دوشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۴

مصاحبه نیکی کریمی با نشریه سیب سبز

حضور یاسر بختیاری (یاس)خواننده ی ترانه های به یادماندنی در مراسم افتتاحیه فیلم سینمایی «شیفت شب» به کارگردانی نیکی کریمی باعث شد به یاد گفتگویی از نیکی کریمی افتادم که درشماره هشتاد و هفت سال نود و دو (۱۳۹۲) (شماره ویژه نوروز) نشریه سیب سبز منتشر شده بود .

گفتگویی که به خاطر حمایت از دانش اموزانی که در سال هشتاد و پنج دچار سانحه سوختگی شده بودند،انجام شد و در بخشی از ان نیکی کریمی به ترانه ای که یاس برای این حادثه تکان دهنده خوانده اشاره می کند.




نیکی کریمی در این گفتگو درباره ی دوران کودکی و اتفاق تلخی که برای این بچه ها رخ داد می گوید

«کودکی هیچ کس کامل نیست وهیچ کس هم ان اعتماد به نفس کامل درباره این دوران از زندگیش را ندارد ،به خصوص در سنین نوجوانی که همه بچه ها نسبت به ظاهر ،چهره و توانایی هایشان اعتماد به نفس چندانی ندارند حالا اگر بچه ها شانس بیاورند و در کنارشان خانواده معلم خوب و خیلی مسائل موثر دیگر وجود داشته باشد ان بچه می تواند اعتماد به نفس کاملش را به دست بیاورد چه برسد به این که یک بچه به خاطر یک اتفاق سخت دچار سوختگی شود، ان هم در یک منطقه دورافتاده در نتیجه او احتیاج به کمک دارد .

حالا این که تا امروز کمک کمی به ان ها شده بسیار عجیب است،البته من خودم جسته و گریخته خبرهایی در رابطه با این بچه ها می خواندم و در کلیپ اقای یاس (خواننده )صحنه هایی دیده بودم اما فکر نمی کردم این گونه باشد و تا امروز کمک کمی به ان ها شده باشد.

این ها بچه هایی نبوده اند که به صورت مادرزادی این گونه باشند،بلکه بر اثر یک حادثه این اتفاق برایشان افتاده است بنابراین شرایطشان قطعا سختتر است ،مسلما وقتی اتفاقی مادرزادی باشد خب طرف شرایط دیگری را تجربه نکرده اما همه این بچه ها روزی سالم بوده اند و بر اثر یک اتفاق به این روز درامده اند.

نمی توانم درباره علم پزشکی نظری بدهم ولی قطعا هیچ چیز غیر ممکن نیست ،مطمئنم الان ان ها فوق العاده از لحاظ روانی نیاز به کمک داشته و قطعا به مشاوره یک روانپزشک نیاز دارند ،چرا که از همه لحاظ اسیب دیده اند.

کودکی هایتان چگونه گذشت ؟

خب،ما خیلی زندگی عجیب و غریبی نداشتیم،در واقع زندگیمان معمولی بود ولی خدا رو شکر پدر و مادری داشتم که توجه به ما می کردند ان زمان خیلی به طبیعت می رفتیم و از ان جا که اصالتا اهل تفرش هستیم ،تابستان ها اغلب ان جا بودیم و اوقاتمان را در طبیعت می گذراندیم .

از یک سنی به بعد کتاب خواندن را به صورت خیلی جدی اغاز کردم و پدر و مادرم مشوق های اصلی ام برای این کار بودند،از ان جا که کتابخوانی را از سنین پایین شروع کردم،شاید به جرات بتوانم بگویم تا پنجم دبستان بسیاری از کتاب های کلاسیک جهان را خوانده بودم،در کل فرم بچگی های من این گونه بود.

بزرگترین رویای دوران کودکی شما چه بود؟

اصولا شخصیت های کتاب هایی که می خواندم تخیل می کردم وگرنه رویای عجیب و غریبی و خاصی نداشتم در واقع اغلب ،خودم را به جای شخصیت های کتاب هایی که می خواندم می گذاشتم .




مثلا کدام شخصیت ها ؟

خب،من به خواهران برونته و جین ایر علاقه مند بودم و همچنین به کتاب بلندی های بادگیر علاقه زیادی داشتم .

اگر تصور کنیم نیکی کریمی در یکی از روستاهای دور افتاده کشور به دنیا می امد و از امکاناتی که در گذشته داشته محروم می بود ایا امروز باز در همین جایگاه قرار داشت؟

ببینیدمن که نمی توانم این را درباره خودم بگویم چون می دانم ادم های بزرگ بسیاری از جاهای کوچکی امده اند،رشد کردند و بزرگ شدند 

.به نظر من شخصیت و هدف های ادم هاست که راهشان را مشخص می کند ،مگر ابراهیم گلستان نبود ،مگر اخوان ثالث ،استاد شجریان ،موسوی گرمارودی و خیلی های دیگر از شهرهای کوچک نیامده اند ؟بنابراین نمی توان این گونه قضاوت کرد.

بهانه گفتگوی ما با شما و حضورتان در اتلیه سیب سبز صحبت  درباره بچه هایی است که در هشت سالگی در روستای (درودزن )مرودشت فارس دچار اتش سوزی شدند و تا امروز که به چهارده سالگی رسیده اند هیچ درمانی برایشان اتفاق نیفتاده در واقع شش سال از بهترین روزها و سال ها ی عمرشان از بین رفته است به نظرتان می توان این شش سال عمرشان را جبران کرد؟

خیلی سخت است چون این شش سال مهمترین سال های عمر یک انسان به حساب می اید بنابراین جبرانش به این سادگی ها نیست،مگر این که یک بسیج همگانی وجود داشته باشد تا بشود این زمان از دست رفته زندگیشان را جبران کرد به نظرم باید هم به لحاظ فیزیکی و هم به صورت خصوصی دوره های اموزشی که باید پشت سر بگذراند را برایشان ترتیب داد تا شاید بشود گوشه ای کوچک از این زمان از دست رفته شان را جبران کرد .

نیکی کریمی در بخش دیگری از این مصاحبه می گوید

در دوران دبستان و راهنمایی دروه های زبانم را می گذراندم و اگر از اواسط ابتدایی تا اواخر دوران راهنمایی به کلاس های زبانم نمی رفتم الان هیچ وقت یک مترجم زبان نبودم ،فکر می کنم این سن بهترین  زمان یادگیری بچه هاست و زمانی است که نیاز به ارتباطات اجتماعی با بچه های دیگر دارند برای همین این سن جزء مهمترین سنین بچه ها محسوب می شود.

رنگ و لعاب سفره هفت سین امسال نسبت به ان سال هایی که شما فرزند کنار خانواده تان بودید چقدر دستخوش تغییر شده است؟

پدر و مادر و خانواده من در ایران زندگی نمی کنند بنابراین ما هیچ وقت سفره هفت سین نداشتیم ولی به هر حال سال نو است و هر کسی به نوعی این سال جدید را جشن می گیرد.

یادگاری ویژه ای از نوروز و هفت سین در ذهنتان هست که بخواهید به ان اشاره کنید؟

من از نسل جنگ هستم ،یادم است ان سال هایی که پدر و مادرم ایران بودند ،تحویل سال توام شد با بمباران و صدای اژیر قرمز،این ماندگارترین خاطره ای است که من از نوروز دارم .

                                                           

ترانه ی از چی بگم ؟با صدای یاسر بختیاری (یاس)










کلیپ ترانه ی از چی بگم؟ با صدای یاسر بختیاری (یاس)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر