فیلم سینمایی ویکتوریا(Victoria) به کارگردانی سباستین شیپر( sebastian schipper )روایتی دیدنی از داستانی در یک شب است،ویکتوریا دختری که ناگهان در مسیر قصه ای تکان دهنده قرار می گیرد .
پلان سکانس بودن فیلم به خاطر روایت خاصی که در فیلمنامه طراحی شده به نظرم انتخاب هوشمندانه ای بوده که البته موفقیت فیلم مدیون این موضوع نیست .
ویکتوریا روایت ادم هایی است که با وجود پیچیدگی هایی که هر کدام در زندگیشان دارند ولی تا اخر بر سر رفاقتشان می مانند، شاید استعدادهای تلف شده ای که سر جای خودشان نیستند و باید تاوان خطاهای گذشته ی خود یا جفای دیگران را بپردازند .
ویکتوریا داستان تنهایی ادم هایی است که فیلمساز برای یک شب عجیب ان ها را کنار هم قرار داده و پایانی به یادماندنی از دختری که در طول یک شب به اندازه ی یک عمر سفری باورنکردنی را طی می کند.
تصویر های فیلم را که مرور می کنم ،لحظه های سخت انتخاب ها ی شخصیت ها را به یاد می اورم جایی که ویکتوریا تصمیم می گیرد با ان چند جوان برود و در ادامه دومینوی تصمیم ها و انتخاب ها که یک شب تا صبح ادامه پیدا می کند.
در پایان،ویکتوریا باز هم مثل ابتدای فیلم تنها ماند،همه ی پول ها نصیب او شد ولی این پول ها برای او شادی به ارمغان نخواهد اورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر