری هستی من نمی دانستم چه کاری قرار است از اب در بیاید اما کار خیلی خوبی شد و خوشحالم که در ان بازی کردم .

بعضی وقت ها کار کردن در کار جوانان خوش فکر وخلاق خیلی لذت بخش است.

خیلی از کارگردانان  بزرگ ما خیلی زود شروع کردند مثل ناصر تقوایی در سن بیست و شش ،هفت سالگی دایی جان ناپلئون را ساخت...

بله اقای تقوایی خیلی خوب است و کسان دیگری مثل کامبوزیا پرتوی که من تهیه کننده فیلم جدید ایشان هستم،این ها فیلمسازان فو ق العاده ای هستند که ما باید قدرشان را بدانیم و سعی کنیم راه را هموار کنیم تا فیلمشان را بسازند.

شما در کار اقای تقوایی هم نبودید این اتفاق نیفتاده که ایشان یا یکی دیگر از کارگردانان بزرگ را تشویق به ساختن فیلمی کنید و خودتان در ان حضور داشته باشید؟

نه تا الان که این اتفاق نیفتاده ...(خنده)

ما که دوست داریم اقای تقوایی فیلمی بسازند و شما در ان حضور داشته باشید اتفاق ویژه ای است،از بازیگران جوانی که دارند کار می کنند کار چه کسی را دوست دارید ؟ایا می توانید اسم ببرید؟

همه خوبند.به نظرم اسم بردن کار صحیحی نیست و گرنه اسم می بردم .خیلی بازیگران خوبی دارند کار می کنند.

اجازه بدهید برگردیم به سوالات کمی شخصی تر ،چگونه یک نفر می تواند استقلال فکریش را حفظ کند ؟این را از این بابت پرسیدم که گفتید به روان شناسی خیلی علاقه مندید.

مهم این است که شما به ان دید و بصیرت رسیده باشید تا بعد نتوانید و نخواهید تحت تاثیر نظر دیگران قرار بگیرید وقتی این دید و بصیرت را داشته باشید دیگر خودتان و نظرات خودتان را هم باور خواهید کرد و البته نظرات دیگران را هم می شنوید و اگر مناسب بود ان ها را هم به کار می گیرید البته باید به ان پختگی رسیده باشید.

خانواده شما در تصمیم گیری هایتان دخیل هستند؟

خیلی،برای من نظرات خانواده خیلی مهم است اما پدر و مادرم همیشه این استقلال را به من داده اند و همیشه حتی وقتی کم سن وسال بودم به نظراتم احترام گذاشته اند،یعنی این رابطه از اول متقابل بوده .

این که دور از شما هستند باعث ایجاد فاصله بین شما نمی شود؟

دور هستند اما خیلی به ایران می ایند و می روند ،یعنی در رفت و امد هستند و اصولا ما خیلی خانواده نزدیکی هستیم .البته ان ها مهاجرت کردند اما من خیلی از اوقات که این جا کاری ندارم در لندن هستم و ارتباط ما همیشه گرم و صمیمی بوده و خواهد بود.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر